• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صِدّیق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: صدیق (ابهام‌زدایی).


صِدِّیق (به کسر صاد و دال و تشدید دال) از واژگان قرآن کریم، صیغه مبالغه به معنای پیوسته راست‌گو و راست عمل است.
به کسی می‌گویند که راست‌گو و راست عمل باشد، خلاف سخن راست نگوید و خلاف عمل راست انجام ندهد.



صِدِّیق به معنای پیوسته راست‌گو و راست عمل، صیغه مبالغه است.
طبرسی آن‌را بسیار تصدیق کننده حق و به قولی کثیر الصدق فرموده است.
ناگفته نماند: چون صدق در قول و فعل هر دو هست و صدّیق مبالغه در صدق است، لذا صدیق کسی است که راست‌گو و راست کن باشد و خلاف راستی اصلا نگوید و نکند.
مؤید این مطلب آن است که صدیق، وصف پیامبران آمده و قول و فعل آنها همواره راست بوده است و نیز در وصف حضرت مریم آمده «صدّیقة» و این حاکی است که مریم در ولادت عیسی و در گفتارش دروغی ندارد و راست راست است.
ناگفته نماند صدیق در قرآن مجید در وصف حضرت ابراهیم، یوسف و مریم به‌کار رفته چنان‌که گذشت و در خصوص حضرت ادریس آیه ذیل را فرموده است.


به مواردی از صِدِّیق که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الصِّدِّیقُ‌ (آیه ۴۶ سوره یوسف)

(یُوسُفُ اَیُّهَا الصِّدِّیقُ‌ اَفْتِنا فِی سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ)
(گفت: یوسف، اى مرد بسيار راستگو! درباره اين خواب اظهار نظر كن كه هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مى‌خورند.)


۲.۲ - صِدِّیقاً (آیه۴۱ سوره مریم)

(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِبْراهِیمَ اِنَّهُ کانَ‌ صِدِّیقاً نَبِیًّا)
(در اين كتاب، ابراهیم را ياد كن، كه او پيامبرى بسيار راستگو بود.)
در خصوص حضرت مریم نیز این کلمه به‌کار رفته است‌.


۲.۳ - صِدِّیقَةٌ (آیه ۷۵ سوره مائده)

(وَ اُمُّهُ‌ صِدِّیقَةٌ کانا یَاْکُلانِ الطَّعامَ)
(مادرش، زن بسيار راستگويى بود؛ هر دو، غذا مى‌خوردند.)


۲.۴ - صَدَّقْتَ‌ (آیه ۱۰۵ سوره صافات)

(وَ نادَیْناهُ اَنْ یا اِبْراهِیمُ قَدْ صَدَّقْتَ‌ الرُّؤْیا)
«و ندایش کردیم که‌ ای ابراهیم آن خواب را تصدیق کردی و در خارج بوجود آوردی.»
از این معلوم می‌شود که آن حضرت به ذبح امر نشده بود، وگرنه‌ «قَدْ صَدَّقْتَ» نمی‌آمد مگر پس از ذبح فرزندش.


۲.۵ - الصَّادِقِینَ‌ (آیه ۸ سوره احزاب)

(لِیَسْئَلَ‌ الصَّادِقِینَ‌ عَنْ‌ صِدْقِهِمْ‌ وَ اَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً اَلِیماً)
(به اين منظور كه خدا راستگويان را از صدقشان در ايمان و عمل صالح سؤال كند؛ و براى کافران عذابى دردناک آماده ساخته است.)
ما قبل آیه چنین است‌ (وَاِذْ اَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ اِبْراهِیمَ وَ مُوسی‌ وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ اَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً.) (به خاطر آور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و همچنين از تو و از نوح و ابراهيم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم كه در اداى مسؤوليت كوتاهى نكنند.)
مراد از این میثاق ظاهرا همان است که در آیه ۸۱ سوره آل عمران است، می‌شود گفت غرض از («صِدْقِهِمْ») میثاق است، یعنی: خدا از آنها پیمان گرفت که یکدیگر را تصدیق و بهم دیگر یاری کنند تا این تمهید آن شود که از صادقین (پیامبران) درباره آن پیمان راست سؤال کند که آیا به آن عمل کردند یا نه؟ چنان‌که می‌شود آن‌را از (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ اُرْسِلَ اِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ) (به يقين، هم از كسانى كه پيامبران به سوى آن‌ها فرستاده شدند سؤال خواهيم كرد؛ و هم از پيامبران سؤال مى‌كنيم.) استفاده کرد. و در «سئل» گذشت.


۲.۶ - صِدِّیقاً (آیه ۵۶ سوره مریم)

(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِدْرِیسَ اِنَّهُ کانَ‌ صِدِّیقاً نَبِیًّا)
(و در اين كتاب، از ادريس نيز ياد كن، او بسيار راستگو و پيامبر بزرگى بود.)
اطلاق آن به حضرت یوسف گرچه از مرد مصری و رفیق زندانی یوسف است ولی قرآن آن‌را به‌صورت قبول نقل می‌کند.


