شهر جده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُدَّه (جِدّه/ جَدّه)،
شهر و بندری در
عربستان سعودی، و بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر پس از ریاض، این کشور است، از مهم ترین بندرهای عربستان و دریای سرخ است. این شهر به عروس دریای سرخ شهرت دارد و دروازه ورود غالب حاجیان به
حرمین شریفین محسوب میشود.
شهر جدّه در حدود۷۸کیلومتری مغرب
مکه، کنار
دریای سرخ، در َ۲۹ ۲۱ عرض شمالی و َ۱۱ ۳۹ طول شرقی قرار دارد.
و پس از ریاض، پایتخت عربستان سعودی، بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر این کشور است. جدّه از مهم ترین بندرهای عربستان و دریای سرخ است. این شهر به عروس دریای سرخ شهرت دارد و دروازه ورود غالب حاجیان به
حرمین شریفین محسوب میشود.
کوههایی با حداکثر ششصد متر ارتفاع، با فاصله اندکی میان جدّه و مکه، در مشرق شهر، با جهت عمومی شمالی ـ جنوبی امتداد دارند که مهم ترین آنها اُمّ ریحان، اَبوغَشا، مُعْتَرِضه، مُرَیَّخ، قَرْفاء، عِدْ و امّرُقَیْبَه هستند. تنها رود اصلی و موقت جدّه، شَرْم اُبْحُر است که در شمال شهر (و شمال محله ابحر) به دریای سرخ میریزد. در مقابل جدّه در دریای سرخ، چند جزیره کوچک واقع است، از جمله اُمّعلی و غُراب. رأس حجاز و رأس اَسْود نیز از پدیده های طبیعی جدّه در دریای سرخ به شمار میروند. این شهر از لحاظ اقلیمی آب و هوایی گرم و بارش اندک دارد. بنا بر آمار ایستگاه هواشناسی جدّه، در ۱۳۷۷ ش متوسط دمای سالانه شهر ْ۷ر۲۸ بوده، در این سال دمای ْ۴ر۴۶ نیز به ثبت رسیده است. میزان رطوبت نسبی در جدّه میان ۵۰% تا ۷۰% در طول سال متغیر است. دسامبر، ژانویه و فوریه (آذر، دی و بهمن) پرباران ترین ماههای آنجاست. میزان بارش در ۱۳۷۷ ش، ۹ر۱۱۰ میلیمتر ذکر شده است. بادهای شهر بیشتر در تابستان و زمستان و عمدتاً از شمال، شمال شرقی و مغرب میوزند.
جدّه دارای بندری تجاری به نام بندر اسلامی جدّه (افتتاح در ۱۳۰۰) واقع در جنوب رأس حجاز است که در صادرات و واردات عربستان اهمیت فراوان، و در کنارِ صنایع و پالایشگاهها، در اقتصاد شهر نقش بسزایی دارد. در ۱۳۷۱ ش و نیز در ۱۳۷۷ ش، بیش از چهار هزار کشتی در بندر جدّه پهلو گرفته اند.
جدّه از مراکز عمده تولید آهن آلات و وسایل خانگی است. همچنین پالایشگاه نفت، پالایشگاه
آب شیرین در شمال رأس حجاز (که دومین پالایشگاه کشور پس از پالایشگاه شهر جبیل شمرده میشود) و شهر صنعتی در جنوب شهر (جنوب راه ارتباطی جدّه ـ مکه) واقع است.
از لحاظ ارتباطی و حمل ونقل، جدّه مهم ترین شهر عربستان، به ویژه در
موسم حج، است. فروردگاه بین المللی ملک عبدالعزیز، واقع در شمال شهر، که در ۱۳۶۰ ش افتتاح شد، نقش مهمی در ارتباط جدّه با داخل و خارج کشور دارد. طبق آمار ۱۳۷۷ ش، حدود ۰۰۰، ۵۰۰، ۶ مسافر با ۵۷۶، ۲۶ پرواز از این فرودگاه جابه جا شده اند.
در حمل و نقل دریایی نیز جدّه با بندرهای معروف جهان در ارتباط است و گزارشهای سال ۱۳۷۷ ش نشان میدهد که بخش عمده ارتباط دریایی و جابه جایی مسافران در عربستان از این بندر انجام شده است. جدّه از طریق آزادراههای جدیدالاحداث با مکه و
مدینه (در شمال شرقی به طول حدود ۴۱۰ کیلومتر)، و با شهر
ریاض (به طول حدود ۹۵۸ کیلومتر) مرتبط است.
