صوّاف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صوّاف:(اللَّهِ عَلَيْها صَوَآفَّ) «صوّاف» از مادّه «
صَفّ» جمع
«صافّه» به معناى «صف كشيده» است
و به طورى كه در روايات وارد شده، منظور اين است كه: دو دست شتر قربانى را از مچ تا زانو در حالى كه ايستاده باشد، با هم ببندند تا به هنگام نحر زياد تكان به خود ندهد و فرار نكند.
(وَ الْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَ جَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (و شتران فربه را در مراسم حج براى شما از
شعائر الهی قرار داديم؛ در آنها براى شما خير و بركت است؛ نام
خدا را در حالى كه براى قربانى به صف ايستادهاند بر آنها ببريد؛ و هنگامى كه پهلوهايشان به زمين رسيد و جان دادند، از گوشت آنها بخوريد، و مستمندان قانع و سائلان را نيز از آن اطعام كنيد. اينگونه ما آنها را مسخّرتان ساختيم، تا شكر خدا را به جا آوريد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
صواف جمع صافة است. و معناى صافه بودن آن اين است كه ايستاده باشد دستها و پاهايش برابر هم و دستهايش بسته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «صوّاف»، ص۳۳۸.