شِمال (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شِمال (به کسر شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای چپ و ضدّ
یمین است.
جمع آن
اشمل،
شمل و
شمائل میآید.
در قرآن فقط
شمائل به کار رفته است.
شِمال به معنای چپ و ضدّ یمین است.
به مواردی از
شِمال که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ) (و ما آنها را به سمت راست و چپ مىگردانديم تا بدنشان سالم بماند.)
جمع آن اشمل، شمل و شمائل میآید، در قرآن فقط شمائل به کار رفته است.
مثل:
(یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ) «سایههای آن از راست و چپ سجدهکنان بر میگردد.»
ناگفته نماند: شمال و یمین در قرآن اکثرا در معنی چپ و راست معمولی به کار رفته، چنانکه نقل شد، ولی چرا به اهل
بهشت،
اصحاب یمین و به اهل
جهنّم،
اصحاب شمال گفته شده است؟
(وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ... وَ اَصْحابُ الشِّمالِ ما اَصْحابُ الشِّمالِ) (و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى ... و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده شده است.)
(فَاَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ... وَ اَمَّا مَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ) (امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند از شدّت شادى فرياد مىزند كه: اى اهل محشر! «نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!... امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست چپش بدهند...)
و مراد از این آیه چیست؟! آیا چپ واقعا منحوس است که به اهل جهنم سمت چپیها اطلاق شده است؟ هکذا دادن کتاب به دست چپ؟
بهنظر میآید: تقسیم به اصحاب یمین و شمال به جهت آن است که نامه عدهای به دست راست و نامه عدهای به دست چپ آنها داده میشود چنانکه فرموده است.
و درباره
مؤمنان فرموده که نور آنها در پیش رو و سمت راست روان است.
(یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدِیهِمْ وَ بِاَیْمانِهِمْ) ایضا آیه ۸
سوره تحریم. از این به دست میآوریم که در شمال نور نیست و آن طرف جهنم است و آنکه نامه او به دست چپش داده شده نور نخواهد داشت و چون طرف راست نورانی است و طرف چپ بینور، اولی مبارک و دیگری شوم خوانده شده است.
(فَاَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما اَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ. وَ اَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما اَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ) در قاموس المحیط و
اقرب الموارد شوم را یکی از معانی شمال گفته است.
(اُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ) روشن میکند که مراد دست چپ یا سمت چپ است. اما شومی در شمالیها است.
(ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ اَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ اَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ اَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ) (سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم؛ و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت.)
آیه درباره اغواء
شیطان است. به نظر میآید مراد از
(بَیْنِ اَیْدِیهِمْ) مال دنیاست و از
(مِنْ خَلْفِهِمْ) اولاد و از
(اَیْمانِهِمْ)وسوسه در امور دینی و افراط در آنها و عقائد مختلف و از
(شَمائِلِهِمْ) گناهان است که اموال دنیا در پیشرو و اولاد در پشت سر و بعد از مرگاند و کارهای ایمانی در سمت راست و گناهان سمت چپیاند. یعنی مردم را از جهت اموال، اولاد، افراط در کارهای دینی، عقیدههای دینی و ارتکاب گناهان فریب داده و اضلال میکنم.
ناگفته نماند: شمال یکی از جهات اربعه و مقابل جنوب است، ولی در قرآن کریم در آن به کار نرفته است.
ایضا شمال بادی است که از شمال
کعبه میوزد.
در اقرب الموارد آمده: آن بادی است که از طرف
حجر اسماعیل ما بین مشرق و بنات نعش میوزد.
به موردی که در نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«فَلاَ أَطْلُبُکُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شمال»، ج۴، ص۷۲-۷۰.