شَوی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَوی: (نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى) «شَوى» از مادّه «
شوی» به معناى دست و پا و اطراف بدن است و گاه به معناى بريان كردن نيز آمده.
ولى در اينجا منظور همان معناى اول است زيرا هنگامى كه آتش سوزان و شعلهورى به چيزى مىرسد، اول اطراف و جوانب و شاخ و برگ آن را مىسوزاند و جدا مىكند. بعضى از مفسران «
شَوى» را در اينجا به معناى پوست تن، بعضى به معناى پوست سر، و بعضى به معناى گوشت ساق پا، تفسير كردهاند و همه اينها در آن مفهوم وسيعى كه گفتيم جمع است و عجب اين كه با اين همه مصيبت، مرگ و ميرى در كار نيست!
(نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى) (كه پوست بدن را مىكند و مىبَرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
شوى به معناى اطراف بدن از قبيل دست و پا و امثال آن است، وقتى گفته مىشود: «رماه فَأَشْوَاهُ» معنايش اين است كه او را پرت كرد و دست و پايش را خرد ساخت. اين گفتار
راغب بود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَوی»، ص۳۱۹.