جمعیت شهر بنا بر آمار ۱۳۷۸ ش/ ۱۹۹۹، ۲۵۱، ۰۴۶، ۲ تن است.
افزایش جمعیت در دهه های اخیر (رجوع کنید به ادامه مقاله) موجب گسترش شهر شده به طوری که طول آن از شمال رود شرم ابحر تا جنوب (حدود محله خُمْرَه) بیش از پنجاه کیلومتر و عرض آن در قسمتهای شمالی و میانی دوازده تا پانزده کیلومتر و در جنوب، به ویژه در مسیر جدّه ـ مکه، بیش از بیست کیلومتر شده است.
اکنون این شهر شامل چهار منطقه تاریخی، تجاری، ساحلی (با خیابانها و تأسیساتی که در جذب جهانگردان مؤثر است) و منطقه جدید است و محلاتی مانند نُزهه و نَهْضَه در شمال، سَلامه، خالدیّه، رِحاب، حَمراء، رُوَیس و نَسیم در مرکز و کَنْدَره و جامعه در جنوب دارد که به وسیله شبکه حمل و نقل شهری منظم باهم ارتباط دارند.
پل فلسطین معروف ترین پل شهر است.
دانشگاه ملک عبدالعزیزِ جدّه، از دانشگاههای معتبر عربستان است. موزه قصر خَزام جدّه شهرت دارد.
بیمارستانهای جدّه از مهم ترین مراکز درمانی عربستان به شمار میآید و در مداوای حجاج اهمیت دارد.
این شهر مقر اصلی بانک اسلامی و از ۱۳۴۸ ش/ ۱۹۷۰ تا زمان آزادی بیت المقدّس مقرّ موقت دبیرخانه
سازمان کنفرانس اسلامی (منظّمه المؤتمر السلامی) است و در آن چندین نشست شورای مجمع فقه اسلامی
برگزار شده است.
جدّه شهری قدیمی است و در بسیاری از منابع تاریخی و جغرافیایی قدیم و جدید، نام آن به صورت جُدَّه ضبط شده است.
این نام به معنای راه و نیز به معنای خطی است بر پشت الاغ که مخالف با رنگ الاغ است.
به این شهر جِدَّه (متداول در عربستان) یا جَدّه (متداول در ایران) نیز گفته شده است.
به نوشته
حضراوی (متوفی ۱۳۲۷)
به این شهر جِدیدَه نیز میگویند و نام جدّه تنها به بندرگاه شهر اطلاق شده است.
منسوبان به جدّه را جُدّی میگویند.
جدّه را محل فرود آمدن و مدفن
حوّا (ام البشر) دانسته اند
و بنا به قولی به همین سبب جدّه نامیده شده است.
ظاهراً نخستین «مقبره حوّا» را ایرانیان ساخته اند.
به گفته
یاقوت حموی به سبب تولد جُدَّه بن حَزْم بن ریّان بن حُلْوان (از قبیله قُضاعه رجوع کنید به ادامه مقاله) در آنجا، این موضع جدّه نامیده شده است.
براساس منابع، سابقه روشن و رونق شهر به اوایل دوره اسلامی میرسد. با این حال گزارشهای پراکنده ای درباره اوضاع قبل از
اسلام آنجا در دسترس است. پیش از میلاد و در تقسیمات هِرمِس (حکیم بابلی الاصل و متوفی در مصر) این منطقه جزو اقلیم دوم بوده است.
به نوشته
دینوری (متوفی ۲۸۲)،
اسکندر مقدونی، پس از عبور از
مکه، از طریق جدّه آهنگ سرزمین مغرب کرده است. ظاهراً قبیله قضاعه نخستین ساکنان منطقه بودند که پس از ویرانی سد مأرِب، در سده دوم پیش از میلاد، در آنجا ساکن شدند.
به گفته جوادعلی
قبیله عَکّ نیز تا حدود جدّه پراکنده شده بودند.
پیش از
اسلام و در
عصر جاهلیت، چون مکه بزرگ ترین مرکز تجاری جزیره العرب به شمار میرفت، تجارت و حمل و نقل دریایی اهالی مکه، از بندرگاه مهم آن به نام شُعیبیه/ شعیبه ــ که مقر آن در جنوب جدّه کنونی بوده است ــ انجام میشد.
بندر شعیبیه با بندر جار (بندرگاه مدینه) در شمال جدّه، ارتباط فراوانی داشته است. احتمالاً در همین دوره، ایرانیان جدّه را به همراه دیواری از سنگ و گچ و خندقی بزرگ در دور آن، بنا کرده اند.
