• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شفابخشی تربت امام حسین (شبهه عبدالرحمن دمشقیه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالرحمن دمشقیه نجدی وهابی، برای اینکه در شفابخش بودن تربت مقبره مطهر امام حسین (علیهالسلام) خدشه وارد کند، می‌نویسد: اگر تربت امام حسین (علیهالسلام) شفابخش بود، چرا آیت‌الله سیستانی در هنگام بیماری از آن استفاده نکرده و به لندن سفر کردند؟ در پاسخ به دمشقیه باید گفت: اولا شفابخش بودن تربت امام حسین (علیهالسلام) هیچ استبعادی ندارد چرا که در آیات قرآن و روایات فریقین، مواردی بعنوان شفابخش معرفی شده‌اند؛ همچنین مراجعه آیت‌الله سیستانی به پزشک نیز به معنی شفابخش نبودن تربت امام حسین (علیهالسلام) نیست با این توضیح که اگر بخواهیم اینگونه نتیجه بگیریم باید از مراجعه بزرگان اسلامی به پزشکان نیز، رد شفابخش بودن قرآن، عسل و... که در آیات و روایات شفابخش دانسته شده‌اند، را نتیجه گرفت. حال آنکه چنین نتیجه گیری قطعا اشتباه است و در لسان ادله شرعی، علاوه بر آنکه مواردی شفابخش شمرده شده‌اند، همچنین به مسلمانان دستور داده شده است که هنگام بیماری به پزشکان مراجعه کنند.



وهابیت از بدو تاسیس تاکنون، همواره به مبانی مکتب نورانی اهل البیت (علیهم‌السّلام) حمله ور شده و اشکالات فراوانی را علیه این مبانی مطرح کرده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این اشکالات شدیدتر و بیشتر شده است. و علمای معاصر فراوانی از وهابیت، با نگارش کتاب، جزوه و مقاله و همچنین ایراد سخنرانی به شیعه هجوم برده‌اند. چنانکه عبدالرحمن دمشقیه با تالیف کتاب"الاستدلال بالسنه النبویه عند الشیعه فی میزان النقد العلمی" اشکالاتی را بر مبانی مکتب نورانی اهل البیت (علیهم‌السّلام) وارد ساخته است. بحث تربت امام حسین (علیهالسلام) و شفابخش بودن آن یکی از مباحثی است که دمشقیه در آن ورود کرده و به نقد مبانی شیعه در این باره می‌پردازد.
دمشقیه با بیان این مطلب که اگر تربت امام حسین (علیهالسلام) شفا می‌دهد چرا آیت‌الله سیستانی مرجع تقلید شیعیان برای مداوا به لندن رفت و با تربت خود را مداوا نکرد، درصدد اثبات این مدعاست که تربت قبر مطهر سیدالشهدا (سلاماللهعلیه) شفابخش نیست و شفابخش بودن آن یک مسئله ساختگی است. در نوشتار پیش رو این اشکال دمشقیه بررسی خواهد شد. قبل از ورود به بحث لازم است بصورت مختصر به برخی از ابعاد زندگانی عبدالرحمن دمشقیه پرداخته شود.


