شَمْس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَمْس ( به فتح شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای خورشید است.
این کلمه سی و سه بار در قرآن آمده و قرآن به ذکر آن اهمیت بسیار قائل است.
حرکت خورشید، مرگ خورشید و اجتماع خورشید و ماه از جمله مسائل مطرح شده در قرآن است.
شَمْس به معنای خورشید است.
قرآن به ذکر آن اهمیت بسیار قائل است و پیوسته با الف و لام عهد ذکر شده مگر در ذیل آیه ۱۳
سوره انسان که بدون الف و لام است.
به مواردی از
شَمْس که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمًّی) (خورشيد و ماه را مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معيّنى حركت دارند.)
(وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ) (و از نشانههاى او، شبو روز و خورشيد و ماه است.)
(وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ) (و خورشيد نيز براى آنها آيتى است كه پيوسته به سوى قرارگاهش در حركت است؛ اين تقدير خداوند توانا و داناست.)
(لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها اَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ) (نه خورشيد راسزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مىگيرد؛ و هر يك در مسير خود شناورند.)
مستقر روی قاعده عربیت میتواند
مصدر میمی،
اسم زمان و
اسم مکان باشد. لام آن به معنی الی یا برای غایت است.
نگارنده ترجیح میدهم که آن مصدر میمی و لام برای غایت باشد یعنی: خورشید تا قرار یافتن و خاموش شدن خویش جاری و روان است (یا به قرارگاهش روان است) ولی آیه زیر احتمال مصدریّت را تقویت میکند.
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمًّی) (خورشيد و ماه را مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معيّنى حركت دارند.)
در آیه دوم فرموده: خورشید قدرت آنرا ندارد که به
ماه برسد و
شب از
روز سبقت نمیکند و هر یک از خورشید و ماه و ستارگان در مداری مخصوص سیر و شنا میکنند. سه آیه گذشته در حرکت خورشید صراحت دارند.
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى) ( و خورشيد و ماه را مسخّر ساخته و هر كدام تا سر آمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهند.)
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ) (و خورشيد و ماه را مسخّر شما
كرده، هر يك تا سر آمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهد؛ اين است خداوند، پروردگار شما؛ حاكميت در سراسر عالم از
آن اوست.)
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ) (و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد؛ هر كدام تا سرآمد معينى به حركت خود ادامه مىدهند؛ آگاه باشيد كه او توانا و آمرزنده است)
ولی لفظ جریان حرکت انتقالی را میرساند، چنانکه در
تفسیر المیزان فرموده است، همچنین کلمه «یَسْبَحُونَ» که به معنی شنا
کردن است و احتمال دارد که مراد هر دو حرکت وضعی و انتقالی بوده باشد.
(وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ) (و خورشيد و ماه را- كه با برنامه منظّمى در حركتند- به تسخير شما درآورد؛ و شب و روز را نيز مسخّر شما ساخت.)
میشود مفید هر دو حرکت باشد.
دانشمندان نجوم برای خورشید حرکت وضعی و انتقالی اثبات
کردهاند. دلیل حرکت وضعی آنرا حرکت لکّههای سطح خورشید گرفتهاند و مدت حرکت آنرا در منطقه استوائی ۲۵ روز تعیین
کردهاند. راجع به حرکت انتقالی آن گفتهاند:
خورشید با همه سیّارات خود به طرف ستاره وگا و به قولی به طرف نسر یکی از ستارگان صورت فلکی شلیاق و به قولی به طرف صورت فلکی الجاثی علی رکبتیه در حرکت است و سرعت آنرا ۱۹ کیلومتر در ثانیه گفتهاند.
در کتاب از جهانهای دور میگوید:
منظومه شمسی ما نیز در میان ستارگان دیگر پیش میشتابد، خورشید ما تمام سیّارات پیرامونش را با خود میکشد و در فضا با سرعت ۱۹ کیلومتر در ثانیه در جهتی که صورت فلکی الجاثی علی رکبتیه در
آسمان مشخص شده در حرکت است... ما مهاجرین بیقرار و گریز پای عالم هستیم که پس از یک سال ۶۰۰ میلیون کیلومتر از مکان امروزی خود در فضا دور میشویم.
باید دانست: خورشید ما با کهکشانی نیز که جزء آن است حرکت میکند. این کهکشان به قدری بزرگ است که در عرض ۱۲۰/۰۰۰ سال نوری از یک طرف آن به طرف دیگرش میرسد. این کهکشان در عرض ۲۰۰/۰۰۰/۰۰۰ سال یک بار به دور خود میچرخد و در این حرکت خورشید را ساعتی ۱/۱۳۰/۰۰۰ کیلومتر میبرد.
(ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.) (اِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ) (در آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود، و ستارگان بىفروغ شوند.)
قانون مرگ و فنا به خورشید و ماه و ستارگان نیز شامل است. آنها هم اجلی معیّن دارند و چون آن مدّت سر آید جواز مرگ خویش از
ربّ العالمین دریافت خواهند
کرد.قرآن مجید صریح است در اینکه آفتاب و ماه و غیره تا مدتی با این وضع خواهند بود و نظم فعلی ابدی نیست.
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى) ( و خورشيد و ماه را مسخّر ساخته و هر كدام تا سر آمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهند.)
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَوَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمًّی) (خورشيد و ماه را مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معيّنى حركت دارند.)
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ) (و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد؛ هر كدام تا سرآمد معينى به حركت خود ادامه مىدهند؛ آگاه باشيد كه او توانا و آمرزنده است)
(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ) (و خورشيد و ماه را مسخّر شما
كرده، هر يک تا سر آمد معيّنى به حركت خود ادامه مىدهد؛ اين است خداوند، پروردگار شما؛ حاكميت در سراسر عالم از
آن اوست.)
(مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ) و چهار آیه بالا صریحاند که خورشید و ماه و غیره مدتی معین دارند، علی هذا چون مدتشان سر آید از بین خواهند رفت.
(اِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ) (در آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود، و ستارگان بىفروغ شوند.)
درباره تکویر و پیچیده شدن آفتاب صریح است. تکویر چنانکه در در کور خواهد آمد توام با سرد شدن و خاموش شدن و یا عین آن است.
در کتاب دنیای ستارگان میگوید: با گذشت زمان خورشید سرد خواهد شد. اما وقوع آن چندان دور است که هیچ نگرانی نیست. راستی آنکه خورشید برای ساختن این گرمای درخشان مواد خود را از دست میدهد.
در کتاب نجوم بی تلسکوب میگوید: وزن مقدار انرژی که در هر ثانیه به وسیله خورشید مصرف میشود بالغ بر چهار میلیون تن است، از این قرار خورشید بهزودی خاموش خواهد شد. در کتاب از جهانهای دور میگوید: این خورشید نیز نمیتواند تا ابد انرژی از دست رفته خود را جبران کند و باید پیر و سرد شود، زیرا ضمن تراکم و انقباض گازها لحظهای فرا میرسد که جبران حرارت متوقف میگردد از این پس... باید لا ینقطع خنک شود، نخست بکوتوله زرد، سپس بکوتوله سرخ تبدیل گردد و سرانجام به کلی خاموش شود. و در میگوید: نباید وحشت کرد زیرا خورشید ما باز میلیونها سال دیگر که قابل شمارش نیست نور و حرارت خود را به همین خواهد فرستاد.
(فَاِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ یَقُولُ الْاِنْسانُ یَوْمَئِذٍ اَیْنَ الْمَفَرُّ) «چون دیده خیره شود و ماه بگیرد و خورشید و ماه مجتمع شوند، انسان گوید: فرارگاه کجاست؟»
آیات درباره
قیامت است و ظاهر آن است که در قیامت و هنگام از بین رفتن نظم کنونی خورشید با ماه بهم خواهند رسید و یکی خواهند شد.
شاید در اثر انبساط دائمی فاصله میان آنها پر شده بهم خواهند پیوست و شاید در هم ریختگی موجب چنین پیش آمدی خواهد بود. این بود آنچه بهنظر ما در
قرآن راجع به خورشید آمده است. خورشید از جمله پشتوانههای بزرگ زندگی است و بدون آن حیات میّسر نیست لذا قرآن مرتب میگوید: که خورشید را خدا
رام کرده است، زیرا که اگر
رام و مسخّر نمی
کرد عالم چنین نبود.سُبْحَانَ مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ دَبَّرَهُمَا
در ملحقات
صحیفه سجّادیه آمده است:
«سُبْحَانَکَ تَعْلَمُ وَزْنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ.» (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً) (در آنجا بر تختهاى زيبا تكيه
كردهاند، نه آفتاب سوزان را در آن جا مىبينند و نه سرما را)
این کلمه سی و سه بار در قرآن مجید آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شمس»، ج۴، ص۶۷-۷۰.