• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شِسْع (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شِسْع (به کسر شین) یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای بند کفشی که در کفش عربی بندی و محلی است و انگشت دوّم و سوّم پا در آن داخل می‌شود است.
حضرت علی (علیه‌السلام) در مورد منذر بن جارود عبدی از این واژه استفاده نموده است.



شِسْع (به کسر شین) یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای بند کفشی که در کفش عربی بندی و محلی است و انگشت دوّم و سوّم پا در آن داخل می‌شود آمده است. «الشسع: زمام بین الاصبع الوسطی و التی بلیها».


برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۲.۱ - شِسْعُ - نامه ۷۱ (خطاب به منذر بن جارود)

امام (صلوات‌الله‌علیه) در خصوص منذر بن جارود عبدی که از کارگزاران حضرت بود و در کارش خیانت کرد نوشته است:
«وَ لَئِنْ کَانَ مَا بَلَغَنِی عَنْکَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ»؛
«اگر آنچه از خیانت تو به من رسیده، درست باشد شتر خانواده و بند کفشت از تو بهتر است.» «لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ» حاکی از بی‌اعتباری و حقارت است».
این واژه فقط یک بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۵۹۶.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۴، ص۳۵۳.    
۳. شرتونی، سعید، أقرب الموارد، ج۳، ص۵۶.    
۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۷۶۰، نامه ۷۱.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۳، ص۱۴۵، خطبه ۷۱.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۶۲، نامه ۷۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۷۲۳.    
۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳۸۰.    
۹. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۳۸۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱۱، ص۳۸۰.    
۱۱. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۹۶.    
۱۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۵۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شسع»، ج۲، ص۵۹۶.    






جعبه ابزار