عبدالرحمن بن محمد سعید دمشقیه، در سال ۱۳۷۷ق، در بیروت متولد شد. او در سال ۱۳۹۹ ق به عربستان سعودی رفت و ۲۴ سال امام جماعت «مسجد تحلیه» ریاض بود. در سال ۱۴۰۹ ق از دانشگاه اسلامی محمد بن سعود در مقطع کارشناسی ارشد به دانشگاه وفاق اسلامی پاکستان رفت. در سال ۱۴۱۸ ق از پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان "الطریق النقشبندیه عرض و تحلیل" دفاع کرد. وی که مدرس زبان انگلیسی و مسلط به زبان فرانسه نیز هست در سال ۱۴۲۶هجری قمری، در دانشگاه ویرجینیای آمریکا از رساله دکتری خویش دفاع کرد.
دمشقیه مدتی امام جماعت مسجد ملک فهد اسکاتلند بود و اکنون امام جماعت مسجد تقوی لندن است. او ۹ کتاب به زبان انگلیسی دارد. همچنین وی از مدافعان جنگ در سوریه، عراق و لبنان و از مدافعان حمله به یمن است. بخشی از سخنرانی‌های وی در سال‌های اخیر به رد دیدگاه‌های مراجع تقلید و بزرگان شیعه همچون مقام معظم رهبری، آیت‌الله سیستانی و سیدحسن نصرالله (حفظهم‌الله) اختصاص دارد.
[۱] احسانی فر، محمد مهدی، بررسی توصیفی- انتقادی از کتاب استدلال الشیعه بالسنه النبویه، نشریه علوم و معارف قرآن و حدیث، شماره ۵، ص۱۱.



عبدالرحمن دمشقیه در کتاب "الاستدلال بالسنه النبویه عند الشیعه فی میزان النقد العلمی" به مسئله شفابخش بودن تربت قبر مطهر امام حسین (علیهالسلام) اینگونه اشکال می‌کند: «ولو کان فی التمسح بالقبور وبالتربه شفاء فلماذا یذهب ایها الشیعه مرجعکم الکبیر السیستانی الی لندن للعلاج؟»
[۲] دمشقیه، عبدالرحمن، استدلال الشیعه بالسنة النبویة فی میزان النقد العلمی، ص۱۸۹.
؛ اگر مسح کردن قبور و تربت (قبور صلحا) شفا بخش است چرا مرجع تقلید شما یعنی آیت‌الله سیستانی برای مداوای بیماریش به لندن رفت؟ (و چرا خودش را با تربت کربلا مداوا نکرد؟)
دمشقیه در صفحه بعدی کتابش نیز می‌نویسد: «اذا کان تراب قبر الحسین (علیهالسلام) ینفع ویشفی فلماذا سارع السیستانی القدوه عندکم الی ترکه والذهاب الی لندن للعلاج؟ نرجو من الرافضة ان یطالبوا السیستانی الذی ذهب الی لندن للعلاج ان یتذکر تراب قبر الحسین. ‌ام انه جربه فلم یر فیه ما ینفعه شیئا؟»
[۳] دمشقیه، عبدالرحمن، استدلال الشیعه بالسنة النبویة فی میزان النقد العلمی، ص۱۹۰.
؛ اگر تربت قبر (مطهر) امام حسین (علیهالسلام) منفعت دارد و شفا می‌دهد، چرا آیت‌الله سیستانی برای مداوا آن را کنار گذاشت و به لندن رفت؟ از روافض می‌خواهیم که از آیت‌الله سیستانی مطالبه کنند که وقتِ مداوا کردن، تربت امام حسین (علیهالسلام) را به خاطر داشته باشد. شاید هم او تربت امام حسین (علیهالسلام) را تجربه کرده و نفعی در آن ندیده است (و به همین خاطر برای مداوا آن را رها کرده و به لندن رفته است.) .


در روایات ائمه اهل البیت (علیهم‌السّلام)، تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) وسیله‌ای شفابخش معرفی شده است. چنانکه از امام باقر و امام صادق (علیهما‌السّلام) این چنین روایت شده است: «اِنَّ اللَّهَ (تَعَالَی) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ اَنْ جَعَلَ الْاِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ‌، وَ اِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ اَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ»؛ خدای متعال، در عوضِ بذل جانی که امام حسین (علیهالسلام) انجام داد، چند چیز را به او عنایت فرمود: امامت را در ذریه او، شفا را در تربتش و اجابت دعا را در نزد قبر مطهرش قرار داد. و روزهایی که زائرینش [برای زیارت] می‌آیند و می‌روند از عمرشان محسوب نمی‌گردد.
حال این سوال مطرح می‌شود که آیا اشیایی مثل تربت سیدالشهداء (علیهالسلام) می‌توانند شفابخش باشند؟ در بخش بعدی، به این پرسش، پاسخ داده می‌شود.