به گفته
ابن مجاور،
با ویرانی بندر سیراف ایرانیان بندری در ساحل
دریای احمر احداث کردند که جدّه نامیده شد.
در دوره اسلامی و تقریباً از نخستین دهه ها، جدّه اهمیت یافت و بندر شعیبیه به تدریج از رونق افتاد. در زمان
پیامبر اکرم، جدّه بندری کوچک بود.
در برخی احادیث نبوی از این شهر نام برده شده است.
در سال هشتم و زمان
فتح مکه،
صفوان بن امیه بن خلف (صفوان جُمَحی)، که در آن زمان از دشمنان پیغمبر بود، به جدّه گریخت، اما پس از امان یافتن به مکه بازگشت و بعدها
مسلمان شد.
جدّه در سال ۲۶ و پس از مشاوره
عثمان بن عفان با اهالی مکه، بندرگاه مکه شد و از این زمان شهرت یافت.
در سال ۸۳، عده ای از اهالی مکه برای کمک به مردم جدّه که حبشیها آنان را تهدید کرده بودند به این شهر رفتند.
در منابع اسلامی، جدّه جزو
تهامه، یکی از قسمتهای جزیره العرب، ذکر شده است (تهامه). در ۱۵۱، در زمان
حکومت منصورعباسی (حک: ۱۳۶ـ ۱۵۸)
قوم کُرْک شهر را غارت کردند، اما مدتی بعد، سرکوب شدند
(که سال غارت را ۱۵۳ ذکر کرده اند). در اواسط سده سوم، عده ای از قبیله بنوعُقَیْل با بستن راه جدّه ـ مکه، موجب ناامنی منطقه شدند، اما جعفر بشاشات، حاکم مکه، آنها را سرکوب کرد.
در ۲۶۸، ابومُغِیره مَخْزومی، که عازم حمله به مکه شده بود، جدّه را غارت کرد و خانه های اهالی را به
آتش کشید.
از لحاظ اداری، جدّه در نیمه دوم سده سوم مدتی به تابعیت دولت طولونیان (حک: ح ۲۵۴ـ۲۹۲) در آمد و از اواخر این سده تا اواسط سده ششم، جزو قلمرو فاطمیان مصر (حک: ۲۹۷ـ۵۶۷) بود.
در سدههای سوم و چهارم، جغرافی نویسان مطالب فراوانی در باره شهر ذکر کرده اند. به نوشته
ابن خرداذبه،
راه ساحلی
حجاز از جدّه به مکه متصل میشد.
در اواخر سده سوم، یعقوبی
این شهر را تابع مکه و محل تأمین مایحتاج مکه ــ که از
مصر از راه جدّه وارد میشد ــ وصف کرده و
ابن رسته جدّه را در اقلیم دوم دانسته است. در سده چهارم، جدّه آبادان و خرّم، بندرگاه مکه، با تجارت پررونق و در فاصله پنج مرحله ای جُحفه بود. مؤلفان از تجارت اهالی شهر با ایرانیان خبر داده اند.
به گفته
اصطخری،
به جز مکه، هیچ شهری در حجاز آبادتر از جدّه نبوده است.
در اواخر سده چهارم، مقدسی
آنجا را شهری گرم و کم
آب، جزو حجاز، بندر مکه و بارانداز یمنیها و مصریها، با مردمانی بازرگان و مرفه، دارای بارو و مسجدی نیکو در
بازار وصف کرده و در باره آب انبارهای فراوان در جدّه، چگونگی تأمین آب شهر، کاخهای ساخته ایرانیان و جمع آوری مالیات در آنجا مطالبی آورده است.
در ۴۱۹ شهر محل عبور حجاجی بود که از راه دریا به
حج میرفتند، از جمله حجاج خراسانی.
در همین زمان،
ناصرخسرو (متوفی ۴۸۱) از عَیذاب با کشتی به جدّه رفته
و مطالبی در باره شهر آورده است. به نوشته وی،
جدّه شهری بزرگ در دوازده فرسخی مکه با حصاری محکم و دو دروازه، یکی شرقی به سمت مکه و دیگری غربی به سمت دریا، دارای
مسجدجامع و بازارهای خوب، اما بدون کشت و زرع بود. در زمان ناصرخسرو، شهر پنج هزارتن جمعیت داشت و تاج المعالی محمدبن شُکْربن حسن بر آن
حکومت میکرد. در بیرون شهر نیز، به جز مسجدی معروف به
مسجد رسول اللّه، بنای خاص دیگری وجود نداشت.
