ضرورت نبوت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از آنجا که
انسان موجودی است حقیقی و دارای
استعداد رسیدن به آخرین مرحله کمال است،
خداوند متعال هم از هیچ گونه فیض و بخششی کوتاهی ندارد بنابراین به هر شخصی به اندازه استعداد او کمالاتی اعطا میکند تا به فعلیت برسد که هر کس دارای صفات نیک و
اخلاق پسندیدهای است کمال او بهشت و اگر دارای اخلاق فاسد باشد کمال او
دوزخ میباشد از این رو، بحث نیاز
ضروری انسانها به
وحی و
شریعت و
نبوت، مسئلهای حقیقی و مورد نیاز میباشد.
شریعت از
شرع گرفته شده و به معنی راه آشکارا «
شرعت له طریقا» یعنی راهی به او نمودم و آشکار کردم.
شرع در اصل مصدر است سپس اسم شده به راه آشکار و به آن
شرع (بفتح و کسر اول) و
شریعت گفته شده و بطور
استعاره به طریقه خدائی اطلاق شده است.
الشرعة: الدین (
شرع: یعنی دین)
نبوت: (که از نبی گرفته شده است) این لفظ (نبی) که بر وزن فعیل است اگر بمعنی
فاعل باشد معنایش خبر دهنده است؛ زیرا که نبی از جانب خدا خبر میدهد و اگر به معنی مفعول باشد معنایش خبر داده شده است که نبی از جانب خدا خبر داده میشود.
شریعت در اصطلاح: به معنای مجموعه عقاید اخلاقی و قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها میباشد.
مردم (در آغاز) یک دسته بودند سپس خداوند،
پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و
کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که
ایمان آورده، بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بیایمان، هم چنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
در
توحید از
هشام بن حکم روایت کرده که گفت: زندیقی که نزد
امام صادق (علیهالسّلام) آمده بود، از آن جناب پرسید: از چه راهی انبیاء و رسل را اثبات میکنی؟ امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: ما بعد از آنکه اثبات کردیم که آفریدگاری صانع داریم، که ما فوق ما، و ما فوق تمامی مخلوقات عالم است، و صانعی است حکیم چنین صانعی
جایز نیست که به چشم مخلوقاتش دیده شود، و او را لمس کنند، و با او و او با مخلوقات خود نشست و برخاست کند، خلق با او و او با خلق بگومگو داشته باشد. پس ثابت شد که باید سفرایی در خلق خود داشته باشد، تا آنان خلق را به سوی مصالح و منافعشان و آنچه مایه بقایشان است و ترکش باعث فنایشان میشود هدایت کنند، پس ثابت شد که خدا در میان خلق افرادی دارد که خلق را از طرف او که حکیم و علیم است به سوی نیکیها امر میکنند، و از بدیها
نهی مینمایند. در اینجا ثابت میشود که خدا در خلق زبانهایی گویا دارد، که همان
انبیاء و برگزیدگان از خلق اویند، حکمایی هستند مؤدب به
حکمت او، و به همان حکمت مبعوث شدهاند، و در عین اینکه از نظر
خلقت ظاهری مانند سایر افرادند از نظر حقیقت و حال غیر آنهایند، بلکه از ناحیه خدای حکیم علیم مؤید به حکمت و دلائل و براهین و شواهدند، شواهدی چون زنده کردن مردگان، و شفا دادن جذامیان، و نابینایان، پس هیچ وقت
زمین از حجت خالی نمیماند، همواره کسی هست که بر صدق دعوی رسول و وجوب
عدالت خدا دلالت کند.