قبل از پاسخ به این سوال باید گفت: با مراجعه به آیات قرآن و روایات مصادر اهل سنت مشاهده می‌کنیم که به غیر از خدای متعال که شافی مطلق است چنانکه در آیه ۸۰ سوره شعراء آمده است: "وَ اِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِین‌"؛ همچنین ملاحظه می‌شود که به برخی از چیزها نسبتِ شفابخشی داده شده است. یعنی آن موارد به عنوان شفابخش معرفی شده‌اند. در ادامه به برخی ازاین موارد اشاره می‌شود.

۵.۱ - قرآن

خدای متعال در آیه شریفه"وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ اِلاَّ خَساراً" فرموده است که قرآن شفابخش است. و به تصریح بسیاری از مفسرین بزرگ اهل سنت، قرآن کریم هم برای امراض روحی و هم امراض جسمی شفا بخش است. بعنوان مثال فخررازی در ذیل این آیه می‌نویسد: «و اعلم ان القرآن شفاء من الامراض الروحانیه، و شفاء ایضا من الامراض الجسمانیه.... . و اما کونه شفاء من الامراض الجسمانیه فلان التبرک بقراءته یدفع کثیرا من الامراض»؛ بدان که قرآن کریم برای امراض روحی و جسمی شفابخش است. به برکت قرائت قرآن، بسیاری از بیماری‌ها دفع می‌شوند.
طبرانی نیز در تفسیر این آیه می‌نویسد: «قوله تعالی: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ؛ ‌ای شفاء للمسلمین فی الدّنیا و الآخرة، یتبرّکون بقراءته علی انفسهم، و یستعینون به علی دفع الاسقام و البلایا»
[۸] طبرانی، التفسیر الکبیر (تفسیر القرآن العظیم)، ج‌۴، ص۱۳۱.
؛ مراد از عبارت «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» این است که قرآن کریم، شفابخش مومنین در دنیا و آخرت است و مسلمانان بواسطه قرائت آن، بر دفع بیماری‌ها و بلایا، یاری می‌جویند.

۵.۲ - عسل

خدای متعال در مورد زنبور و عسلی که او تولید می‌کند می‌فرماید: «وَ اَوْحی‌ رَبُّکَ اِلَی النَّحْلِ اَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ• ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ اَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ اِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربستهایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین؛ سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راه‌هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، براحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج می‌شود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که می‌اندیشند.

۵.۳ - عبارت بسم الله، تربت مدینه و آب دهان برخی از صلحاء

عایشه می‌گوید: «اَنَّ النَّبِیَّ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وآله و َسَلَّمَ) کَانَ یَقُولُ لِلْمَرِیضِ: «بِسْمِ اللَّهِ، تُرْبَةُ اَرْضِنَا، بِرِیقَةِ بَعْضِنَا، یُشْفَی سَقِیمُنَا، بِاِذْنِ رَبِّنَا»؛ پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بصورت مداوم به بیماران می‌فرمود: عبارت بسم الله، تربت سرزمین ما (مدینه) و آب دهان بعضی از ما، به اذن خداوند مریض ما را شفا می‌دهد.
شبیه این روایت با‌ اندکی تفاوت، در صحیح مسلم نیز نقل شده است. عَنْ عَائِشَةَ، اَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ اِذَا اشْتَکَی الْاِنْسَانُ الشَّیْءَ مِنْهُ، اَوْ کَانَتْ بِهِ قَرْحَةٌ اَوْ جُرْحٌ، قَالَ: النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِاِصْبَعِهِ هَکَذَا، وَوَضَعَ سُفْیَانُ سَبَّابَتَهُ بِالْاَرْضِ، ثُمَّ رَفَعَهَا «§بِاسْمِ اللهِ، تُرْبَةُ اَرْضِنَا، بِرِیقَةِ بَعْضِنَا، لِیُشْفَی بِهِ سَقِیمُنَا، بِاِذْنِ رَبِّنَا»

