شیبان طولونی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیبان طولونی، بعد از برادرزادهاش
هارون بن خمّارویه در
قرن سوم قمری امیر
مصر شد، اما حکومتش فقط چند روز طول کشید و خود را به محمد بن سلیمان تسلیم کرد با اینکار حکومت
طولونیان در مصر به پایان رسید.
ابوالمناقب شیبان بن
احمد بن طولون، پس از برکناری برادرزادهاش هارون بن خمّارویه با او بیعت کرد و امیر مصر شد، اما حکومتش فقط چند روز طول کشید، زیرا محمد بن سلیمان در راس سپاهی که حسین بن حمدان جلودار آن بود، به مصر رسید، و چون شیبان خود را از مقابله و جنگ با وی عاجز دید، از ابن سلیمان امان خواست و پس از گرفتن امان، تسلیم شد.
ابن سلیمان همه خاندان طولونی را در زنجیر کرد و آنان را با خود به
بغداد برد و بسیاری از آنان را کُشت. با شیبان، حکومت ۳۸ ساله طولونیان (۲۵۴-۲۹۲ق) که عمده آن صرف جنگ با سپاهیان خلیفه و
قرمطیان گشت، بهتدریج رو به ضعف نهاد، تا آنکه حکم خداوند در آن جاری شد و این حکومت به پایان رسید. شاعران بسیاری در سوگ سرآمدن عُمْر این دولت و ذلتها و محنتهایی که طولونیان در پایان سروری خود کشیدند و اموالشان به تاراج رفت، شعر سرودند و مویه کردند. شاعری در بخشی از قصیده خود چنین سرود:
«با از دست رفتن طولونیان و ستارگان درخشان، زیب و زینت دنیا و روشنایی اهل آن از میان رفت. اگر کسی بر از دست رفتهای پس از
[
مرگ
]
کسانش بگرید، شایسته است از اندوه بر مصر گریه کند.
باید بر بنی طولون (که روزگارشان سرآمد) گریست، زیرا دوران آنان روشن و درخشان بود؛ پس مبارک باد آن دوران و روزگار! آنان پس از سَروری و قدرت از بین رفتند و به افسانهها و داستانهایی تبدیل شدند که بر هیچ خردمندی پوشیده نیست.
ابوالعباس احمد بزرگوار و زیبا رو بود. ستم را تحمل نمیکرد و با وجود آن، آرام و قرار نداشت. گویا شبهای روزگار از زیبایی و درخشندگی در دوران او شبهای قدر بودند.»
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۲، ص۱۵۶.