• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شکل چهارم شرطی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شکل چهارم شرطی، به‌معنای قیاس اقترانی شرطیِ دارای هیئت شکل چهارم از اَشکال اربعه قیاس است.



قیاس اقترانی شرطی، قسمی از قیاس اقترانی است که یک یا هر دو مقدمه آن از قضایای شرطی باشد. قیاس اقترانی شرطی به لحاظ نوع مقدمه به قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه (حملیه صغرای قیاس است) و قیاس اقترانی مرکب از شرطیه و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است) و قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه تقسیم می‌شود. هر کدام از این موارد نیز به اعتبار متصل یا منفصل‌ بودن قضیه شرطی و همچنین به لحاظ اینکه حد وسط در مقدم یا تالی واقع شده باشد، تقسیمات فرعی دیگری پیدا می‌کند. همچنین قیاس اقترانی شرطی نیز مانند قیاس اقترانی حملی به لحاظ موقعیت حد وسط در مقدمتین به چهار شکل (با عنوان شکل اول شرطی، شکل دوم شرطی، شکل سوم شرطی و شکل چهارم شرطی) تقسیم می‌شود.
مقدم و تالی در قضایای شرطیه به منزله موضوع و محمول در قضایای حملیه است. جزء مکرَّر به منزله حد اوسط و جزء غیر مکرَّر که در صغرا موجود است به منزله حد اصغر، و جزء غیر مکرَّر که در کبرا موجود است به منزله حد اکبر است و نتیجه از اسقاط حد مکرَّر و ترکیب جزء غیر مکرَّر صغرا با جزء غیر مکرَّر کبرا حاصل می‌شود. بنابراین هرگاه جزء مکرَّر در صغرا تالی و در کبرا مقدَّم باشد شکل اول است و هرگاه جزء مکرَّر در هر دو مقدمه، تالی باشد شکل دوم است و هرگاه جزء مکرَّر در هر دو مقدمه، مقدَّم باشد شکل سوم است و هرگاه جزء مکرَّر در صغرا مقدَّم و در کبرا تالی باشد شکل چهارم است.
[۱] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷-۱۳۸.
[۲] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۵-۱۶۱.
[۳] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۳-۳۲۳.



