سیره امام هادی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امام هادی (علیهالسلام) با توجه به شرایط مختلف مکانی
و زمانی، با استفاده از نفوذ معنوی
و تأثیر فوقالعاده خویش صحنههایی را برای
اتمام حجت و تبیین حق و هدایت افراد به تماشا میگذاشت.
تدبیر و نگرش توحیدی
و نحوه برخورد صحیح
امام در زمان
حکومت عباسیان موجب گردید تا دقیقترین معارف توحیدی
و اعتقادی را به
مسلمانان بشناساند. پاسخ امام هادی (علیهالسلام) به پرسشهای گوناگون مردم، احتجاجات آن حضرت در زمینههای مختلف
و زیارت معروف به
جامعه کبیره که معرفی
و تبیین
مقام رفیع
امامان معصوم (علیهمالسلام) است نیز، از سخنان ارزشمندی است که از ایشان به یادگار مانده است.
در اینجا به منظور سرمشق گرفتن از
اخلاق کریمه و رفتار سازنده آن حضرت، نمونههایی را یادآور میشویم:
با مطالعه در
سیره ائمه اطهار (علیهمالسلام)، صفتی را در آنها برجستهتر از همه صفات میبینیم
و آن توجه به
خدا و ارتباط با او
و شب زندهداری به
عبادت و مناجات با
خدا و تلاوت قرآن مجید است.
امام هادی (علیهالسلام)، نیز چنین بودند.
از امام هادی (علیهالسلام) چندین
دعا به یادگار مانده است
و این دعاها نمونه حد
انقطاع او از غیر
و نهایت اتصال به حقتعالی است؛ مانند «
خدایا! سرچشمههای
کرامت و بزرگواریات با بخششهای فراوانت مملو است
و درهای مناجات به روی آرزومندان باز است،
و توجهات تو برای کسی که در پیشگاهت خاضع است گسستنی نیست. دهانها بسته شده است، درماندگی شدید گشته،
و منتظران از
صبر و بردباری ناتوان ماندهاند،
و تو ای
خداوند در کمینگاهی، ای خدایی که با وجود تأخیر بندگان در ادای وظیفه سختگیری نمیکنی،
و پناهندۀ به تو در امان است،
و آن را که از مردم کناره گرفته
و رو به تو آورده، تکیهگاه سودمندی،
خدایا نزدیکان به تو در اماناند».
پارسایی
و انس با پروردگار، آنچنان نمودی در زندگی امام هادی (علیهالسلام) داشت که برخی از شرح حالنویسان در مقام بیان برجستگیها
و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداختهاند. «
ابن کثیر» مینویسد: «
و قد کان عابدا زاهدا»؛ «او عابدی وارسته
و زاهد بود».
امام هادی (علیهالسلام) همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود
و تا جایی که مصلحت
اسلام ایجاب میکرد، با دشمنان
و ناسزاگویان
و اهانتکنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با
بردباری برخورد میکرد.
بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه
نماز در حرمین شریفین (
مکه و مدینه) بود، دربارۀ امام هادی (علیهالسلام) به متوکل نوشت: اگر به
مکه و مدینه نیاز داری،
علی بن محمد را از این دو شهر بیرون ببر؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده
و گروه زیادی از او پیروی کردهاند.
بر اثر سخنچینیها
و بدگوییهای پیدرپی بریحه،
متوکل، امام هادی (علیهالسلام) را از کنار حرم جد بزرگوارش
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تبعید کرد. هنگامی که
امام (علیهالسلام) از «مدینه» به سمت «
سامرا» در حرکت بود، بریحه نیز او را همراهی کرد. در بین راه بریحه رو به حضرت کرد
و گفت: تو خود میدانی که عامل
تبعید تو من بودم. با سوگندهای محکم
و استوار، سوگند میخورم که چنانچه شکایت مرا نزد حاکم عباسی یا یکی از درباریان
و فرزندان او ببری، تمام درختانت را در مدینه
آتش میزنم
و بردگان
و خدمتکارانت را میکشم
و چشمههای مزارعت را کور خواهم کرد
و بدان که این کارها را خواهم کرد.
امام (علیهالسلام) متوجه او شد
و فرمود: «نزدیکترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد
خدا بردم
و چون شکایت تو را بر
خدا عرضه کردم، پس نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد».
بریحه چون این سخن را از امام (علیهالسلام) شنید، به دامن حضرت افتاد
و تضرع کرد
و از او تقاضای بخشش نمود. امام (علیهالسلام) فرمود: تو را بخشیدم.
دوران آخرین
امامان شیعه (علیهمالسلام) همراه با
اختناق شدید از سوی
خلفای عباسی بود. درعینحال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. رشد کمی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره بر جای مانده
و همچنین از اقدامات سیاسی
و نظامی حاکمان به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون
تشیع به خوبی روشن است.
میان امام هادی (علیهالسلام)
و شیعیان
عراق،
یمن،
مصر و نواحی دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستمی که
ضامن پیدایش
و دوام
و استحکام این ارتباط بود، مسئلۀ
وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف
امام رضا (علیهالسلام) و پس از آن
امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) کار ایجاد
و تنظیم ارتباط میان امام
و شیعیان را بر عهده داشتند، علاوه بر جمعآوری
خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی
و فقهی نیز، نقش سازندهای داشته
و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. گاهی افرادی از این وکلا دستخوش
انحراف از خط امام شده
و مورد
تکذیب آن حضرات قرار میگرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند.
به هر روی نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی
و فرهنگی شیعه ایفا میکرد. هدف اصلی این سازمان، جمعآوری خمس،
زکات، نذور
و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا
و تحویل آن به امام،
و نیز پاسخگویی امام به سؤالات
و مشکلات فقهی
و عقیدتی شیعیان
و توجیه سیاسی آنان توسط وکیل امام بود. این سازمان کاربرد مؤثری در پیشبرد مقاصد امامان (علیهمالسلام) داشت.
وکلای
ائمه (علیهمالسلام) بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمدهای از معارف فقهی
و کلامی آن بزرگواران، طی نامههایی به شیعیانشان میرسید که به نقل از نامهها در مصادر حدیثی آمده
و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است.
علی بن جعفر یکی از وکلای امام هادی (علیهالسلام)
و از اهالی همینیا از روستاهای
بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن، او را بازداشت
و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امام هادی (علیهالسلام) رهسپار
مکه گشت
و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد.
خلاصه اینکه امام هادی (علیهالسلام) که در
سامرا تحت نظر
و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران
و نمایندگان را که پدرش
امام جواد (علیهالسلام) اجرا کرده بود، ادامه داد
و نمایندگان
و وکلایی در مناطق
و شهرهای مختلف منصوب کرد
و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی
هدایت شده
و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یادشده را تأمین میکرد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «امام هادی (علیهالسلام)، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۱. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، کتاب فرهنگ شیعه، ص۱۲۱ ـ ۱۲۴.