صَلْب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَلْب (به فتح صاد و سکون لام) از
واژگان قرآن کریم به معنای دار زدن است. دار زدن یکی از مجازات اسلامی است که در آیاتی از
قرآن و همچنین در کتابهای فقهی حکم آن بیان شده است.
صَلْب به معنای دار زدن است برای
قتل. صلب و تصلیب هر دو متعدی هستند و ظاهرا از تفعیل مبالغه مراد است. در
اقرب الموارد تصلیب را لازم هم گفته است.
(وَ اَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَاْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَاْسِهِ) (...و امّا ديگرى به دار آويخته مىشود؛ و پرندگان از سر او مىخورند...)
(وَ لَاُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ) «حتما حتما شما را در تنههای
خرما آویزانتان میکنم.»
(وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ...) یعنی: «
عیسی را نکشتند و بر دار نکردند و لیکن کار بر آنها مشتبه شد.»
آیه در عدم قتل و عدم صلب حضرت عیسی (علیهالسلام) با دست
یهود صریح است و ابهامی ندارد. موضوع صلیب در نصاری و اینکه دار رفتن عیسی (علیهالسّلام)
کفّاره گناهان است، از بیخ باطل و ساختگی است و در «عیسی» بررسی خواهد شد.
با صراحت این آیه و ذیل آن «وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً» باز ملاحظه میشود که عدهای مسلمان، قلم به دست گرفته و کتاب مینویسند، چون به حالالت حضرت عیسی (علیهالسّلام) رسیدند، با کمال بیخبری میگویند: عیسی را به صلیب کشیدند.
دار زدن یکی از مجازات اسلامی است که در کیفر محارب ذکر شده است و آن چنین است.
(اِنَّما جَزاءُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْاَرْضِ فَساداً اَنْ یُقَتَّلُوا اَوْ یُصَلَّبُوا اَوْ تُقَطَّعَ اَیْدِیهِمْ وَ اَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ اَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْاَرْضِ...) (کیفر آنها که با
خدا و پیامبرش به
جنگ برمیخیزند، و برای
فساد در روی
زمین تلاش میکنند، و با تهدید اسلحه، به
جان،
مال و
ناموس مردم حمله میبرند، فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا دست و پای آنها، بهعکس یکدیگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پای چپ، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود
تبعید گردند...)
ترتیب مجازات او در «حرب» گذشت.
ترتیب مجازات او در «حرب» گذشت
ولی آیا صلب در
اسلام مانند امروزی است که مجرم را به وسیله آن خفه کنند، یا جور دیگر است؟
ناگفته نماند در «حرب» تحت عنوان محارب و حدّ او گفته شد:
صلب یکی از چهار مجازات محارب است و او کسی است که امنیّت عمومی را بهم زده و ایجاد ناامنی و سلب آسایش کند. به موجب روایات اگر حاکم صلاح بداند او را سه روز به دار میآویزد، پس از آن به زیر آورده،
نماز میخواند و
دفن میکند. در
وسائل الشیعه سه حدیث در این خصوص نقل کرده است:
«اِنَّ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ صَلَبَ رَجُلًا بِالْحِیرَةِ ثَلَاثَةَ اَیَّامٍ ثُمَّ اَنْزَلَهُ فِی الْیَوْمِ الرَّابِعِ فَصَلَّی عَلَیْهِ فَدَفَنَهُ.» «قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ الْمَصْلُوبُ یُنْزَلُ عَنِ الْخَشَبَةِ بَعْدَ ثَلَاثَةِ اَیَّامٍ وَ یُغَسَّلُ وَ یُدْفَنُ وَ لَا یَجُوزُ صَلْبُهُ اَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ اَیَّامٍ.»ملاحظه این احادیث نشان میدهد که اول او را میکشند، سپس مردهاش را به دار میزنند، چنانکه
شیخ طوسی آیه را حمل بر ترتیب کرده و فتوی داده که پیش از قتل، صلب جایز نیست، ولی
شیخ مفید و
ابن ادریس آیه را حمل بر تخییر کرده و گفتهاند: زنده به دار زده میشود، ولی از روایات اول و نهم باب اول حدود محارب قول شیخ مفید ره استفاده میشود.
البته دار زدن در صورت صلاح دیدن حاکم، برای آن است که مردم او را مصلوب دیده، متنبه شوند و ایجاد ناامنی نکنند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صلب»، ج۴، ص۱۴۰-۱۴۱.