۵.۴ - سیاه دانه

شفا بخشی سیاه دانه: «عن خَالِدِ بن سَعْدٍ قال خَرَجْنَا وَمَعَنَا غَالِبُ بن اَبْجَرَ فَمَرِضَ فی الطَّرِیقِ فَقَدِمْنَا الْمَدِینَةَ وهو مَرِیضٌ فَعَادَهُ بن ابی عَتِیقٍ فقال لنا عَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْحُبَیْبَةِ السَّوْدَاءِ فَخُذُوا منها خَمْسًا او سَبْعًا فَاسْحَقُوهَا ثُمَّ اقْطُرُوهَا فی اَنْفِهِ بِقَطَرَاتِ زَیْتٍ فی هذا الْجَانِبِ وفی هذا الْجَانِبِ فان عَائِشَةَ حَدَّثَتْنِی انها سَمِعَتْ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یقول اِنَّ هذه الْحَبَّةَ السَّوْدَاءَ شِفَاءٌ من کل دَاءٍ الا من السَّامِ قلت وما السَّامُ قال الْمَوْتُ»؛ خالد بن سعد می‌گوید به همراه غالب بن ابجر به مسافرت رفته بودیم که در بین راه مریض شد وقتی هم که به مدینه رسیدیم همچنان مریض بود، ابو عتیق به عیادتش آمد به ما گفت بر شما باد سیاه دانه پنج یا هفت دانه از آن را کوبیده و بهمراه روغن زیتون در هر دوسوراخ بینی او بریزید به درستیکه عایشه از رسول خدا (صلیاللهعلیهو‌آله‌وسلّم) برای من روایت کرد: «سیاه دانه شفای تمامی درد‌هاست مگر از سام، سوال کردم سام چیست؟ فرمودند: مرگ»

۵.۵ - آب قارچ (کماه)

شفا بخشی آب قارچ: «قال رسول اللَّهِ صلی الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) الْکَمْاَةُ من الْمَنِّ وَمَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَیْنِ»؛ سعید بن زید روایت کرده است رسول خدا (صلیاللهعلیهو‌آله‌وسلّم) فرمود: کماه [که همان قارچ است] از «منّ» است [از طعامهایی که خداوند برای بنی اسرائیل نازل کرد] و آب قارچ شفای چشم است.

۵.۶ - بال مگس

شفا بخشی بال مگس: «اَبَا هُرَیْرَةَ، یَقُولُ: قَالَ النَّبِیُّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): " اِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِی شَرَابِ اَحَدِکُمْ فَلْیَغْمِسْهُ، ثُمَّ لِیَنْزِعْهُ فَاِنَّ فِی اِحْدَی جَنَاحَیْهِ دَاءً وَالْاُخْرَی شِفَاءً»؛ ابو هریره از رسول خدا (صلیاللهعلیهو‌آله‌وسلّم) روایت کرده است: هرگاه مگس در نوشیدنی شما افتاد، آن را در نوشیدنی خود غرق کنید، بعد از آن خارج کنید، پس به درستیکه در یک بال آن مرض و در یک بال آن شفاست. [شاید بالی که در آن مرض است در نوشیدنی شما فرو رفته باشد].

۵.۷ - سنای مکی

شفا بخشی سنای مکی: ابن ابی شیبه اینگونه روایت کرده است که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «لَوْ کَانَ شَیْءٌ یَشْفِی مِنَ الْمَوْتِ کَانَ السَّنَا، وَالسَّنَا شِفَاءٌ مِنَ الْمَوْتِ»
[۱۵] ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۵، ص۳۳.
؛ اگر چیزی باشد که انسان را از مرض مرگ شفا بدهد، آن چیز، گیاه سنا (ی مکی) است.
با این تفاصیل بخوبی مشخص می‌شود که در آیات کریمه قرآن و روایات مصادر معتبر اهل سنت، شفابخش بودن به برخی از اشیاء نسبت داده شده است برهمین اساس می‌توان ادعا کرد شفابخش بودن تربت قبر مطهر سیدالشهدا (علیهالسلام) را نمی‌توان امری محال و بعید تلقی کرد. و بعنوان مثال همانطور که شفابخش بودن تربت مدینه امری ممکن است بنابراین شفابخش بودن تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) نیز امری ممکن خواهد بود.
علاوه بر اینکه در کتب اهل سنت بر شفابخش بودن تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) تصریح شده است چنانکه ابوطاهر سلفی از علمای شافعی مذهب قرن ششم هجری در کتاب «الطیوریات» می‌نویسد:
«سمعت احمد یقول: سمعت ابا بکر یقول: سمعت الخلدی یقول: کان فی جرب عظیم کثیر، قال: فمسحت بتراب قبر الحسین، قال: فغفوت فانتبهت، ولیس علی منه شیء» خلدی می‌گوید: نوعی بیماری پوستی شدید داشتم. به همین جهت، تربت قبر حسین (علیهالسلام) را بر آن کشیدم، و بعد خوابیدم، وقتی بیدار شدم، اثری از آن بیماری در بدنم نیافتم.
جالب است غیر از شفابخش بودن تربت قبر مطهر امام حسین (علیهالسلام)، علمای اهل سنت، شفابخش بودن تربت قبر علما را نیز نقل کرده‌اند چنانکه به شفابخش بودن تربت قبر ابن تیمیه اینگونه اشاره شده است: «قَالَ عَلیّ بن عبد الْکَرِیم ابْن الشَّیْخ سراج الدّین الْبَغْدَادِیّ الاصل البطایحی الْمزی اَخْبرنِی بِشَیْء غَرِیب قَالَ کنت شَابًّا وَکَانَت لی بنت حصل لَهَا رمد وَکَانَ لنا اعْتِقَاد فِی ابْن تَیْمِیة وَکَانَ صَاحب وَالِدی وَیَاْتِی الینا ویزور وَالِدی فَقلت فِی نَفسِی لآخذن من تُرَاب قبر ابْن تَیْمِیة فلاکحلها بِهِ فانه طَال رمدها وَلم یفد فِیهَا الْکحل فَجئْت الی الْقَبْر فَوجدت بغدادیا قد جمع من التُّرَاب صررا فَقلت مَا تصنع بِهَذَا قَالَ اَخَذته لوجع الرمد اکحل بِهِ اَوْلَادًا لی فَقلت وَهل ینفع ذَلِک فَقَالَ نعم وَذکر اَنه جربه فازددت یَقِینا فِیمَا کنت قصدته فَاخذت مِنْهُ فکحلتها وَهِی نَائِمَة فبرات قَالَ وحکیت ذَلِک لِابْنِ قَاضِی الْجَبَل یَعْنِی الامام شرف الدّین اَبَا الْعَبَّاس اَحْمد ابْن الْحسن بن عبدالله بن شیخ الاسلام ابی عمر الْمَقْدِسِی قَالَ وَکَانَ یَاْتِی الینا فاعجبه ذَلِک وَکَانَ یسالنی ذَلِک بِحَضْرَة النَّاس فاحکیه وَیُعْجِبهُ ذَلِک»؛ علی بن عبد الکریم داستان عجیبی را برای من نقل کرد و گفت: من جوان بودم و دختری داشتم که چشمانش درد می‌کرد، ما به ابن تیمیه اعتقاد داشتیم، او رفیق پدرم بود و پیش ما می‌آمد و با پدرم دیدار می‌کرد. با خودم گفتم که از خاک قبر ابن تیمیه بردارم و آن را در چشم دخترم همانند سرمه بمالم؛ چون چشم درد او طولانی شده بود و هیچ سرمه‌ای نیز فایده نداشت. پس سر قبر ابن تیمیه رفتم، دیدم مردی بغدادی خاک‌های قبر ابن تیمیه را در کیسه‌های جمع می‌کند، گفتم: با این‌ها چه می‌کنی؟ گفت: من آن‌ها را برای درد چشم بر می‌دارم تا آن‌ها به چشم فرزندان خود همانند سرمه بمالم. گفتم: ایا این خاک فایده دارد؟ گفت: بلی من آن را تجربه کرده‌ام.
پس بر یقینم افزوده شد و مقداری از خاک قبر را برداشتم و آن را به چشم دخترم مالیدم؛ در حالی که او خوابیده بود؛ پس فورا چشمش بینا شد.
پس از بررسی امکان شفابخش بودن تربت قبر مطهر امام حسین (علیهالسلام)، حال سوال دیگری مطرح است که اگر تربت قبرمطهر امام حسین (علیهالسلام) شفا می‌دهد، چرا آیت‌الله سیستانی (حفظه الله) برای مداوای خود به لندن رفتند و از این تربت مقدس استفاده نکردند؟ آیا مراجعه ایشان به پزشکان لندنی، به معنی نفی شفابخش بودن تربت کربلا می‌باشد؟ که در ادامه به این اشکال پاسخ داده می‌شود.


