• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شَفَف (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شَفَف (مانند شرف) یکی از مفردات نهج البلاغه به معنای نازک شدن به طوری‌که پشت آن دیده شود است.
حضرت علی (علیه‌السلام) درباره حضرت موسی (علیه‌السّلام) از این واژه استفاده نموده است.



شَفَف (مانند شرف) و شفوف به معنای نازک شدن به طوری‌که پشت آن دیده شود، آمده است.
«شفَّ الثوب شفوفا: رقّ حتی یظهر ما تحته» شفیف نیز مصدر است به معنی نازکی.


یک مورد که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:

۲.۱ - شَفِیفِ - خطبه ۱۶۰ (در وصف موسی)

امام (صلوات‌الله‌علیه) در وصف موسی (علیه‌السّلام) فرموده است:
«وَاللهِ مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً يَأْكُلُهُ لاِنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ الاَْرْضِ وَلَقَدْ کَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَی مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ وَتَشَذُّبِ لَحْمِهِ»؛
«به خدا سوگند! موسی (علیه‌السّلام) غير از قرص نانى كه بخورد از خدا نخواست؛ زيرا وى (از زمانى كه از مصر فرار كرد و به سوى مدین آمد) از گياهان زمين تغذيه مى‌كرد تا آن‌جا كه بر اثر لاغرى شديد و تحليل‌ رفتن گوشت بدن او رنگ سبز گياه از پشت پرده شكمش آشكار بود.»«صفاق» (مثل کتاب) یعنی پوست شکم. (سبزی‌ تره از نازکی پوست شکمش دیده می‌شود زیرا که بس لاغر شده و گوشتش رفته بود).


این واژه فقط یک بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۶۰۵.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۷۶.    
۳. شرتونی، سعید، أقرب الموارد، ج۳، ص۷۷.    
۴. سید رضی، محمد، نهج البلاغه ت الحسون، ص۳۴۶، خطبه ۱۶۰.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعة الإستقامة، ج۲، ص۷۳، خطبه ۱۵۵.    
۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۲۶، خطبه ۱۶۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۳۴۷.    
۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۱۱.    
۹. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۱۹.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۶، ص۲۳۳.    
۱۱. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۶۸.    
۱۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۳۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شفف»، ج۲، ص۶۰۵.    






جعبه ابزار