صَفْح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَفْح (به فتح صاد و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای جانب و روی چیز، اعراض کردن و همچنین به معنای اغماض و نادیده گرفتن آمده است این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است مانند:
مُصافَحَه (به ضم میم و فتح فاء و حاء) به معنای اینکه صفحه دست دو نفر یکدیگر را ملاقات کند و
تَّصَفُّح (به فتح تاء و صاد و تشدید فاء) به معنای صفحه صفحه جستجو کردن و تامّل نمودن است که
حضرت علی (علیهالسلام) در توصیف
طاووس و
نامه به
حارث همدانی و ... از این واژه استفاده نموده است.
صَفْح به معنای جانب و روی چیز مثل صفحه صورت و صفحه سنگ،
اعراض کردن و همچنین به معنای اغماض و نادیده گرفتن نیز آمده است.
راغب اصفهانی میگوید: صفح از عفو ابلغ است.
مُصافَحَه به معنای اینکه صفحه دست دو نفر یکدیگر را ملاقات کند.
تَّصَفُّح به معنای صفحه صفحه جستجو کردن و تامّل نمودن آمده است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در توصیف طاووس فرموده است:
«وَيَتَصَفَّحُ ذَنَبَهُ وَجَنَاحَهُ، فَيُقَهْقِهُ ضَاحِكاً لِجَمَالِ سِرْبَالِهِ» «به دم و بالش نظر و تأمل میکند و به حدّ
قهقهه میخندد بر زیبائی لباسش.»
• امام (صلواتاللهعلیه) مجدد در توصیف طاووس فرموده است:
«وَإذَا تَصَفَّحْتَ شَعْرَةً مِنْ شَعَرَاتِ قَصَبِهِ» (اگر يكى از موهاى پوشش پرها را بررسى كنى.)
• امام (صلواتاللهعلیه) به حارث همدانی نوشته است:
«وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ، تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ» «در صورت قدرت
عفو و
اغماض کن تا عاقبت نیک برای تو باشد.»
• امام (صلواتاللهعلیه) درباره مردگان فرموده است:
«وَجُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِيحِ أَجْنَانٌ، وَمِنَ التُّرَابِ أَكْفَانٌ» «برای آنها از سطح زمین، قبرها و از
خاک کفنها به وجود آمده است.» «صفیح» آسمان و صفحه هر چیزی عریض است ولی اینجا مراد از صفیح، روی زمین است.
• امام (صلواتاللهعلیه) درباره فرشتگان فرموده است:
«ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لاِِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ، وَعِمَارَةِ الصَّفِيحِ الاَْعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ، خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلاَئِكَتِهِ» (سپس
خداوند براى سكونت بخشيدن در آسمانها و آباد ساختن بالاترين قسمت از
ملکوت خويش، مخلوقاتى
بدیع، يعنى
فرشتگان را آفريد.)
مراد از صفیح آسمان است به علت گسترده بودن.
• امام (صلواتاللهعلیه) درباره لزوم
تقوی فرموده است:
«وَظُلْمَةِ اللَّحْدِ، وَخِيفَةِ الْوَعْدِ، وغَمِّ الضَّرِيحِ، وَرَدْمِ الصَّفِيحِ» «ظلمت
لحد،
ترس وعده عذاب، غمّ
قبر و بستن سنگ عریض لحد.» «ردم» بستن و سدّ کردن
و «صفیح» سنگ عریض است که بر روی لحد مینهند.
• امام (صلواتاللهعلیه) نهی مقابله با
حق در
حکمت ۱۸۸ فرموده است:
«مَنْ أَبْدى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ» «هر که صورتش را با مقابله با
حق باز کند هلاک میشود.» «صفاح» جمع صفحه است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در وصف
متقین فرموده است:
«قُلوبُهُمْ دَوِيَّةٌ، وَصِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ» «قلوبشان مریض و ناراحت و چهرهشان با صفاست.»
این ماده موارد زیادی در «نهج البلاغه» آمده است. مانند:
«وَلاَ تَذْهَبَنَّ [
عَنْكَ]
صَفْحاً، فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ» (چه اين كه بهترين گفته آن است كه سودمند باشد.)
«فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَصَفْحِكَ مِثْلَ الَّذِي تُحِبُّ أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَصَفْحِهِ» (از عفو و گذشت خود آن مقدار به آنها عطا كن، كه دوست دارى خداوند از چشم پوشى و عفوش به تو عنايت كند.)
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ، وَصَفَحَاتِ وَجْهِهِ» (كسى چيزى را در دل پنهان نمىكند مگر اين كه در سخنانى كه از دهان او مىپرد و در چهره و قيافهاش آشكار مىگردد.)
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صفح»، ج۲، ص۶۳۸.