صَفْق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَفْق (به فتح صاد و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای برگرداندن و زدنی که از آن صدا برخیزد، آمده است.
صَفْق و
صَفَق (به فتح صاد و فاء) به معنای
ناحیه و طرف نیز آمده است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه به کار رفته است مانند:
•
صَفْقَه (به فتح صاد و قاف و سکون فاء) به معنای زدن دو دست بر یکدیگر در
معامله است؛
•
مَصَفَّق (به فتح میم و صاد و فاء مشدد) به صيغه اسم مفعول به معنى صاف و بدون خلط است.
هفت مورد از آن در «نهج البلاغه» آمده است.
صَفق (مثل عقل) به معنای زدنی که از آن صدا برخیزد و نيز به معنى برگرداندن
آمده است.
«
صفقه عن مراده: صرفه و ردّه.»
صَفْق و
صَفَق (بر وزن عقل و شرف) به معنای ناحیه و طرف نیز آمده است.
صَفْقَه به معنای زدن دو دست بر یکدیگر در معامله آمده است.
مَصَفَّق به صيغه اسم مفعول به معنى صاف و بدون خلط است.
«
صفق فلان الشراب.»
يعنى از كاسهاى به كاسهاى ريخت تا صاف شود.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«بِتَصْفيقِ الماءِ.» «به هم زدن آب.»
امام (صلواتاللهعلیه) همچنین فرموده:
«اصْطِفاقِ أَشْجار.» (ميان درختهايى كه شاخه هايشان همواره به هم مىخورد.)
امام (صلواتاللهعلیه) در وصف
بهشت فرموده:
«وَ يُطافُ عَلَى نُزّالِها فی أَفْنيَةِ قُصورِها بِالاَْعْسالِ الْمُصَفَّقَةِ.» (ميزبانان بهشتى از آنان كه ميهمان بهشتند و در جلو قصرهاى آن فرود آمدهاند، با عسلهاى مصفّا و شرابهاى پاكيزه كه مستى نمىآفريند پذيرايى مىكنند.)
(مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقونَ.) اعسال جمع
عسل است.
امام (صلواتاللهعلیه) در
حکمت ۴۲۰ فرموده است:
«إِنَّ أَخْسَرَ النّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فی طَلَبِ آمالِهِ.» (زيانمندترين مردم در معاملات و نوميدترين آنها در تلاش و سعى، كسى است كه خويشتن را در راه به دست آوردن
مال فرسوده كرده است.)
این ماده هفت بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صفق»، ج۲، ص۶۴۰.