در سده ششم، در کتابی مجهول المؤلف، به راههای جدّه اشاره شده است.
به نوشته
ادریسی جدّه شهری بزرگ و ثروتمند، با
تجارت پررونق و دارای بازارهایی بود که قبل از حج برپا میشد. وی به فعالیت ماهیگیران و اخذ
مالیات به وسیله
حاکم مکه نیز اشاره کرده است. ابن جُبَیْر در ۵۷۹،
همانند ناصرخسرو از عَیْذاب به جدّه رفته
و آنجا را قریه ای در ساحل دریا، دارای مسجدی منسوب به عمربن خطّاب و نیز مسجد آبنوس (منسوب به
هارون الرشید) وصف کرده است.
وی
به ترکیب جمعیت آنجا، آثار قدیمی، مسافرخانهها و موضع «قُبَّهٌ مُشَیَّدَه عَتیقه» (قبرحوّا) اشاره کرده است. در زمان ابن جبیر، آثار دیوار شهر هنوز باقی بوده است.
در سده هفتم
یاقوت حموی این شهر را در فاصله سه شبیِ مکه (احتمالاً برابر با دوازده فرسخ) ذکر کرده است. تقریباً هم زمان با وی،
ابن مجاور، که در ۶۲۱ به جدّه رفته بود، نیز مطالب مفیدی در باره آنجا آورده است. به گفته وی، جدّه شهری کوچک با سکنه ایرانی است؛ اما در زمان حج، به ویژه با ورود حجاج مصری و مغربی و هندی و یمنی، پرجمعیت میشود. در زمان وی، شهر بناهایی از سنگ، پانصد مخزن آب (از جمله مخزن معروف خان البصر، مخزن مسجد آبنوس و مخزن مسجدجامع)، قلعه ای مستحکم، مسجد آبنوس، بارویی که بر روی باروی قبلی ساخته شده بود، چهار دروازه به نامهای باب رومَه/ دومه (احتمالاً به سمت شمال)، باب مَدْبَغه (احتمالاً به سمت جنوب)، باب مکه و باب فُرضه (بندر)، و خندقی وسیع و عمیق در کنار باروی جدید داشت
علاوه بر اینها، ابن مجاور
از بندر جار، مکانها و آبادیهای میان مکه و جدّه از جمله چشمه ابی سلیمان، و آبادیهای رِکابیه و حَدّه، که تقریباً در میانه راه قرار داشت، نام برده است.
در سده هشتم، احتمالاً جدّه هنوز رونق سده های نخستین اسلامی را باز نیافته بود. به نوشته
ابوالفداء شهر جزو تهامه
حجاز بود. در نیمه دوم این سده نیز
ابن بطوطه آنجا را شهرکی کهن و کم
آب وصف کرده است. وی با ذکر اینکه مسجد آبنوس،
مسجدجامع شهر است، گفته که
نماز جمعه در جدّه در صورت حضور دستِکم چهل تن از اهالی شهر ــ به جز مسافران یا کسانی که اهل این شهر نبودند ــ بر پا میشده است؛ در غیر این صورت
نماز ظهر خوانده میشد.
در اوایل سده نهم شهر را شریفهای مکه اداره میکردند. در ۸۰۶ شریف حسن بن عَجْلان (حاکم مکه)، جابربن عبداللّه معروف به حَراشیّ و مدتی بعد رُمَیْثه بن محمدبن عجلان را، به ویژه برای جمع آوری
مالیات، در جدّه گماشت. در اختلافات میان این دو، رمیثه جدّه را در ۸۱۶ غارت کرد.
با این حال، به نظر میرسد در این سده، شهر به تدریج رونق یافته و
حافظ ابرو (متوفی ۸۳۳) به ثروتمندی اهالی آنجا اشاره کرده است. به گفته وی، راه خشکی
عمان ـ مکه از بیابانهای سخت عبور میکرد و ازاین رو، راه دریایی عمان ـ جدّه برای مسافران آسان تر بود.
در همین سده، جدّه به دست ممالیک
مصر افتاد و ابن تَغْری بِرْدی (متوفی ۸۷۴) در باره اوضاع شهر، از جمله تصرف آنجا به دست ممالیک در ۸۲۸، مطالبی آورده است.
در اوایل سده دهم، با گسترش ناامنی در حجاز، جدّه بارها غارت شد
اما نقش ارتباطی شهر، به ویژه در زمان
حج، همچنان باقی بود و
ابن قاسم گزارشی در باره عزیمت مسافران از جدّه به مکه آورده است.
