شعر (فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شعر
سخنی ادبی و غالباً
موزون و داراى
قافیه که بیان کننده
عواطف و
تخیل گوینده است؛ از آن به مناسبت در بابهاى
طهارت،
صلات،
صوم،
حج و
تجارت سخن گفتهاند.
شعر خواندن در حدّ خودش عملى
مشروع و
جایز است و دریافت
مزد در ازاى
آموختن آن به دیگرى نیز جایز مىباشد.
همچنین است
شعر سرودن که شاعری هنری است فاخر و شعر، قالبی است ماندگار. در این باب، مناسب است بیهیچ توضیح اضافهای نظر افکنیم به فرازی از
نامه عرفانی حضرت
امام خمینی به سرکار خانم
فاطمه طباطبایی (عروس حضرت امام)، ایشان در این نامه مینویسد:
«اینک چون تو با اصرار خاص به خودت از من شعر خواستی باید به حق بگویم که نه در جوانی که فصل شعر و شعور است و اکنون سپری شده، و نه در فصل پیری که آن را هم پشت سر گذاشتهام، و نه در حال ارذل العُمُر (سالخوردگی و فرتوتی) که اکنون با آن دست به گریبانم قدرت شعرگویی نداشتم، گویند کسی گفت که من قوّهام در جوانی و پیری فرق نکرده، زیرا این سنگ را نه در جوانی توانستهام بلند کنم و نه در پیری، من نیز همین را میگویم که من در
شعر و ادب فرقی نکردم که در جوانی شعر نتوانستم گفتن و نیز در پیری. اینک گویم:
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافتههای من و تو بازی است
اکنون که با شعر نمیتوانم، با مِعر تو را بازی دهم و به اصرارت جامه عمل پوشم.
احمد است از مُحمّد مختار
که حمیدش نگاهدار بُوَد
فاطی از عرش بطن فاطمه است
فاطِر آسمانش یار بُوَد
حسن این میوه درخت حسن
محسِنش یار پایدار بُوَد
یاسر از آل پاک سبطین است
سرّ احسان وِرا نثار بُوَد
علی از بوستان آل علی است
علی عالیش شعار بُوَد
پنجتن از سُلاله احمد
شافع جُمله هشت و چار بُوَد
دخترم شعر تازه خواست ز من
مِعر گفتم که یادگار بُوَد
باز شعر خواستی و باز هم شعر، این هم پریشانگویی دیگر:
عاشقم عاشق و جُز وصل تو درمانش نیست
کیست زین آتش افروخته در جانش نیست
جُز تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست
این حدیثی است که آغازش و پایانش نیست
راز دل را نتوان پیش کسی باز نمود
جُز بر دوست که خود حاضر و پنهانش نیست
با که گویم که به جز دوست نبیند هرگز
آنکهاندیشه و دیدار، بفرمانش نیست
گوشه چشم گُشا بر من مسکین بنگر
ناز کُن ناز که این بادیه سامانش نیست
سرِ خُم باز کُن و ساغر لبریزم ده
که به جز تو سرِ پیمانه و پیمانش نیست
نتوان بست زبانش ز پریشانگویی
آنکه در سینه به جز قلب پریشانش نیست
پاره کُن دفتر و بشکن قلم و دَم دربند
که کسی نیست که سرگشته و حیرانش نیست.»
خواندن شعر در
ستایش و
رثای اهل بیت علیهم السّلام؛ بویژه
مصائب سالار شهیدان، حضرت
امام حسین علیه السّلام و یاران با وفاى آن گرامى
مستحب و در
روایات بدان
ترغیب و
تأکید شده است؛
چنان که آموختن اشعار جناب ابوطالب علیه السّلام به فرزندان مستحب است.
سرودن شعر مشتمل بر
هجو و
ناسزای مؤمن و
دروغ و نیز بیان زیباییهاى
زن مؤمنِ شناخته شده از
گناهان شمرده شده و
حرام است.
خواندن شعر در
مسجد،
در حال
روزه،
در
ماه رمضان، در
حرم، در حال
احرام ، در حال
طواف،
روز جمعه
و در شب
مکروه است.
در
تحریرالوسیله درباره شعر خواندن در حین طواف آمده است: «التکلّم و الضحک و انشاد الشعر لا تضرّ بطوافه، لکنّها مکروهة، و یستحبّ فیه القراءة و الدعاء و ذکر اللَّه تعالی.»
سخنگفتن و خندیدن و خواندن شعر ضرری به طواف نمیرساند، لیکن اینها مکروه میباشند. و در طواف،
قرائت قرآن و دعا و
ذکر خدای متعال مستحب است.
بسیارى از
فقها خواندن اشعار
مدایح و
مراثی پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و
اهل بیت آن حضرت علیهم السّلام و نیز اشعار مشتمل بر
حکمت و
موعظه، همچنین
استشهاد به اشعار جهت
فهم معانى
لغات قرآن و
حدیث را استثنا کردهاند.
بسیار خواندن
اشعار باطل، هرچند موجب
بطلان وضو نمىشود، لیکن برخى،
وضو گرفتن پس از آن را
مستحب دانستهاند.
برخى افزون بر چهار بیت را مصداق آن دانستهاند.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۶۸۲. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی