سیره اخلاقی مقدس اردبیلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در فرهنگ فخیم و زلال شیعی، گوهران ارزشمند بسیاری بودهاند که مانند خورشید بر تارک تاریخ
تشیع درخشیده و در پرتو نور خود، چهرههای فروزانی تربیت کردهاند. در این نوشتار، برآنیم تا در زمینه نیکوییهای اخلاقی و چهره معنوی و ملکوتی علامه
احمد بن محمد اردبیلی سخن بگوییم؛ علامهای که که به محقق و
مقدس اردبیلی، نامبردار شده و دربارهاش گفتهاند:
والأردبیلی من الأعاظم
منه استجاز صاحب المعالم
مقدس ذو ورع و عفه
وفانه فی الألف الاالسبعه
اردبیلی همان بزرگمردی است که صاحب معالم از او دانش آموخت و
اجازه روایت گرفت.
زندگی را با قداست و پاکی و پاکدامنی سپری کرد و در سال ۹۹۳هـ. ق نیز
دنیا را به درود گفت.
در زمینه نیكوییهای اخلاقی و چهره معنوی و ملکوتی اواو سخنها گفتهاند
پاک سرشتی و نیکوییهای اخلاقی او در تاریخ، زبانزد همگان و ضربالمثل شده است و این ویژگی او، مانند خلق نیکوی
پیامبر – صلیاللهعلیهوآله - و
شجاعت و استواری
امام علی – علیهالسلام - و
بخشندگی حاتم طایی، شهرت یافته است.
این فقیه وارسته، فراست و
درایت و پژوهش را با پاکی و پرهیزکاری در آمیخت. سالها،
جبین بندگی برآستان ربوبی بسایید، نفس را از شرّ و شیطنت به دور داشت،
شرک خفی را از صفحه دل زدود، از بارگران خود پرستی رهید و به درگاه مقدس الهی روی نیاز آورد و از دوستی جز خدا گریزان بود.
با این همه، از کسانی نبود که مقدس بودن و تقدس را حرفه خود قرار دهد و به همین جهت در برابر عوام دستگاهی نداشت، بی تکلف میزیست و از هرگونه
خودنمایی و عوام فریبی به دور بود. برای خوش آمد گویی عوام و ساده دلان، حقیقت را فدای مصلحت نکرد و در همه عمر، مقدس راستین بماند و با همین راستی و قداست برفت.
او، در مسائل علمی به تحصیل دانشهای رایج حوزوی بسنده نکرد، بلکه پس از پیمودن این مرحله، دست به کار شناخت منابع اصیل و مآخذ معتبر
دین شناسی شد و خود را به سرچشمهها نزدیک ساخت. با نوشتن کتاب:
زبدهالبیان فی احکام القرآن، به سوی حیات عقلی و قلبی و علمی قرآن شتافت و این کتاب آسمانی را در متن کارهای علمی و پژوهشی خود قرار داد. نکتهها و برداشتهای دقیق فقهی را از بوستان وحی الهی چید و این گنجینه عظیم خداوندی را، پشتوانه و سرمایه دیگر پژوهشهای خود ساخت.
بازگشت او به
قرآن، بازگشتی عالمانه بود و همراه با درنگ و تشخیص و اجتهاد بود، چنانکه
امامان - علیه السلام - فرمودهاند، او، با فهم درست و فراگیر (وَعی) به قرآن مینگریست و با این دید و نگرش، از این منبع بزرگ توشه و توان راه میگرفت و بدون پیرایه و پیچ و خمهای دست و پاگیر، حکم خدا را از کتاب خدا
استنباط میکرد و به دیگران عرضه میداشت.
او، به خوبی میدانست که
روایات نیز مانند
آیات قرآن محکم و
متشابه دارند؛
از این روی، به ظهور روایت بسنده نمیکرد، بلکه به
درایت فقهی و رجالی و عرضه
سنت بر قرآن، توجه تام و تمام داشت. گاهی در ضمن مطرح کردن حدیثی فقهی، به اصول و قواعد فقهی دیگر و سایر مباحث کلامی و عقیدتی و اخلاقی فراوانی اشاره میکند.
امام صادق - علیه السلام - میفرماید: «علیکم
بالدرایات لابالروایات»
بر شما باد به
درایت، نه روایت.
حقیقت فقاهت و اجتهاد،
درایت است. هنر عالم دینی در
درایت و میزان فهم و درک او نمایان میشود و همین نکته راز نوآوری و نوفهمی
فقیهان بوده و هست.