در این دوره، احتمالاً در ۹۱۵، دیواری دور شهر احداث شد که بنای آن به حسین الکردی، حاکم جدّه و نماینده سلطان قانصوه غوری (ملک مصر)، منسوب است.
این دیوار در جلوگیری از حمله پرتغالیها به جدّه در ۹۴۸ تأثیر فراوان داشت.
در این زمان شهر در دست عثمانیها ــ که از ۹۲۳ با غلبه بر ممالیک و تصرف حجاز در آنجا بودند ــ قرار داشت.
حکومت عثمانیها بر جدّه بیش از دو سده و تقریباً بدون مشکل عمده ای تداوم یافت.
جبرتی درباره والیان عثمانی جدّه در سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم، مانند
محمدبیک (در ۱۱۰۱)،
علی پاشا (در ۱۱۳۵)،
ابراهیم پاشا (در ۱۱۹۲)
محمدپاشا (در ۱۲۰۲) و نیز برخی درگیریهای آنجا مطالبی ذکر کرده است.
در ۱۲۱۸ وهابیان، جدّه را محاصره کردند اما به سبب لشکرکشی عثمانیها و تهدید شهر دِرعیّه و قسمتهایی از شرق عربستان که خاستگاه وهابیان بود، این محاصره دوام نیافت و شریف غالب (حاکم مکه) به همراه شریف پاشا (والی جدّه) در منطقه باقی ماندند.
یک سال بعد، وهابیان دوباره جدّه را محاصره کردند که این محاصره نیز با تلفاتی که در بیرون دیوار شهر متحمل شدند، پایان یافت.
در ۱۲۲۰ وهابیان با حمله به شهر، به باروی آنجا آسیب رساندند و بسیاری را کشتند، راههای جدّه ـ
مکه را بستند و عده ای از حجاج را کشتند.
در پی صلح میان وهابیان و شریف غالب و ادامه حکومت شریف در مکه، وی به جدّه رفت و با سامان دادن به امور شهر، باروی آن را مرمت کرد و برای جلوگیری از تهدید مجدد شهر، خندقی برای مقابله با حمله از خشکی و برجی برای
دفاع در برابر حملات دریایی احداث کرد. از درعیّه نیز عده ای از وهابیان، که حامل تکمله صلحنامه بودند، به جدّه رفتند. این نامه در زمان حضور شریف غالب در جدّه، در مسجد عُکاش در میان اهالی خوانده شد. شریف غالب نیز مانند وهابیان بر تدریس رساله های
محمدبن عبدالوهاب (مؤسس مذهب وهابی) و ادای نماز جماعت تأکید کرد. وی
مالیات را لغو نمود و برنامه نقاره خانه جدّه را ــ که یک
روز به نام وی و یک روز به نام حاکم جدّه نواخته میشد ــ تعطیل کرد.
در ۱۲۲۱، وهابیان با تسلط یافتن بر منطقه، عثمانیها و اروپاییان را از شهر بیرون راندند.
در ۱۲۲۵ سیل به این شهر آسیب رساند.
در ۱۲۲۸ سپاه شریف غالب، که از راه دریا وارد جدّه شده بود، بدون خونریزی بار دیگر آنجا را
فتح کرد.
درهمین سال، محمدعلی پاشا (متوفی ۱۲۶۵)، پادشاه
مصر، از سوی دربار عثمانی برای جلوگیری از گسترش سلطه وهابیان در مغرب جزیره العرب و دستگیری شریف غالب به شبه جزیره عربستان و حجاز فرستاده شد. شریف غالب از محمدعلی پاشا استقبال کرد. محمدعلی پاشا به جدّه رفت و به فرزندش
احمد طوسون پاشا، که پیش از آن جدّه را فتح کرده بود، پیوست. محمدعلی در جدّه، شریف غالب را دستگیر کرد و به مصر فرستاد و با لغو مالیاتِ زمان شریف غالب، مالیات اندکی برای جدّه مقرر کرد.
در ۱۲۲۹/۱۸۱۴ بورکهارت از شهر دیدن کرده و در گزارش مفصّل خود درباره آنجا، جمعیت جدّه را میان دوازده تا پانزده هزار تن ذکر کرده است.
در ۱۲۴۷ نیز شیروانی
جدّه را بندری دلگشا با سه هزار خانه عالی و مردمی
شافعی مذهب وصف کرده و گفته است به رغم آنکه پیرامون آن باغ و زراعت نیست، در شهر همه چیز فراوان است. برخی از رویدادهای مهم جدّه در نیمه دوم سده سیزدهم عبارتاند از: آسیب شهر از حملات عثمانیها در ۱۲۵۶/۱۸۴۰،
قتل کنسولهای انگلیسی و فرانسوی و چند مسیحی در ۱۲۷۴/۱۸۵۸ و بمباران شهر از سوی انگلیسیها در همین سال.