۱- آیا مراجعه شیعیان به پزشکان به معنی نفی شفابخشی تربت امام حسین (علیهالسلام) است؟
قطعا از مراجعه آیت‌الله سیستانی به پزشکان لندنی، نمی‌توان نفی شفابخش بودن تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) را نتیجه گیری کرد. چرا که اگر چنین باشد، پس مراجعه مسلمانان و علمای مسلمان به پزشکان نیز به معنی رد شفابخش بودن قرآن، عسل و اموری از این دست است که در بخش قبلی معلوم شد در آیات و روایات، شفابخش دانسته شده‌اند. حال آنکه هیچ کسی نمی‌تواند چنین ادعایی کند. به تعبیری دیگر باید از دمشقیه پرسید: علمای وهابی در هنگام بیماری چه می‌کنند؟ آیا با توجه به اینکه قرآن شفابخش است، صرفا قرآن می‌خوانند؟ یا به پزشکان مراجعه می‌کنند؟ اگر به پزشکان مراجعه می‌کنند – که قطعا همین طور است. آیا مراجعه آنان به پزشکان به معنی این است که قرآن شفابخش نیست؟
وقتی بن باز (از علمای مطرح وهابیت) در سال ۱۴۰۲ ه ق بیماری قلبی می‌گیرد، به بیمارستان مراجعه می‌کند
[۱۸] محمد بن ابراهیم الحمد، تراجم لتسعه من الاعلام، ص۴۷۴.
؛ همچنین در هفته‌های اخیر ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی به علت بیماری در بیمارستان بستری شد که این خبر رسانه‌ای شد. حال باید از دمشقیه پرسید: آیا می‌توان به این دلیل که بن باز و ملک سلمان بجای استفاده از قرآن، به اطباء مراجعه کرده‌اند، اینگونه نتیجه گرفت که قرآن کریم، شفابخش نیست؟ آیا نباید علمای وهابی عربستان به ملک سلمان یادآوری می‌کردند که قرآن شفابخش است؟
با مطالعه سیره بزرگان دین نیز در می‌یابیم ایشان هنگامی که بیمار می‌شدند، به پزشک مراجعه می‌کردند چنانکه ابن ابی الدنیا نقل کرده است هنگامی که امیرالمومنین علی (علیهالسلام) با ضربه شمشیر ابن ملجم، مجروح شدند، پزشکی را برای مداوای ایشان، صدا کردند.
[۱۹] ابن ابی الدنیا، مقتل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)، ص۴۵.
بنابراین بزرگان دین نیز در بیماری‌ها، صرفا بواسطه قرآن، طلب شفا نمی‌کردند بلکه به پزشکان حاذق نیز مراجعه می‌کردند.
۲- البته این سوال ممکن است مطرح شود که چرا با وجود آنکه خدای متعال، قرآن، عسل و تربت سیدالشهدا (علیهالسلام) شفابخش هستند، مسلمانان و بزرگان اسلامی در هنگام بیماری‌ها به پزشک مراجعه می‌کنند؟
که در پاسخ باید گفت: هر چند قطعا و یقینا خدای متعال شافی است و در قرآن، عسل و تربت امام حسین (علیهالسلام) شفا قرار داده است ولیکن نگاه جزئی به دین و نادیده گرفتن بخش‌های دیگرِ دین، صحیح نیست. بلکه طبق تعالیم دینی، انسان علاوه بر طلب شفا از خدای متعال و همچنین استفاده از قرآن، عسل و تربت امام حسین (علیهالسلام)، باید به پزشک نیز مراجعه کند. چنانکه در روایتی وارد شده است که «عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ: اِنَّ نَبِیّاً مِنَ الْاَنْبِیَاءِ مَرِضَ‌ فَقَالَ لَا اَتَدَاوَی حَتَّی یَکُونَ الَّذِی اَمْرَضَنِی هُوَ الَّذِی یَشْفِینِی فَاَوْحَی اللَّهُ اِلَیْهِ لَا اَشْفِیکَ حَتَّی تَتَدَاوَی‌ فَاِنَّ الشِّفَاءَ مِنِّی.» پیامبری از پیامبران الهی بیمار شد؛ وی می‌گفت: تا زمانی که خدا مرا شفا ندهد، من خودم را مداوا نخواهم کرد. در اینجا بود که خدای متعال به او وحی کرد: تا هنگامی که خود را مداوا نکنی، من نیز تو رو شفا نخواهم داد.
در طبقات کبری ابن سعد نیز آمده است که «وَکَانَتِ الْعَرَبُ تَنْعَتُ لَهُ فَیَتَدَاوَی بِمَا تَنْعَتُ لَهُ الْعَرَبُ. وَکَانَتِ الْعَجَمُ تَنْعَتُ لَهُ فَیَتَدَاوَی»؛ وقتی پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بیمار بودند عرب‌ها برخی از دارو‌ها را پیشنهاد می‌کردند و ایشان خود را با آن‌ها معالجه می‌کردند و مردم غیر عرب نیز گاه دارویی پیشنهاد می‌کردند و حضرت خود را با آن مداوا می‌نمود.
پس مراجعه به پزشک در هنگام بیماری از توصیه‌های مهم دین اسلام بحساب می‌آید و به معنی رد شفابخش بودن قرآن، عسل، سیاه دانه و همه اموری که در آیات و روایات شفابخش شمرده شده‌اند، نمی‌باشد.


