سَيْل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَيْل (به فتح سین و سکون یاء) از
واژگان نهجالبلاغه، به معنای جاری شدن است.
ده مورد از این مادّه در
نهجالبلاغه آمده است.
سَيْل به معنای جارى شدن است.
«
سَالَ الماءُ سَيْلًا و سَيَلَاناً: جرى» ايضا اسم آمده يعنى آبی كه میآيد و باران آن در جاى ديگر باريده.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
در رابطه با نزديكى خود به
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرموده:
«وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسولُ اللهِ (صلیاللهعلیهوآله) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْري. وَ لَقَدْ سالَتْ نَفْسُهُ في كَفّی، فَأَمْرَرْتُها عَلَىُ وَجْهي.» «آن حضرت از
دنیا رفت در حاليكه سر مباركش بر سينه من بود و روحش در دست من جارى شد و من آنرا بر صورت خويش كشيدم.»
درباره حق
خلافت خود فرمود:
«أَمَا وَالله لَقَدْ تَقَمَّصَها فُلانٌ، وَإِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّيَ مِنهَا مَحَلُّ القُطْبِ مِنَ الرَّحَا، يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَلا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ.» «به
خدا سوگند، او (
ابوبکر) رداى خلافت را بر تن كرد، در حالى كه خوب مىدانست؛ من در گردش
حکومت اسلامی همچون محور سنگهاى آسيابم (كه بدون آن آسيا نمىچرخد). (او مىدانست) سيلها و چشمههاى (علم و فضيلت) از دامن كوهسار وجودم جارى است و مرغان (دور پرواز انديشهها) به افكار بلند من راه نتوانند يافت!.»
در وصف
حق تعالی فرموده:
«الْحَمْدُ لله خالِقِ الْعِبادِ، وَ ساطِحِ الْمِهادِ، وَ مُسيلِ الْوِهادِ، وَ مُخْصِبِ النِّجادِ.» «ستايش مخصوص
آفریدگار بندگان است؛ خداوندى كه گستراننده
زمین، جارىسازنده سيل در درّهها و رودخانهها و روياننده گياهان در كوهها و تپّهها.»
مواردی زیاد از این ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سیل»، ج۱، ص۵۶۹.