میرزامحمدحسین فراهانی در سفرش به جدّه (۱۳۰۲ـ ۱۳۰۳) مطالب فراوانی در باره اوضاع شهر ذکر کرده است. به نوشته وی،
جدّه شهری تاجرنشین (با تجار ایرانی، هندی و اروپایی) در حجاز، قائم مقام نشین و تابع والی حجاز (مقیم مکه) بود و قائم مقامش از استانبول تعیین میشد. در این شهر، که آب و هوایی مرطوب و نه چندان گرم داشت و آبش از جمع آوری باران تأمین میشد، حدود شانزده هزار خانوار و ۰۰۰، ۴۵ تن ساکن بودند
(که جمعیت شهر را در این زمان ۰۰۰، ۲۵ تن دانسته است). در زمان فراهانی، دور تا دور شهر دیواری سه ذرعی از سنگ و گل با دو دروازه در مشرق و مغرب وجود داشت. شهر دارای بازارهای وسیع و سرپوشیده، کوچه ها، عمارتهای سه ـ چهار طبقه و بیشتر از آن، چند کارخانه، قهوه خانه های متعدد به ویژه در مسیر جدّه ـ مکه، اسکله و گمرکخانه بود.
به گفته وی،
لشکر عثمانی در شهر مستقر بود و عثمانیها مالیات ویژه ای از قایقها میگرفتند. بیرون شهر نیز بی نظمی وسرقت رواج داشت. همچنین او
به قبرستان شهر در بیرون دیوار
شهر (به سمت شمال شرقی) و دیوار دو ذرعی دور قبرستان، قبر حوّا و عثمان پاشا (حاکم جدّه)، مسافت میان جدّه و مکه و آبادیهای مسیر، حمل و نقل حجاجی که با
شتر و الاغ این مسیر را میپیمودند و نیز حجاجی که از کشورهای مختلف با کشتی به جدّه میرفتند، اشاره کرده و از مسجدی در مشرق شهر و بیرون دیوار خبر داده که، بنا بر مشهور،
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم در آنجا
نماز خوانده و احتمالاً همان مسجدی است که ناصرخسرو از آن یاد کرده است.
قبل از
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸) جدّه با نظام اداری متصرفیه از سوی حجاز اداره میشد،
اما پس از
جنگ، بریتانیا با اعلام استقلال حجاز، شریف حسین را، که پس از حاکم شدن ملک حسین نامیده شد، حاکم آنجا معرفی کرد.
در ۱۳۰۳ ش، در حمله عبدالعزیزبن سعود به
مکه و حجاز، ملک حسین به جدّه و نماینده بریتانیا پناه برد و از آنها یاری خواست، اما دولت بریتانیا با مذهبی خواندن این درگیری، تنها حاضر به میانجیگری شد. (حکومت را به دست گرفت. با این حال، حمله سعودیها ادامه یافت و در نهایت ملک حسین از جدّه به قبرس تبعید شد)
از ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۴ ش، میان حامیان ملک علی و سعودیها در جدّه منازعاتی روی داد تا اینکه ملک علی، در پی پذیرفتن قرارداد صلحی که میان طرفین از سوی کنسول بریتانیا در جدّه تنظیم شده بود، حاضر به تسلیم
شهر شد.
بدین ترتیب، عبدالعزیزبن سعود (با استقبال اهالی) شهر را تصرف و علاوه بر
قبر حوّا، سایر مقبرهها و مزارات جدّه را ویران کرد.
عبدالعزیزبن سعود، پس از این لشکرکشی، شهرهای دیگر از جمله مدینه را تصرف نمود و پس از تسلط کامل بر جدّه (در ۱۳۰۴ ش)، کشور
عربستان سعودی را در ۱۳۱۱ ش /۱۹۳۲ پایه گذاری کرد.
در آن زمان، جدّه امارتی در حجاز، مجاور امارت قَضیمَه در شمال و امارت مکه در مشرق بود.
به گفته
حافظ وهبه جدّه در این زمان، شهری معتبر و تجاری با ۰۰۰، ۱۵۰ تن (احتمالاً در زمان حج) جمعیت بود و بیشتر حجاج از آنجا به مکه میرفتند و اهالی آن، به جز زمان حج، در بقیه ماههای سال به
تجارت با
شام،
هند و
مصر و اروپا اشتغال داشتند. در ۱۳۲۶ ش /۱۹۴۷، به دستور
ملک عبدالعزیز، باروی جدّه ویران شد.
