• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صاغِرون (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صاغِرون: (يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ)
صاغِرون: از مادّه «صِغَر» (بر وزن پسر) به معنى كسى است كه به كوچكى راضى شود.



به موردی از کاربرد صاغِرون در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - صاغِرون (آیه ۲۹ سوره توبه)

(قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَ لاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ) (با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا و نه به روز بازپسين ایمان دارند و نه آن‌چه را خدا و پيامبرش تحريم كرده حرام مى‌شمرند و نه آيين حق را مى‌پذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند. )

۱.۲ - صاغِرون در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: راغب در مفردات گفته است كلمه جزيه به معناى خراجى است كه از اهل ذمه گرفته شود و به اين مناسبت آن را جزيه ناميده‌اند كه در حفظ جان ايشان بگرفتن آن اكتفاء مى‌شود.
و در مجمع البيان گفته است كه جزيه بر وزن فعله از ماده جزى، يجزى گرفته شده، مانند عقده و جلسه و اين كلمه به معناى جزا و كيفرى است كه به خاطر باقى ماندن اهل ذمه بر كفر، از ايشان گرفته مى‌شود. صاحب مجمع اين معنا را به علی بن عیسی نسبت داده است‌.
و ليكن كلام راغب مورد اعتماد است و مطالب سابق ما آن را تاييد مى‌كند، زيرا در آن‌جا گفتيم حكومت اسلامى جزيه را به اين سبب مى‌گيرد كه هم ذمه ايشان را حفظ كند و هم خونشان را محترم بشمارد و هم به مصرف اداره ايشان برساند.
راغب درباره كلمه صاغر گفته است صغر و كبر از اسماء متضادى هستند كه ممكن است به يک چيز و ليكن به دو اعتبار اطلاق شوند، زيرا ممكن است يک چيزى نسبت به چيزى كوچک باشد و نسبت به چيز ديگرى بزرگ- تا آنجا كه مى‌گويد: اين كلمه اگر به كسر صاد و فتح غين خوانده شود، به معناى صغير و كوچک است، و اگر به فتح صاد و غين هر دو خوانده شود، به معناى ذلت خواهد بود. و كلمه صاغر به كسى اطلاق مى‌شود كه تن به پستى داده باشد و قرآن آن را در باره آن دسته از اهل كتاب كه راضى به دادن جزيه شده‌اند استعمال كرده و فرموده: (حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ)
از آن‌چه در صدر آيه مورد بحث از اوصاف سه‌گانه اهل كتاب بعنوان حكمت و مجوز قتال با ايشان ذكر شده و از اينكه بايد با كمال ذلت جزيه بپردازند، چنين برمى‌آيد كه منظور از ذلت ايشان خضوعشان در برابر سنت اسلامى و تسليمشان در برابر حكومت عادله جامعه‌ اسلامى است.
مقصود اين است كه مانند ساير جوامع نمى‌توانند در برابر جامعه اسلامى صف آرايى و عرض اندام كنند و آزادانه در انتشار عقايد خرافى، هوى و هوس خود به فعاليت بپردازند. عقايد، اعمال فاسد و مفسد جامعه بشرى خود را رواج دهند، بلكه بايد با تقديم دو دستى جزيه همواره خوار و زير دست باشند.
پس آيه شريفه ظهور دارد در اينكه منظور از صغار ايشان معناى مذكور است، نه اينكه مسلمین و يا زمامداران اسلام به آنان توهين و بى احترامى نموده و يا آن‌ها را مسخره كنند، زيرا اين معنا با سكينت و وقار اسلامى سازگار نيست، هر چند بعضى از مفسرين آيه را بدان معنا كرده‌اند.
كلمه يد به معناى دست آدمى است و به قدرت و نعمت نيز اطلاق مى‌شود، حال اگر منظور از آن در آيه شريفه معناى اول باشد، قهرا معناى آيه اين مى‌شود: تا آن‌كه جزيه را به دست خود بدهند و اگر منظور از آن معناى دوم باشد، معناى آيه اين مى‌شود: تا آن‌كه جزيه را از ترس قدرت و سلطنت شما به شما بدهند، در حالى كه ذليل و زير دست شمايند و در برابر شما گردن فرازى نمى‌كنند.
پس معناى آيه- و خدا داناتر است- اين مى‌شود: با اهل كتاب كارزار كنيد، زيرا ايشان به خدا و روز جزا ايمان نمى‌آورند، ايمانى كه مقبول باشد و از راه صواب منحرف نباشد و نيز آن‌ها محرمات الهى را حرام نمى‌دانند و به دین حقى كه با نظام خلقت الهى سازگار باشد نمى‌گروند، با ايشان كارزار كنيد و كارزار با آنان را ادامه دهيد تا آنجا كه ذليل و زبون و زير دست شما شوند و نسبت به حكومت شما خاضع گردند و خراجى را كه براى آنان بريده‌ايد بپردازند، تا ذلت خود را در طرز اداى آن مشاهده نمايند و از سوى ديگر با پرداخت آن حفظ ذمه و خون خود و اداره امور خويشتن را تامين نمايند.

۱.۳ - صاغِرون در تفسیر نمونه

و منظور از آن در آيه مورد بحث آن است كه پرداختن جزيه بايد به عنوان خضوع در برابر آيين اسلام و قرآن بوده باشد و به تعبير ديگر نشانه‌اى براى همزيستى مسالمت‌آميز و قبول موقعيت يک اقليت سالم و محترم در برابر اكثريت حاكم بوده باشد.
و اين كه بعضى از مفسران آن را به عنوان تحقير و توهين و اهانت و سخريه اهل كتاب تفسير كرده‌اند، نه از مفهوم لغوى كلمه استفاده مى‌شود و نه با روح تعليمات اسلام سازگار است و نه با ساير دستورهايى كه درباره طرز رفتار با اقليت‌هاى مذهبى به ما رسيده است تطبيق مى‌كند.


۱. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۴۸۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۳، ص۳۶۵.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۲۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۹۱.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۱۹۵.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۴۸۵.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۳۲۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۲۴۲.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۶۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۴.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۷، ص۳۵۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صاغِرون»، ج۲، ص۶۰۲.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره توبه | لغات قرآن




جعبه ابزار