برای
ضرورت داشتن
شریعت و نبوت عوامل بسیاری ذکر شده است که در این مبحث به برخی از آنها اشاره میشود:
انسان موجودی است که دارای یک سلسله علوم و ادراکات میباشد، و میخواهد از هر طریقی که ممکن است برای رسیدن به نفع خودش از موجودات دیگر استفاده کند، به همین جهت از عالم ماده
شروع کرده الات و ادواتی درست میکند تا بوسیله آنها به موجودات دیگر مسلط شود و در نتیجه این را پذیرفت که به هر اندازه که از دیگران باید استفاده کند باید به دیگر ان هم اجازه بدهد که از او به همان اندازه بهره کشی کنند. و در نهایت پی برد که باید یک زندگی اجتماعی داشته باشد. این زندگی اجتماعی باید به نوعی باشد که هر صاحب حقی به حق خودش برسد، و مناسبات و روابط متعادل باشد، و این همان
عدالت اجتماعی است.
شکی نیست که انسانها از لحاظ خصوصیات با یگدیگر اختلاف دارند؛
چنانکه
قرآن کریم به آن اشاره کرده و فرموده است: «و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار میداد ولی آنها همواره مختلفند مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که:
جهنم را از همه (سرکشان و طاغیان)
جن و انس پر خواهم کرد! »
خداوند میفرماید: ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، و منافعی برای مردم، تا
خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکنند بی آنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
منظور از بینات و دلایل روشن ادراکات عقلی و خردورزهای صحیح علمی و
معجزات و کرامات عملی است همچنین مراد از کتاب برخی از معارف و
احکام و
عقاید و
اخلاق و سایر علوم است میزان و معیار صحیح نیز همراه کتاب معصوم است و هیچ میزانی دقیق تر از سیره و روش و راهکارهای معصومانه پیامبر و پیشوایان
دین نیست.
فکر و اندیشه انسان با همه پیشرفت او در
علم و
صنعت از دسترسی به معارف و خبرهای غیبی که در
قرآن و سخنان انبیاء و امامان(علیهمالسّلام) آمده است ناتوانند و تنها از طریق نبوت و دست آوردهای
وحی میتوان بر آنها آگاه شد اگر پیامبرن الهی نباشند خرد انسان از درک معارف توحید و
معاد بیبهرهاند.
عقل و
دانش بشر هر چه قدر پیشرفت کند باز هم نمیتواند از این معارف اطلاع پیدا کند بنابراین تنها فضل و وحی الهی است که سبب میشود که دریچههایی از جهان غیب به روی
انسان باز شود و معارف ناب و حقایق نامتناهی به بشر روی آورد.
قران کریم هر چند در بسیاری ازموارد ارزش عقل را بازگو کرده و انسان را به تعقل فرا میخواند لیکن آن را برای هدایت
بشر کافی ندانسته و وجود وحی و نبوت را
ضروری شمرده است، که
پیامبر اسلام فرموده است: (خداوند هیچ پیامبر و رسولی را جز بر تکمیل خرد مبعوث نفرموده و خرد او بالاتر از عقول امت وی است).
چون عقل بشری چیزهای را که باید بداند و بوسیله آن
جامعه خود را اداره کند نمیفهمد ولی به کمک وحی آنها را میفهمد و آنچه را باید به صورت سالم و کامل فراگیرد ولی توان آن را ندارد به مدد وحی تتمیم و تکمیل میکند.
خداوند میفرماید (الر) (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیهای
شرک و
ظلم و
جهل، به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی) بفرمان پروردگارشان در آوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید)
در حقیقت تمام هدفهای تربیتی و انسانی، معنوی و مادی نزول قرآن، عبارت از: بیرون ساختن از ظلمتها به نور و " ظلمت" به صورت جمع آمده و" نور" به صورت مفرد، اشاره به اینکه، همه نیکیها در پرتو نور توحید یک حالت وحدت و یگانگی بخود میگیرند اما ظلمت همه جا مایه پراکندگی و تفرقه صفوف است. و از آنجا که سرچشمه همه نیکیها، ذات پاک خداست و شرط اساسی درک
توحید، توجه به همین واقعیت است بلافاصله اضافه میکند: همه اینها به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) میباشد.
