• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شک (مفردا‌ت‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: شک (مفردات‌قرآن)، شک.

شَکّ (به فتح شین و تشدید کاف) یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای آن است‌ که انسان به هیچ یک از دو طرف قضیه یقین نکند و ترجیح هم ندهد، بلکه بود و نبود در نظرش یکی باشد که حضرت علی (علیه‌السلام) درباره شک در وجود خدا و علم بدون‌ عمل از این واژه استفاده نموده است.



شَکّ به معنای آن است که انسان به هیچ یک از دو طرف قضیه یقین نکند و ترجیح هم ندهد، بلکه بود و نبود در نظرش یکی باشد بر خلاف ظن که ترجیح یک طرف است و طرف دیگر «وهم» نامیده می‌شود باید دانست که شک نوعی از جهل است و از جهل اخصّ است و آن در بسیاری از جاها مذموم و صاحب آن مسئول است و باید تلاش کند و از شک بیرون آید.


• امام (صلوات‌الله‌علیه) در خصوص شک در وجود خدا در حکمت ۱۲۶ فرمود: ««عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِی اللَّهِ وَ هُوَ یَرَی خَلْقَ اللَّهِ»؛ تعجّب دارم از کسی که در وجود خدا شک می‌کند، با آنکه خلق خدا را می‌بیند.»
با کمی دقت خواهیم دید: هیچ یک از موجودات ممکن، هستی را از خود ندارند، و باید وجودی غیر از آنها که از سنخ آنها نیست و هستی را از خود دارد به آنها هستی بدهد.
• امام (صلوات‌الله‌علیه) در مورد علم بدون‌ عمل فرموده است: ««لاَ تَجْعَلُوا عِلْمَکُمْ جَهْلاً وَ یَقِینَکُمْ شَکّاً إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا»؛ علم خود را جهل قرار ندهید و یقین خود را شک نکنید، چون دانستید اقدام نمایید و چون یقین کردید اقدام کنید.» (علم بدون‌ عمل در جای جهل و یقین بدون اقدام مساوی با شکّ است.)


این واژه هیجده در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۶۱۰.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۸.    
۳. حسون، نهج البلاغه، ص۴۹۱، حکمت ۱۲۶.    
۴. حسون، نهج البلاغه، ص۴۹۱، حکمت ۱۲۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شک»، ج۲، ص۶۱۰.    






جعبه ابزار