• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صَدْع (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صَدْع (به فتح صاد و سکون دال) از واژگان قرآن کریم به معنای شکافتن است.
صدیع به معنای صبح است.
مشتقات صَدْع که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَاصْدَعْ‌ (به سکون صاد و فتح دال ) به معنای آشکار کن؛
یَصَّدَّعُونَ‌ (به فتح صاد و دال ) به معنای پراکنده می‌شوند؛
مُتَصَدِّعاً (به فتح صاد و کسر دال ) به معنای شکاف بردارنده، است.


صَدْع به معنای شکافتن است.
«صَدَعَهُ‌ صَدْعاً: شَقَّهُ»
چنانکه در مجمع البیان ذیل آیه ۴۳ سوره روم و در المفردات و الصحاح گفته صدیع به معنی صبح است به اعتبار شکافته شدن است.
در اقرب الموارد می‌گوید: «صَدَعَ‌ الْاَمْرَ: کَشَفَهُ.»


به مواردی از صَدْع که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - فَاصْدَعْ‌ (آیه ۹۴ سوره حجر)

(فَاصْدَعْ‌ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ)
«ماموریت خویش را آشکار کن و از مشرکین اعراض نما.»
آشکار کردن چیزی نوعی شکافتن است.


۲.۲ - یَصَّدَّعُونَ‌ (آیه ۴۳ سوره روم)

(یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ‌)
«آن روز مردم متفرق و پراکنده می‌شوند.»
که آن شکافته شدن اجتماع است. در مجمع البیان فرموده «تَصَدَّعَ‌ الْقَوْمُ: تَفَرَّقُوا»


۲.۳ - مُتَصَدِّعاً (آیه ۲۱ سوره حشر)

(لَرَاَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ)
«می‌دیدی که کوه از ترس خدا خاشع و شکاف بردارنده است.»


۲.۴ - یُصَدَّعُونَ‌ (آیه ۱۹ سوره واقعه)

(لا یُصَدَّعُونَ‌ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ)
«از شراب بهشتی سر درد نمی‌گیرند و مست نمی‌گردند.»
به عقیده راغب اصفهانی سر درد را به طور استعاره صداع گویند، گویی سر از درد شکافته می‌شود.


۲.۵ - الصَّدْعِ‌ (آیه ۱۲ سوره طارق )

(وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ وَ الْاَرْضِ ذاتِ‌ الصَّدْعِ‌)
«سوگند به آسمان که بر گرداننطارقده و زمینی که خاصیت شکافته شدن را دارد.»
صدع ظاهرا به معنی مفعول است. یعنی (سوگند به آسمان که بر گرداننده و زمینی که خاصیت شکافته شدن را دارد.) تا روئیدنی‌ها از آن بروید.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۱۱۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۸.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۵۷.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۱۸۶.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۰۸.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۸.    
۷. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیه، ج۳، ص۱۲۴۱.    
۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۳، ص۱۸۷.    
۹. حجر/سوره۱۵، آیه۹۴.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۸۷.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۹۴.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۱۸.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۳۲.    
۱۴. روم/سوره۳۰، آیه۴۳.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۹۵.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۷.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۴۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۶.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۴.    
۲۰. حشر/سوره۵۹، آیه۲۱.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۸۰.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۲۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۴۶.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۴۰.    
۲۵. واقعة/سوره۵۶، آیه۱۹.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۱۰.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۲.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۴۴.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۱.    
۳۰. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۸.    
۳۱. طارق/سوره۸۶، آیه۱۱ و ۱۲.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،ج۲۰، ص۴۳۲.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۶۰.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۳.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۲۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صدع»، ج۴، ص۱۱۵.    






جعبه ابزار