صَفْق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَفْق (به فتح صاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای برگرداندن و زدنی که از آن صدا برخیزد و نیز به معنای ناحیه و طرف آمده است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه به کار رفته است مانند:
صَفْقَه (به فتح صاد و قاف) به معنای زدن دو دست بر یکدیگر در
معامله که
حضرت علی (علیهالسلام) در توصیف
بهشت و بادها و... از این واژه استفاده نموده است.
صَفق به معنای زدنی که از آن صدا برخیزد، برگرداندن
و نیز به معنای ناحیه و طرف آمده است.
صَفْقَه به معنای زدن دو دست بر یکدیگر در معامله آمده است.
• امام (صلواتاللهعلیه) درباره
باد و بهم خوردن آبها فرموده است:
«بِتَصْفِيقِ المَاءِ» «بهم زدن
آب.»
• همچنین امام (صلواتاللهعلیه) درباره بهم خوردن شاخه درختان فرموده است:
«اصْطِفَاقِ أَشْجَار» (ميان درختهايى كه شاخه هايشان همواره به هم مىخورد.)
مصفّق به صیغه
اسم مفعول به معنی صاف و بدون خلط آید. «صَفقَ فِلانٌ الشّراب»
یعنی از کاسهای به کاسهای ریخت تا صاف شود.
• امام (صلواتاللهعلیه) در وصف بهشت فرموده است:
«وَيُطَافُ عَلَى نُزَّالِهَا فِي أَفْنِيَةِ قُصُورِهَا بِالاَْعْسَالِ الْمُصَفَّقَةِ» (ميزبانان بهشتى از آنان كه ميهمان بهشتند و در جلو قصرهاى آن فرود آمدهاند، با عسلهاى مصفّا و شرابهاى پاكيزه كه مستى نمىآفريند پذيرايى مىكنند.)
«مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ»
اعسال جمع
عسل است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۴۳۰ فرموده است:
«إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَأَخْيَبَهُمْ سَعْياً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ آمَالِهِ» (زيانمندترين مردم در معاملات و نوميدترين آنها در تلاش و سعى، كسى است كه خويشتن را در راه به دست آوردن مال فرسوده كرده.)
در «خلق» گذشت.
این ماده هفت بار در «
نهج البلاغه» آمده است. مانند:
«وَصَافِق لِكَفَّيْهِ، وَمُرْتَفِق بِخَدَّيْهِ» (جمعى دستها را از دريغ و
حسرت به هم مىمالند برخى سر را بر روى دستها گذارده به
فکر فرو رفتهاند.)
«تُرَى مِنْ شَفِيفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ» (تا آنجا كه در اثر لاغرى شديد (و جذبشدن مواد اين گياهان) سبزى
گیاه از پشت پرده شكمش آشكار بود.)
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صفق»، ج۲، ص۶۴۰.