۲.۷ - الصِّدِّیقِینَ‌ (آیه ۶۹ سوره نساء)

(وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ‌ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفِیقاً)
(و كسانى كه خدا و پيامبر را اطاعت كنند، در روز رستاخيز، همنشين كسانى خواهند بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده؛ از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان؛ و آنها همنشين خوبى هستند.)
حال‌که این را دانستیم، مقتضای آیه‌ بالا آن است که صدیقین غیر از پیامبران و گواهان اعمال‌ هستند، زیرا که ظاهر عطف افاده تعدد است، پس باید دید آنها کدام‌اند.


۲.۸ - الصِّدِّیقُونَ‌ (آیه ۱۹ سوره حدید)

(وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ اُولئِکَ هُمُ‌ الصِّدِّیقُونَ‌ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ اَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ...)
(و كسانى كه خدا و پيامبر را اطاعت كنند، در روز رستاخیز، همنشين كسانى خواهند بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده؛ از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان؛ و آنها همنشين خوبى هستند.)


آن‌چه در آیه مذکور می‌خوانیم‌ از این آیه به‌دست می‌آید که صدیقون و شهداء اعمال هر دو یک صنف‌اند. به اعتبار آن‌که دروغ و خلاف را در اقوال و اعمالشان مدخلی نیست صدیق‌اند، و به اعتبار گواه بودنشان شهداء هستند. گرچه پیامبران نیز صدیق و شهیداند، ولی چون این دو وصف منحصر به آنها نیست، باید گفت مراد از این سه گروه انبیاء و اوصیاء هستند. انبیاء دارای هر سه وصف نبوت، صدیق و شهیداند، ولی اوصیاء فقط دو وصف اخیر را دارند، «الصّالحین» نیز پیروان مخصوص آنها می‌باشند، لذا منظور از وَ الَّذِینَ آمَنُوا... در آیه اخیر باید مؤمنان بخصوصی باشند که ایمان به خدا و رسل مقام صدیق و شهید را به آنها داده است.
در تفسیر المیزان از اصول کافی از حضرت باقر (علیه‌السّلام) نقل شده: نبی از ماست. صدیق از ماست. شهداء و صالحین از ما هستند.
یکی از بزرگان درباره آیه اخیر فرمود: (وَ الَّذِینَ آمَنُوا...) صدیقون و شهداء نیستند، بلکه ملحق به آنها هستند، به قرینه‌ (عِنْدَ رَبِّهِمْ).
به نظر ایشان ضمیر لَهُمْ راجع به‌ الَّذِینَ آمَنُوا... و ضمیر اَجْرُهُمْ راجع به صدیقون و شهداء است، یعنی برای مؤمنین به خدا و رسل اجری مثل اجر آن‌ دو طایفه است. این نظر بسیار بعید است .
(اُولئِکَ هُمُ‌ الصِّدِّیقُونَ‌ وَ الشُّهَداءُ) که گفتیم: باید الَّذِینَ آمَنُوا را گروه به خصوصی دانست. بعضی‌ها گفته‌اند: «واو» در وَ الشُّهَداءُ استیناف و آن مبتدا و خبرش‌ عِنْدَ رَبِّهِمْ است و لَهُمْ اَجْرُهُمْ خبر دوم است. این سخن نیز مخالف ظاهر می‌باشد. در خاتمه: شاید وَ الَّذِینَ آمَنُوا در آیه اخیر به بعضی از بندگان خدا که از اوصیاء نیستند شامل باشد امثال شهیدان راه حق و غیرهم.



۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۱۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۷۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۱۹۹.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۰۸.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۵۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۸۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۳۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۱۰.    
۱۱. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۷۳.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۷۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۶.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۷۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۰.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۶، ص۱۰۵.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۷۳.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۳۵.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۹۴.    
۲۳. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۴ و ۱۰۵.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۳۱.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۵۲.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۶.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۲۵.    
۲۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۸.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۹.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،ج۱۶، ص۴۱۸.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۷۹.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۶.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۱۲۳.    
۳۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۷.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۹.    
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۶.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۱.    
۳۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۶.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۹.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۸۴.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۶۳.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۸۱.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۱.    
۴۴. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۹.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۵۰.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۰۷.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۲۲۷.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۱.    
۵۰. حدید/سوره۵۷، آیه۱۹.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۹.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۸۵.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۶۲.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۲۲۹.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۵۸.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۱۴.    
۵۷. سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۸۶.    
۵۸. حدید/سوره۵۷، آیه۱۹.    
۵۹. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۱.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صدیق»، ج۴، ص۱۱۷.    






جعبه ابزار