از مجموع مباحث مطرح شده در مقاله فوق می‌توان اینگونه نتیجه گرفت: اولا شفابخش بودن تربت مقبره مطهر امام حسین (علیهالسلام)، امری محال و به دور از ذهن نمی‌باشد چرا که علاوه بر اینکه اهل بیت (علیهم‌السّلام) بعنوان احدالثقلین، آن را شفابخش دانسته‌اند، همچنین با مشاهده آیات قرآن کریم و روایات مصادر اهل سنت، مواردی بعنوان شفابخش معرفی شده‌اند. ثانیا از مراجعه آیت‌الله سیستانی به پزشکان لندنی نیز نمی‌توان اینگونه نتیجه گرفت که تربت سیدالشهداء (علیهالسلام) شفابخش نیست؛ چرا که با مراجعه به سیره زندگانی بزرگان دین مشاهده می‌کنیم ایشان در طول تاریخ، وقتی بیمار می‌شدند به پزشک مراجعه می‌کردند و این مراجعه به پزشک، به معنی خدشه به شفابخش بودن مواردی نظیر قرآن، عسل، سیاه دانه، تربت سرزمین مدینه و اموری از این دست که در لسان آیات و روایات، شفابخش معرفی شده‌اند نمی‌باشد. با همه این تفاصیل معلوم می‌شود که بزرگان دینی در هنگام بیماری هم به مواردی که در آیات و روایات، شفابخش دانسته شده‌اند تمسک می‌کردند و هم به اطباء مراجعه می‌فرمودند.