محقق اردبیلی، در عین پاکی و پرهیزگاری، از
درایت و هوشمندی ژرف و همه جانبهای برخوردار بود. چنان نبود که ارزش
مداری و پاک زیستی و وارستگیهای اخلاقی، او را از کاوش و پژوهش باز دارد و روح تحقیق و تلاش علمی را از وی بگیرد و نیز از کسانی نبود که در بررسیهای علمی و پژوهشی فرو رود و از خود غافل شود.
گزیده سخن آن که: اردبیلی، مرد علم و عمل، آگاهی و پاکی، روایت و
درایت، هوشمندی و معنویت بود و به جرأت میتوان گفت اسوه عالمان راستین و مقدسان راستین بود.
در این جا، نگاهی گذرا داریم به رفتارهای اخلاقی مقدس راستین، محقق اردبیلی که خوشبختانه هم به نام (مقدس) شهرت یافته است و هم کردار و رفتارش از پاکی سرشار است و افزون بر اینها قداست و
درایت را نیز به هم درآمیخته است.
مقدس اردبیلی از جمله کسانی است که دارای
تقوا و تقدس راستین بود و هماره میکوشید که تقوا را با تلاش عملی و کوشش در راه گره گشایی همراه سازد:
(موادّ غذایی در
عراق به شدّت کم یاب شد و گرانی فراگیر و توان فرسا، آن بزرگوار آنچه در خانه داشت بین نیازمندان تقسیم کرد و برای خود و خانوادهاش سهمی بسان دیگران برداشت)
او، به راستی ثابت کرد پرتوی از تقوای
علی - علیه السلام - را داراست، همو که همواره با نیازمندان جامعه همدردی و همسانی داشت و آشکارا میفرمود: أاقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین ولا اشارکهم فی مکاره الدّهر او اکون اسوه لهم فی جشوبه العیش.
آیا بدین بسنده کنم که مرا
امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی (نمونهای) برایشان نشوم؟
مقدس اردبیلی این چنین زیست. از این روی بزرگان او را با عناوین: اورع، اتقی، ازهد و... ستودهاند.
ایشان افزون بر تقوای اجتماعی، در
خودسازی و تقوای فردی نیز پیشگام بود. از روی خلوص و صفای باطن سر از بالین (نومکم سباتا)
برداشت، تا بر مرکب راهوار شب زنده
داری دست یافت و دریچههای اسرار و سرچشمههای دانشها را به جان خود گشود و از خار ظلمت شب به خود ترسی روا نداشت، تا گل مراد زبوستان سحر چید.
تفکر را با شب زنده
داری و پرواپیشگی در آمیخت و بانور افکن تقوا از همگنان خویش در میدان تحقیق نیز گوی سبقت ربود:
(در آغاز شب میخوابید و به هنگام
سحر بر میخاست و به
نماز شب و شب زنده
داری میپرداخت، آن گاه به اندیشه درباره مسائل علمی و فقهی مشغول میشد. با این حال، همواره از همدرس و هم مباحثهاش (باز غندی) که از آغاز تا پایان شب، میاندیشید، بهتر و زودتر، به حلّ مسائل ره مییافت.)
مقدس اردبیلی، از خیل راه یافتگان به وادی خلوص و
اخلاص است. وی در مقام پژوهش معنای اخلاص و در مرحله پیاده کردن جلوههای اخلاص در عمل، به این حقیقت دست یافت و در این زمینه نیز
الگوی خدا باوران و
اسوه سالکان و رهروان حقجو، قرار گرفت.
ایشان، مفهوم و جایگاه اخلاص را این گونه ترسیم کرده است:
«... و بالجمله الأصل و الأساس هو الأخلاص و هو قلیل جداً وصعب فی الغایه کما یشعر به من شبهه من العلماء بإخراج اللّبن الخالص من بین فرث و دم و هذا التشبیه فی غایه الحسن و غایه الکمال.»
پایه و اساس ارزشها، اخلاص است که هم کم یاب است و هم یابیدن آن دشوار و این نکته را میتوان از همانندسازی زیبا و کامل برخی از بزرگان به دست آورد که گفته اند: اخلاص، بسان شیر خالص است که از بین
سرگین و
خون به دست میآید.
عمل و
عبادت انسان، همیشه و هر آن، با دو خطر و آفت رو به روست:
ریا و
شرک. رها شدن از این دو،
پیروزی بزرگی است که بهره هر کس نشود؛ از این روی مقدس اردبیلی، در بحث از نیّت و چگونگی آن به بررسی گفتار فقیهان پرداخته و پس از پشت سرگذاشتن مباحث پر پیچ و خم فقهی، مینویسد:
(خلاصه آن که: امر اصلی و بنیادی که بدون آن
عبادت باطل است، و آنچه درستی عبادت و مدار بندگی بر آن محور میچرخد، اخلاص است که بسیار دشوار است و اندک.)
