• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شفاعت (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





شفاعت: (وَلایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ)
«شفاعت» از ریشه‌ «شفع» به معنای (جفت) و «ضَمُّ الشَّیْ‌ءِ اِلی‌ مِثْلِهِ» گرفته شده و نقطه مقابل آن‌ «وَتْر» به معنای تک و تنها است. سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قوی‌تری برای کمک به فرد ضعیف‌تر اطلاق گردیده است.



این لفظ، در عرف و شرع به دو معنای متفاوت گفته می‌شود:
الف) شفاعت در لسان عامه، به این گفته می‌شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند. گاهی با استفاده از نفوذ خود یا وحشتی که از نفوذ او دارند. زمانی با پیش کشیدن مسائل عاطفی و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف و زمان دیگری با تغییر دادن مبانی فکری او، درباره‌ گناه مجرم و استحقاق او، و مانند این‌ها....
ب) مفهوم دیگر شفاعت، بر محور دگرگونی و تغییر موضع «شفاعت‌شونده» دور می‌زند، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی فراهم می‌سازد که از وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد.
بنابراین ضمیمه شدن هر چیز به چیز دیگر شفاعت نامیده می‌شود؛ منتها گاهی این ضمیمه شدن در مساله راهنمایی و ارشاد و هدایت است (مانند آیه ۸۵ سوره نساء) که در این حال معنای امر به معروف و نهی از منکر را می‌دهد (و شفاعت سیئه به معنای امر به منکر و نهی از معروف است). ولی اگر در مورد نجات گنهکاران از عواقب اعمالشان باشد، به معنای کمک به افراد گنهکاری است که شایستگی و لیاقت شفاعت را دارا هستند. به عبارت دیگر، شفاعت گاهی قبل از انجام عمل است که به معنای راهنمایی است و گاهی بعد از انجام عمل است که به معنای نجات از عواقب عمل می‌باشد و هر دو مصداق ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر است. ضمناً باید توجّه داشت آیه، اگر چه یک مفهوم کلّی را در بر دارد و هر گونه دعوت به کار نیک و بد را شامل می‌شود، اما چون در زمینه آیات جهاد وارد شده «شفاعت حسنه» اشاره به تشویق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جهاد و «شفاعت سیئه» اشاره به تشویق منافقان به عدم جهاد است که هر کدام سهمی از نتیجه این کار را خواهند برد. در ضمن تعبیر به «شفاعت» در این مورد، که سخن از رهبری (رهبری به سوی نیکی‌ها یا بدی‌ها) در میان می‌باشد، ممکن است اشاره به این نکته بوده باشد که سخنان رهبر (اعم از رهبران خیر و شرّ) در صورتی در دیگران نفوذ خواهد کرد که آن‌ها برای خود امتیازی بر دیگران قائل نباشند، بلکه خود را هم‌دوش، هم‌ردیف و جفت آن‌ها قرار دهند و این مساله‌ای است که در پیشبرد هدف‌های اجتماعی فوق‌العاده مؤثر است.


ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با شفاعت :

۲.۱ - آیه ۴۸ سوره بقره

(وَاتَّقُواْ یَوْمًا لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئًا وَلاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ) (و از روزی بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‌پذیرد و شفاعتی از کسی پذیرفته نمی‌شود و غرامتی از او قبول نخواهد شد و به هیچ صورت یاری نخواهند شد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: این کلمه از ماده (ش- ف- ع) است، که در مقابل کلمه (وتر- تک) به کار می‌رود، در حقیقت شخصی که متوسل، به شفیع می‌شود نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست، لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره می‌زند و در نتیجه آن را دو چندان نموده، به آنچه می‌خواهد نائل می‌شود، به طوری که اگر این کار را نمی‌کرد و تنها نیروی خود را به کار می‌زد، به مقصود خود نمی‌رسید، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )

۲.۲ - آیه ۸۵ سوره نساء

(مَّن یَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً یَکُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنْهَا وَمَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً سَیِّئَةً یَکُن لَّهُ کِفْلٌ مِّنْهَا وَکَانَ اللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ مُّقِیتًا) (کسی که شفاعت (تشویق و کمک) برای کار نیکی کند، سهمی از آن برای او خواهد بود و کسی‌ که شفاعت برای کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت و خداوند، حساب هر چیز را نگه می‌دارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: چون شفاعت نوعی وساطت برای ترمیم نقیصه و یا حیازت و به دست آمدن مزیتی و یا چیزی نظیر این‌ها است، در حقیقت نوعی سببیت برای اصلاح شانی از شؤون زندگی دارد و به همین جهت هر ثواب و عقابی که در خود آن شان هست سهمی هم در این وساطت و شفاعت خواهد بود، حال تا وساطت چه مقدار در تحقق آن شان دخالت داشته است و این سهم از ثواب و عقاب هدف مشترک شفیع و مشفوع له: (کسی که شفیع به خاطر او شفاعت می‌کند) می‌باشد، پس شفیع نصیبی از خیر و شر دارد و به همین جهت است که در جمله مورد بحث می‌فرماید: (مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً... ). (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۸۵.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۵۷-۴۵۸.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۵۳-۳۵۴.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۷۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۵۷.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۳۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۵۷.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۶۴.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۲۳.    
۱۳. نساء/سوره۴، آیه۸۵.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۴۳.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۹.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۲۷۱.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۲۹.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَعائِر»، ص۳۱۴-۳۱۵.    






جعبه ابزار