۱- قرآن کریم
۲-ابن ابی الدنیا، مقتل امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیهماالسلام)، دمشق، دارالبشائر، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق.
۳- ابن ابی شیبه، المصنف فی الاحادیث والآثار، ریاض، مکتبه الرشد، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.
۴-ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.
۵- ابوطاهرسلفی، صدرالدین، الطیوریات، ریاض، مکتبة اضواء السلف، چاپ اول، ۱۴۲۵ ق.
۶-احسانی فر، محمد مهدی، بررسی توصیفی- انتقادی از کتاب استدلال الشیعه بالسنه النبویه، نشریه علوم و معارف قرآن و حدیث، ص۹ - ۳۰، شماره ۵، زمستان ۱۳۹۴ ش.
۷- بخاری، محمّد، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاه، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ق.
۸- دمشقی، ابن ناصرالدین، الرد الوافر، بیروت، المکتب الاسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ ق.
۹- دمشقیه، عبدالرحمن، استدلال الشیعه بالسنه النبویه فی میزان النقد العلمی، مصر، دارالصفوه، چاپ اول، ۱۴۲۹ ق.
۱۰-شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.
۱۱- شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
۱۲- طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر (تفسیر القرآن العظیم)، اردن، چاپ اول، ۲۰۰۸ م.
۱۳- فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.
۱۴- محمد بن ابراهیم الحمد، تراجم لتسعه من الاعلام، بی جا، بی نا، بی تا.
۱۵-نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.


۱. احسانی فر، محمد مهدی، بررسی توصیفی- انتقادی از کتاب استدلال الشیعه بالسنه النبویه، نشریه علوم و معارف قرآن و حدیث، شماره ۵، ص۱۱.
۲. دمشقیه، عبدالرحمن، استدلال الشیعه بالسنة النبویة فی میزان النقد العلمی، ص۱۸۹.
۳. دمشقیه، عبدالرحمن، استدلال الشیعه بالسنة النبویة فی میزان النقد العلمی، ص۱۹۰.
۴. شیخ طوسی، امالی، ص۳۱۷    .
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۰.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۷. فخررازی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج‌۲۱، ص۳۹۰    .
۸. طبرانی، التفسیر الکبیر (تفسیر القرآن العظیم)، ج‌۴، ص۱۳۱.
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۶۸-۶۹.    
۱۰. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۷، ص۱۳۳    .
۱۱. نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۲۴    .
۱۲. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۷، ص۱۲۴    .
۱۳. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۸    .
۱۴. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۴، ص۱۳۰    .
۱۵. ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنّف فی الاحادیث والآثار، ج۵، ص۳۳.
۱۶. ابوطاهرسلفی، صدرالدین، الطیوریات، ج۳، ص۹۱۲    .
۱۷. دمشقی، ابن ناصرالدین، الرد الوافر، ص۷۴    .
۱۸. محمد بن ابراهیم الحمد، تراجم لتسعه من الاعلام، ص۴۷۴.
۱۹. ابن ابی الدنیا، مقتل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)، ص۴۵.
۲۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج‌۲، ص:۴۰۹    
۲۱. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۰    .



سایت الوهابیت، بر گرفته از مقاله «بررسی شبهه عبدالرحمن دمشقیه راجع به شفابخشی تربت سیدالشهدا (علیه السلام)»، تاریخ بازیابی ۹۹/۱۱/۱۱    


رده‌های این صفحه : امام حسین | کربلا | نقد کتاب | وهابیت




جعبه ابزار