۱. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه متصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ب) (ج) است و هرگاه (ا) (ب) باشد (د) (ز) است؛ پس گاهی اگر بعض (ج) (ا) باشد (د) (ز) است.
۲. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه متصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ب) (ج) است و هرگاه (ا) (د) باشد (س) (ب) است؛ پس گاهی اگر (ا) (د) باشد بعض (ج) (س) است.
۳. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه منفصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ا) (ب) است و دائماً یا (ج) (ا) است و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا (ب) (ج) است و یا (س) (ش).
۴. قیاس اقترانی مرکب از حملیه و شرطیه منفصله (حملیه، صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هر (ا) (ب) است و دائماً یا (ج) (د) است و یا (س) (ا)؛ پس گاهی یا (ج) (د) است و یا (ب) (س).
۵. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و (س) (ا) است؛ پس گاهی اگر بعض (ب) (س) باشد (ج) (د) است.
۶. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هر (س) (ج) است؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد بعض (د) (س) است.
۷. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در مقدم شرطیه واقع شده است)؛ مثل: دائماً یا هر (ا) (ب) است و یا هر (ج) (د) و هر (س) (ا) است؛ پس گاهی یا بعض (ب) (س) است یا هر (ج) (د).
۸. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و حملیه (شرطیه صغرای قیاس است و حد وسط در تالی شرطیه واقع شده است)؛ مثل: دائماً یا هر (ا) (ب) است و یا هر (ج) (د) و هر (س) (ج) است؛ پس گاهی یا هر (ا) (ب) است و یا بعض (د) (س).
۹. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط، مقدم در صغرا و تالی در کبراست)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (س) (ش) باشد (ا) (ب) است؛ پس گاهی اگر (ج) (د) باشد (س) (ش) است.
۱۰. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدّم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (ت) (ا) باشد (س) (ش) است؛ پس گاهی اگر بعض (ب) (ت) باشد (س) (ش) است.
۱۱. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (س) (ش) باشد (خ) (ج) است؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد بعض (د) (خ) است.
۱۲. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (س) (ش) باشد (خ) (ا) است؛ پس گاهی اگر (س) (ش) باشد بعض (ب) (خ) بوده و (ج) (د) است.
۱۳. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه متصله (حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و هرگاه (خ) (ج) باشد (س) (ش) است؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد بعض (د) (خ) بوده و (س) (ش) است.
۱۴. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط، مقدم در صغرا و تالی در کبراست)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (س) (ش) است و یا (ا) (ب)؛ پس گاهی یا (ج) (د) است و یا (س) (ش).
۱۵. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدّم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (خ) (ا) است و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا بعض (ب) (خ) است و یا (ج) (د) است و (س) (ش).
۱۶. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (س) (ش) است و یا (خ) (ج)؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و (س) (ش)، یا بعض (د) (خ).
۱۷. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در صغرا، جزئی از مقدَّم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (س) (ش) است و یا (خ) (ا)؛ پس گاهی یا بعض (ب) (خ) است و یا (ج) (د) است و (س) (ش).
۱۸. قیاس اقترانی مرکب از دو شرطیه منفصله (حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و دائماً یا (خ) (ج) است و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و (س) (ش)، و یا بعض (د) (خ).
۱۹. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس است و حد وسط، مقدم در صغرا و تالی در کبراست)؛ مثل: دائماً هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و یا (س) (ش) است و یا (ا) (ب)؛ پس دائماً یا (س) (ش) است و یا (ج) (د).
۲۰. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس است و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا (خ) (ا) است و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا بعض (ب) (خ) است و (ج) (د)، و یا (س) (ش).
۲۱. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس است و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا (س) (ش) است و یا (خ) (ج)؛ پس گاهی اگر (ا) (ب) باشد یا بعض (د) (خ) است و یا (س) (ش).
۲۲. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله صغرای قیاس است و حد وسط در صغرا، جزئی از مقدَّم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است و دائماً یا (س) (ش) است و یا (خ) (ا)؛ پس گاهی یا بعض (ب) (خ) است و (ج) (د)، و یا (س) (ش) است.
۲۳. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه متصله و منفصله (متصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و دائماً یا (خ) (ج) است و یا (س) (ش)؛ پس گاهی یا (ا) (ب) و بعض (د) (خ) است و یا (س) (ش) است.
۲۴. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط، مقدم در صغرا و تالی در کبراست)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (س) (ش) باشد (ا) (ب) است؛ پس دائماً یا (س) (ش) است و یا (ج) (د).
۲۵. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (خ) (ا) باشد (س) (ش) است؛ پس گاهی یا بعض (ج) (خ) و (س) (ش) است و یا (ج) (د) است.
۲۶. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در هر دو مقدمه، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (س) (ش) باشد (خ) (ج) است؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و یا بعض (د) (خ) و (س) (ش).
۲۷. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس و حد وسط در صغرا، جزئی از مقدم و در کبرا، جزئی از تالی است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (س) (ش) باشد (خ) (ا) است؛ پس گاهی یا (س) (ش) و بعض (ب) (خ) است و یا (ج) (د) است.
۲۸. قیاس اقترانی مرکب از شرطیه منفصله و متصله (منفصله، صغرای قیاس، و حد وسط در صغرا، جزئی از تالی و در کبرا، جزئی از مقدم است)؛ مثل: دائماً یا (ا) (ب) است و یا (ج) (د)، و هرگاه (خ) (ج) باشد (س) (ش) است؛ پس گاهی یا (ا) (ب) است و یا بعض (د) (خ) و (س) (ش).
درباره شکل اول، دوم و سوم قیاس اقترانی شرطی نیز از لحاظ انواع ترکیبات و حالات مختلف جایگاه حد وسط، وضع به همین منوال است و با تدبر در مثال‌های فوق می‌توان به راحتی برای آنها مثال ذکر کرد، البته شرایط اختصاصی هر شکل باید مراعات شود.


در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷-۱۳۸.
۲. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۵-۱۶۱.
۳. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۳-۳۲۳.
۴. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۲۵۸-۲۸۸.    
۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۴۳-۱۷۴.    
۶. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۷۸.    
۷. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۰۷-۵۳۰.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شکل چهارم شرطی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۷.    



جعبه ابزار