از دیدگاه پژوهشی مقدس اردبیلی، سرمایه نجات و سرچشمه بهرهها ناب کردن نیت است و این هم، دیریاب است و کم یاب که
ریاضت و پشتکار جدّی و پی گیر میطلبد.
محقق اردبیلی، اخلاص را گوهری دست نایافتنی و دیریاب میدانست و بر این باور بود که قدم بر روی بت نفس نهادن و از خود محوریها رهیدن، کاری است کارستان، از این روی، در رفتارش با دیگران، بویژه شاگردان، از مطرح شدن خویش، بسیار پرهیز داشت.
گاه میشد که نکتهای را به خوبی میدانست، امّا ابراز آن را، با اخلاص و تقوا، سازگار نمیدید و از کنار آن میگذشت، تا گرفتار ریا نشود.
آورده اند:
(در مجلسی، بین وی و
ملا عبداللّه شوشتری در مسألهای علمی، گفت و گو در گرفت. ناگاه محقق اردبیلی سکوت اختیار کرد و گفت: ادامه بحث باشد، تا به کتاب مراجعه کنم.
پس از جلسه، دست ملاعبداللّه شوشتری را میگیرد و از او میخواهد که به بیرون شهر روند.
این دو بزرگ، وقتی قدم زنان، به بیرون شهر میرسند، محقق اردبیلی رو میکند به ملاعبداللّه شوشتری و میگوید: مسأله مورد گفت و گو چه بود؟ ملاعبداللّه، مسأله را طرح میکند.
محقق اردبیلی، استادانه مسأله را میشکافد و دیدگاه خود را درباره مسأله بیان میکند. ملاعبداللّه، با شگفتی میپرسد: شما که چنین بر مسأله، احاطه داشتید، چرا در همان جا به شرح آن نپرداختید.
محقق اردبیلی پاسخ میدهد: در آن جا، گفت و گوی ما در حضور مردم بود و این احتمال وجود داشت که به جدل پردازیم و برای این که بر یکدیگر پیروز شویم، از راه درست به در رویم و براه نادرست پیماییم؛ ولی در این جا، جز خداوند برین جای، کسی وجود ندارد و هر دو از
فخر فروشی و اظهار فضل، بدوریم.)
گاه، علم و آشنایی با اصطلاحات و مبانی و قاعدههای علمی، حجاب راه میشوند. اگر خدای یاری نکند و حجاب نزداید، حجاب، به کناری نمیرود و فرد، با همه دانشی که دارد، در تاریکیها فرو میرود. محقق اردبیلی، با سرمایه اخلاص، از این دامها رهید و بسیار میکوشید که دانش، وی را از
سیر و سلوک باز ندارد.
محقق اردبیلی، در این ویژگی نیز، الگو و سرمشق بود، تا آن جا که دربارهاش نوشتهاند: «لم یصدر عنه فعل مباح فضلا عن الحرام والمکروه»
از وی کار
مباحی سر نزد، چه رسد به
حرام و
مکروه!
ایشان، با این که بررسیهای فقهی خویش را بر پایه
شریعت آسان و آسان گیر استوار ساخته بود و اصل آسان گیری
شرع را در
استنباط دخیل میدانست؛ اما در مقام
فتوا و نیز در رفتارهای شخصی، بسیار
احتیاط میکرد. نمونههای فراوانی از احتیاط ورزیهای شخصی ایشان نقل شده که به پارهای از آنها اشاره میکنیم:
هرگاه به قصد
زیارت امام حسین - علیه السلام - حرکت میکرد، با این که در مسیر راه به مطالعه و تفکر در مسائل دینی میپرداخت؛ اما
نمازهای خود را را جمع میگزارد (هم تمام و هم قصر) و در این باره چنین میگفت: طلب
دانش، واجب است و زیارت
مستحب، هر آن گاه که واجب و مستحب تزاحم کنند، احتمال آن که مستحب، مورد نهی و منع شارع باشد، هست؛ بنابر این، امکان دارد، سفر زیارتی،
سفر معصیت نیز، باشد.
مقدس اردبیلی در امور دینی پرواپیشه بود، اما هیچ گاه گرفتار وسواس و رفتارهای غیر معمولی نشد.
او، فقیه وارستهای بود که این وسوسههای شیطانی را با شریعت آسان و آسان گیر، ناسازگار میدانست.