فؤاد حمزه و کحّاله، از مؤلفان سده چهاردهم، گزارشهایی در باره اوضاع شهر در سده چهاردهم/ بیستم ذکر کرده اند. به گفته حمزه
برخی جزایر مقابل این شهر مسکونی بوده و عشایر حُمْران و بنوجابر میان مکه و جدّه به سر میبرده اند. در نیمه دوم این سده، جدّه با جمعیتی حدود سی هزار تن، امارتی مستقل بود که پس از گشایش کانال سوئز در ۱۳۴۷ ش/ ۱۹۶۹ و رونق بندر پورت سودان (سودان)، از اهمیت آن در دریای سرخ کاسته شد.
در همین دوره، جدّه مرکز صادرات و واردات عربستان سعودی بود و مایحتاج آن از نواحی اطراف و به ویژه مکه تأمین میشد.
همچنین، با توسعه بندر دَمّام در
خلیج فارس، مدتی جدّه تحت الشعاع قرار گرفت، اما با توجه حکومت عربستان سعودی به جدّه و توسعه بیشتر شهر، که به ویژه از ۱۳۴۳ش /۱۹۶۴ آغاز شد، رونق دوباره یافت.
کحّاله نیز درباره موقعیت واوضاع جغرافیایی و آب وهوای شهر، کمیِ آب و چگونگی تأمین آن، از جمله ذخیره آن در مخازن و جمع آوری
آب باران، سواحل سنگی جدّه، تهیه و نصب دستگاههای آب شیرین کن برای اهالی و حجاج به همت دولتهای ترکیه و عربستان سعودی، آثار بارویی پنج ضلعی به ارتفاع چهار متر و مجموعاً به طول ۸۸۰، ۲ متر، با نُه دروازه (شش دروازه به سمت دریاو سه دروازه در جهات دیگر) و کوچه های تنگ و نامنظم آنجا، مطالبی ذکر کرده است.
در پنجاه سال اخیر، جمعیت این شهر رشد چشمگیر داشته است، به طوری که جمعیت آن از ۸۱۱، ۱۴۷ تن در ۱۳۴۱ ش/ ۱۹۶۲ به ۱۰۴، ۵۶۱ تن در ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۴ و ۰۰۰، ۲۱۰، ۱ تن در ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۱ رسید.
از این شهر علمایی برخاستهاند که به جُدّی معروف شده اند، از جمله عبدالملک بن ابراهیم جدّی، علی بن محمدبن علی بن الازهر جدّی، قاسم بن محمد جدّی و ابوعبدالرحمان جابربن مرزوق جدّی، که همگی قبل از سده هفتم میزیسته اند.
(۱) ابن اثیر، الكامل في التاريخ؛
(۲) ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، قاهره ?( ۱۳۸۳ ) ـ۱۳۹۲/ ?( ۱۹۶۳ ) ـ۱۹۷۲؛
(۴) ابن جبیر، رحله ابن جبیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۵) ابن حائک ، صفه جزیره العرب، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعاء ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۶) ابن حوقل، صوره الارض؛
(۷) ابن خرداذبه، المسالك والممالك؛
(۸) ابن خلدون، تاريخ ابن خلدون؛
(۹) ابن رسته، الاعلاقالنفیسه؛
(۱۰) ابن فقیه، البلدان؛
(۱۱) ابن قاسم، غایه الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛
(۱۲) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۱۳) ابن مجاور، صفه بلادالیمن و مکه و بعض الحجاز، المسماه تاریخ المستبصر، چاپ اسکار لوفگرن، لیدن ۱۹۵۱ـ۱۹۵۴؛
(۱۴) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب
تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس ۱۸۴۰؛
(۱۵) شوقی ابوخلیل، اطلس؛
(۱۶) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق، قاهره: مکتبه الثقافه الدینیه، ( بی تا. ) ؛
(۱۷) محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغه، ج ۱۰، چاپ علی حسن هلالی، قاهره ( بی تا. ) ؛
(۱۸) اصطخری، المسالك والممالك؛
(۱۹) اطلس المملکه العربیه السعودیه، ریاض: وزاره التعلیم العالی، ۱۴۲۰/۲۰۰۰؛
(۲۰) سعید افغانی، اسواق العرب فی الجاهلیه و الاسلام، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛
(۲۱) محسن امین، کشف الارتیاب، تهران ۱۳۴۷؛
(۲۲) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲؛
(۲۳) عبدالرحمان جبرتی، عجائب الا´ثار فی التراجم و الاخبار، چاپ عبدالرحیم عبدالرحمان عبدالرحیم، قاهره ۱۹۹۷ـ ۱۹۹۸؛
(۲۴) جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸؛
(۲۵) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. )، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۲۶) عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو ، ج ۱، چاپ صادق سجادی، تهران ۱۳۷۵ ش؛
(۲۷) حدودالعالم؛
(۲۸) احمدبن محمد حضراوی، الجواهر المُعَدّه فی فضائل جده، چاپ علی عمر، قاهره ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲؛
(۲۹) فؤاد حمزه، قلب جزیره العرب، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛
(۳۰) مسعود خوند، الموسوعه التاریخیه الجغرافیه، بیروت ۱۹۹۴ـ۲۰۰۴؛
(۳۱) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ( ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹ )، چاپ افست بغداد ( بی تا. )؛
(۳۲) امین ریحانی، تاریخ نجدالحدیث و ملحقاته، بیروت ۱۹۵۴؛
(۳۳) سازمان کنفرانس اسلامی، مجمع فقه اسلامی، مصوبه ها و توصیه ها: از دومین تا پایان نهمین نشست، ترجمه محمد مقدس، قم ۱۴۱۸؛
(۳۴) سمعانی، الانساب للسمعاني؛
(۳۵) زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا سیاحت نامه، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵، چاپ افست ( بی تا. )؛
(۳۶) طبری، تاریخ (بیروت )؛
(۳۷) عبدالحکیم عفیفی، موسوعه ۱۰۰۰ مدینه اسلامیه، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰؛
(۳۸) عمر فاورق سیدرجب، المدن الحجازیه، ( قاهره ) ۱۹۸۱؛
(۳۹) عبدالعزیز عمری، الحرف و الصناعات فی الحجاز فی عصر الرسول، دوحه ۱۹۸۵؛
(۴۰) محمدبن احمد فاسی، شفاء الغرام بأخبار البلدالحرام، بیروت: دارالکتب العلمیه، ( بی تا. )؛
(۴۱) محمدحسین بن مهدی فراهانی، سفرنامه میرزامحمدحسین حسینی فراهانی، چاپ مسعود گلزاری، تهران ۱۳۶۲ ش؛
(۴۲) علی اصغر فقیهی، وهابیان: بررسی و تحقیق گونه ای در باره عقاید و تاریخ فرقه وهابی، تهران ( ۱۳۵۷ ش )؛
(۴۳) قدامه بن جعفر، نقد الشعر؛
(۴۴) کتاب الاستبصار فی عجائب الامصار، چاپ سعد زغلول عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیه ، ۱۹۸۵؛
(۴۵) عمررضا کحّاله، جغرافیه شبه جزیره العرب، چاپ احمدعلی، مکه ۱۳۸۴/۱۹۶۴؛
(۴۶) صلاح الدین مختار، تاریخ المملکه العربیه السعودیه فی ما فیها و حاضرها، بیروت : دارمکتبه الحیاه، ( بی تا. )؛
(۴۷) مسعودی، مروج (بیروت )؛
(۴۸) مقدسی، البدء والتاريخ؛
(۴۹) المملکه العربیه السعودیه. وزاره التخطیط ، مصلحه الاحصاءات العامه، الکتاب الاحصائی السنوی، ش ۳۵، ( ریاض ) ۱۴۱۹/۱۹۹۹؛
(۵۰) الموسوعه العربیه العالمیه، ریاض: مؤسسه اعمال الموسوعه للنشر و التوزیع، ۱۴۱۹/۱۹۹۹؛
(۵۱) ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش؛
(۵۲) حافظ وهبه، جزیره العرب فی القرن العشرین، ( قاهره ? ۱۳۷۵/۱۹۵۶ )؛
(۵۳) یاقوت حموی، معجم البلدان؛
(۵۴) یعقوبی، البلدان؛
(۱۵) التاریخ العربی الاسلامی، بیروت ۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
(۵۵) John Lewis Burckhardt, Travels in Arabia , London [۱۸۲۹?(, repr. Beirut ۱۹۷۲;
(۵۶) EI ۲ , s.v. "Djudda" (by R. Hartmann- )Phebe Ann Marr]);
(۵۷) Philip Khu ªri Hitti, History of the Arabs: from the earliest times to the present , London ۱۹۸۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «شهر جده»، شماره۴۵۲۳.