نقل شده است که رسول خدا در یکی از خطبههای خود در این باره میفرماید: (خدا پیامبران را برانگیخت تا بندگان او آنچه از
خداشناسی نمیدانند فراگیرند و به پروردگار او پس از انکار و عناد
ایمان بیاورند)
که محور اصلی دعوت پیامبران و حفظ
توحید فطری و طرد هر گونه شرک است.
وحی و آموزههای وحیانی، تامین کننده زندگی برتر انسان است که خداوند در قرآن میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید»
از آنجا که انسان موجودی است که فطرتا به سوی منافع خود حرکت میکند و برای بهتر زندگی کردن اقدام میکند، گاهی میشود که
انسان در اعتقاد و یا عملش از طریق
فطرت و
حق منحرف شده و دچار اشتباه گردد، لیکن این خطا و اشتباه مستند به فطرت انسانی او و هدایت الهی نیست، بلکه بخاطر این است که او خودش عقل خود را دزدیده و در اثر پیروی
هوای نفس و
شیطان راه رشد خود را گم کرده است، و آن زندگی سعید و خوشبختی که انسان در آرزوی آن است بوسیله تبعیت از راه شیطان و پیروی از هوای هوس لوازم
سعادت آن را از دست میدهد.
سفارش به خصلتهای ستوده اخلاقی و اجتماعی از اهداف
بعثت به شمار میآید. که اخلاق به عنوان رابط بین عقیده و عمل سهم موثری در تهذیب
روح دارد هدف رسمی بعثت تزکیه نفس و تهذیب روح است که بخش مهم ره آورد وحی را توصیههای اخلاقی تشکیل میدهید.
از دیدگاه متکلمان و فلاسفه
ضرورت بعثت انبیاء یکی از بنیادیترین مسائل بحث نبوت است.
امام خمینی نیز لزوم
ضرورت و بعثت پیامبران را معلول لطف الهی به بندگان میشمارد، تا بندگان زندگی حیوانی نداشته باشند و معاش و معادشان تامین شود.
ایشان وجود همه انبیا (علیهمالسّلام) را به عنوان مظاهر خلافت کبرای محمدی و اسمای الهی
ضروری دانسته معتقد است اگر انسان کامل در عالم نباشد هیچ موجود دیگری نمیتواند مقام خلافت باطنی و مقام نبوت مطلقه را برعهده بگیرد.
امام خمینی برای اثبات
ضرورت وجود نبی و انسان کامل، دو نوع برهان در نگاه عرفانی اقامه میکند.
برهان اول: هر اسمی از اسمای، مظهری میطلبد، اسم الله که جامع اسماء است نیز طالب مظهری است. پس
ضرورت تحقق مظهر برای اسم اعظم مستلزم تحقق انسان کامل است و با انسان کامل است که نظام تجلی، همه عناصر خود را مییابد و هیچیک از اسمای الهی بدون مظهر باقی نمیماند.
برهان دوم: اسمای حق در مقام
فیض مقدس گاه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و نوعی تقابل و تخاصم که منجر به نظام احسن میشود، رخ میدهد. وجود این تخاصم و تقابل، به استدعای هر اسم برای ظهور مطلق، بازمیگردد، رفع این تخاصم مستلزم حاکمی است تا بر جمیع اسماء و صفات و مظاهر آنها، به عدل و داد حکومت کند. از این رو، وجود مدبری بین اسماء الهی، هنگام تخاصم
ضروری است تا بین آنها داوری کند و هر اسم یا عین ثابتی را به مظهر مناسب با خود برساند.
همچنین وجه
ضرورت وجود نبی در عالم امکان از این جهت است که ظهور حق در این عالم نیاز به مظهر اتم و جامع دارد که حقتعالی در آن تجلی کند و این مظهر، آینهای برای ظهور و انعکاس آن در عالم هستی است.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ضرورت نبوت». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.