شهادت آسیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دستگاه طاغوتی
فرعون به قدری
جبار و
بی رحم بود، که برای پایدار ماندن خود به
صغیر و
کبیر و
زن و
مرد رحم نمیکردند که یکی از مصادیق آن
شهادت آسیه میباشد.
آسیه همسر فرعون از بانوان محترم
بنی اسرائیل بود و به طور مخفی خدای حقیقی را میپرستید.
فرعون نزد او آمد و ماجرای
شهادت آرایشگر و فرزندانش را به او خبر داد.
آسیه: وای بر توای فرعون! چه چیز باعث شده که این گونه بر خداوند متعال جرات یابی و گستاخی کنی؟
فرعون: گویا تو نیز مانند آن
آرایشگر دیوانه شدهای؟!
آسیه: دیوانه نشدهام، بلکه
ایمان دارم به
خداوند متعال، پروردگار خودم و پروردگار تو و
پروردگار جهانیان.
فرعون مادر
آسیه را طلبید و به او گفت: «دخترت دیوانه شده،
سوگند یاد کردهام اگر به خدای
موسی کافر نگردد او را با
آتش بسوزانم.»
مادر
آسیه در خلوت با
آسیه صحبت کرد: «که خود را به کشتن نده و با شوهرت توافق کن...» ولی
آسیه، سخن بیهوده
مادر را گوش نکرد و گفت: «هرگز به خداوند متعال،
کافر نخواهم شد.»
فرعون فرمان داد دستها و پاهای
آسیه را به چهارمیخی که در
زمین نصب کرده بودند بستند. (از این رو در
قرآن، فرعون به عنوان ذو الاوتاد (صاحب میخها) یاد شده است.)
. و او را در برابر تابش سوزان خورشید نهادند، و
سنگ بسیار بزرگی را روی سینه اش گذاشتند. او نیمه نیمه نفس میکشید و در زیر
شکنجه بسیار سختی قرار داشت.
موسی (علیهالسّلام) از کنار او عبور کرد، او با انگشتانش از موسی (علیهالسّلام) استمداد نمود، موسی (علیهالسّلام) برای او دعا کرد و به برکت دعای موسی (علیهالسّلام) او دیگر احساس درد نکرد و به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا! خانهای در
بهشت برای من فراهم ساز.»
خداوند همان دم روح او را به بهشت برد، او از غذاها و نوشیدنیهای بهشت میخورد و مینوشید، خداوند به او وحی کرد: سرت را بلند کن، او سرش را بلند کرد و خانه خود را در بهشت که از مروارید ساخته شده بود،
مشاهده کرد و از خوشحالی خندید.
فرعون به حاضران گفت: «دیوانگی این زن را ببینید در زیرفشار چنین شکنجه سختی میخندد!! »
به این ترتیب این بانوی مقاوم و مهربان، که حق بسیاری بر
موسی (علیهالسّلام) داشت و او را در موارد گوناگونی از گزند
دشمن نجات داده بود، به
شهادت رسید.
آسیه (قرآن)؛
آسیه و فرعون؛
آسیه (همسر فرعون)
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «شهادت آسیه»، تاریخ بازبینی۹۴/۱۱/۲۳.