شیخ کفایتالله دهلوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ کفایت الله دهلوی، معروف به مفتی کفایت الله از علما و ادبا و دانشمندان مجاهند
هند در
قرن سیزدهم هجری/نوزدهم و بیستم میلادی است.
وی
فرزند عنایت الله بود و در ۱۲۹۲ ق در شاهجهانپور متولد شد.
هنگامی که به سن تحصیل رسید به مدرسه اعزازیه رفت و دو سال در آن مدرسه درس خواند، سپس به مرادآباد رفت و در مدرسه شاهی آن شهر نزد مولانا محمودحسن شهسوانی به تحصیل
علم پرداخت. وی از راه کلاه دوزی زندگی می گذراند و هزینه تحصیلی خود را از این راه فراهم می آورد.
در ۱۳۱۲ ق به دیوبند
سفر کرد و در مدرسه عالی آن شهر نزد مولانا منفعت علی دیوبندی، حکیم محمدحسن، شیخ غلام رسول و شیخ خلیل احمد عبدالعلی میرتهی و علامه محمودحسن دیوبندی فراگرفت و در ۱۳۱۵ ق مراحل تحصیلی خود را به پایان رساند. آنگاه به زادگاه خویش بازگشت و مدت پنج سال به مدیریت و تدریس در مدرسه «عین العلم» پرداخت، اما در ۱۳۲۱ ق به دعوت شیخ امین الدین، مؤسس و مدیر مدرسه امینیه در دهلی به آن
شهر رفت و به گروه استادان آن مدرسه پیوست. پس از فوت شیخ امین الدین، در ۱۳۳۸ ق به مدیریت و نظارت مدرسه مزبور برگزیده شد و مدت سی و چهار سال با استوار و شکیبایی به تدریس و
ارشاد و
افتا و تربیت دانشجویان ادامه داد و در دوره مدیریت او، مدرسه امینیه به بالاترین جایگاه در میان مدارس و دانشکدههای آن شهر رسید.
شیخ کفایت الله توجه خاصی به
قضایای اسلام ومسلمانان و تمایل به دخالت در امور سیاسی داشت. او مانند استادش از هرچه که به زیان
مسلمانان بود و از
قدرت و منزلت آنان می کاست، سخت متأثر می شد و به
خلافت عثمانی وفادار بود و در راه
آزادی هند و بیرون راندن انگلیسیها می کوشید. وی در تأسیس «جمعیت العلماء» در ۱۳۳۸ ق، نقش مهمی داشت و در مدت بیست سال ریاست خود بر آن جمعیت، در تقویت مبانی آن بسیار کوشش کرد. او همچنین از
جنبش آزادسازی میهنی حمایت میکرد و از حامیان کنگره ملی و از رهبران آن بود و به همین جهت نخست در ۱۷
جمادی الاول ۱۳۴۹ ق دستگیر و به شش ماه
زندان محکوم گردید و بار دیگر در
ذیقعده ۱۳۵۰ ق بازداشت و به هیجده ماه حبس محکوم شد.
هنگامی که
نهضت بازگردانیدن خانواده های
مسلمانی که در روزگاران گذشته به
دین اسلام گرویده بودند به دین سابق آنها برپا شد و کار آنها بالا گرفت، شیخ کفایت الله در برابر آن ایستاد و هیئتهایی از علما را برای تثبیت مسلمانان بر
اسلام و بازنگشتن به آیین سابق به اطراف و اکناف هند اعزام کرد. او در ذیقعده ۱۳۴۲ ق در مقام ریاست هیئت نمایندگی جمعیت العلماء برای حضور در کنگره
اسلامی به
حجاز سفر کرد و در مباحثات و گفتگوهایی که در جریان کنگره صورت گرفت و نیز در تصمیمهایی که اتخاذ شد، ژرفنگری و خردمندی بسیار از خود نشان داد. در
شعبان ۱۳۵۷ ق نیز برای شرکت در کنگره
فلسطین به
قاهره سفر کرد و از سوی محافل
اسلامی و علمی
مصر به گرمی استقبال شد. و زعما و علمای مصر او را به عنوان مفتی اعظم دیار هند پذیرا شدند.
سرانجام هند در ۱۳۶۶ ق به
استقلال نایل شد و حکومتی ملی بر سر کار آمد. اما شیخ کفایت الله که برای دستیابی به
آزادی و
استقلال و همزیستی دوستانه همه اقوام و طوایف مبارزه کرده بود از حوادثی که پس از استقلال روی داد و
وحدت و همزیستی ملی را مخدوش و نابود گردانید سخت آزرده خاطر شد و از سیاست کناره گرفت و از آن پس تا هنگامی که
زنده بود در خانه خود مختصراً به
تعلیم و ارشاد و
اطاعت و
عبادت اکتفا کرد.
شیخ کفایت الله دانشمندی سترگ بود و در بسیاری از علوم دستی قوی داشت. در تحلیل
مسائل فقهی و صدور
احکام و فتاوا، نظری دقیق و جایگاهی بلند داشت و در
حدیث صاحبنظر بود. ادبیات عربی را به خوبی می شناخت و
شعر را به خوبی می سرود. در
علم حساب و علوم دیگر
ریاضی استاد بود و خطی خوش داشت.
در سالهای جوانی با شیخ رشید احمد گنگوهی
بیعت کرد. در راستی و درستی و پاکدامنی و خدمت به مردم ثابت قدم بود. او به کار تألیف و تصنیف علاقهای نداشت و تنها چهار رساله آموزشهای
اسلامی برای دانش آموزان
اسلامی را برای دانش آموزان مدارس نوشت که مورد توجه و استقبال قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد. اما شمار فتواهای فقهی و دینی او آنقدر زیاد است که اگر گردآوری شود هزاران صفحه خواهد شد. مولانا کفایت الله در ۱۳
ربیع الثانی ۱۳۷۲ ق
وفات یافت و انبوهی عظیم از مردمان بر او
نماز گزاردند و در آستان مقبره
عارف بزرگ شیخ قطب الدین بختیار کعکی در دهلی مدفون گردید.
دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «شیخ کفایتالله دهلوی».