بیـن احتیاط ورزیـدن و
وسواسی بودن، تفاوت بسیار است. گروهی از مقدس نماها، زیر پوشش احتیاط، رفتاری از خود بروز میدهند که با روح شریعت و سیره
معصومان، ناسازگار است.
اینان، گاه، چنان وسواس به خرج میدهند که از کنار نص
متواتر و
اجماع علما، بیاعتنا میگذرند و راه خود را درست میپندارند و راه دیگران را اشتباه.
امام خمینی در شناساندن چهره این گروه مینگارد:
آیا چیزی که مخالف نص و اجماع علماست، باید آن را از
شیطان حساب کرد، یا از کمال
طهارت نفس و تقوا؟ اگر از کمال تقوا و احتیاط در
دین است، چه شده است که بسیاری از این وسواسیهای بی جا و جاهلهای متنسک راجع به اموری که احتیاط لازم یا راحج است احتیاط نمیکنند؟
تاکنون چه کسی را سراغ دارید که در شبهات راجع به اموال وسواس باشد؟
تاکنون کدام وسواسی (را سراغ دارید) عوض یک مرتبه
زکات یا
خمس، چند مرتبه داده باشد؟ و به جای یک مرتبه
حج چند مرتبه رفته باشد؟ و از غذای شبهه ناک پرهیز کرده باشد؟ چه شد که اصاله الحلیه در این مورد محکّم است و اصاله الطهاره در باب خود حکم ندارد؟... یکی از پیشوایان
معصوم (سلاماللهعلیهوعلیهم) وقتی که برای قضای حاجت میرفتند با دست مبارک به رانهای مبارک آب میپاشیدند که اگر ترشح شد معلوم نشود....)
شیرین ترین میوه دانش،
فروتنی است. امام علی - علیه السلام - میفرماید: التواضع ثمره العلم.
به هر نسبت که دانش افزون شود، فروتنی نیز، بر رفتار آدمی، جلوه گر میشود.
محقق اردبیلی، چنین بود: عالم فروتن. درخت پربار، با شاخههای فرو افتاده.
فروتن بود در برابر عالمان که این، در جای جای اثر سترگ او،
مجمع الفائده، نمایان است.
فروتن بـود در بـرابـر اطرافیان و شاگردان. وی، نوشتههای فقهی خود را به شاگردان میداد، تا بازنگرند و اگر لازم بود باز نویسند.
به آرای آنان ارزش میداد و گفتههای آنان با دقت گوش فرا میداد و به نوشتههای آنان به دقت مینگریست.
با مردم بود و مردمی میزیست. چنان مشی میکرد که در ردیف پایین ترین مردم از نظر لباس و خورد و خوراک قرار میگرفت. از این روی، گاه پیش میآمد که ناآشنایان و کسانی که از پایگاه علمی و اجتماعی وی آگاهی نداشتند، او را تهی دست میپنداشتند و از او میخواستند که کاری برای آنان انجام دهد و یا او را بر کاری میگماردند.
روزی، زائری میپندارد که وی نیازمند است، جامه خود را به وی میدهد، تا بشوید! وی هم میپذیرد.
روز بعد، در هنگام تحویل جامه شسته به صاحب جامه، گروهی از آشنایان و مریدان، که شاهد صحنه بودند، به صاحب جامه پرخاش میکنند که: تو میدانی به چه کسی جسارت کردهای؟ مگر نمیدانی او کیست؟
آن شخص وقتی دانست که او، مقدس اردبیلی است، سخت شرمنده شد و زبان به عذرخواهی گشود.
محقق اردبیلی، با فروتنی تمام میگوید: ناراحت نباش، حقوق برادران دینی و ایمانی بر یکدیگر، بیش از این است.
مقدس اردبیلی، این مسأله را هم از بُعد نظری و فقهی مطرح کرد و راه حلهای آن را ارائه داد و هم در عمل و رفتار فردی و اجتماعی خود، به فکر گره گشایی و برآوردن نیازهای آنان بود.
در بحث فقهی ورود به دستگاه ستمکار و روا بودن و یا ناروا بودن آن بررسیهای گستردهای دارد، از جمله در ذیل آیه شریفه ۱۱۳
سوره هود مینویسد:
گرایش به ستمکار، برای رسیدن به دنیا و دستیابی به مقام و موقعیت اجتماعی، داخل در نهی آیه بالاست.... اما این بدان معنی نیست که هرگونه گرایش و ارتباط با ستمکار مورد
نکوهش باشد. بنابر این اگر کسی خواهان ماندگاری ستمکار باشد، از آن جهت که آن حاکم ستم پیشه، به مردم خدمت میکند و با دشمنان دین میستیزد و از سلطه بیگانگان جلو میگیرد، این گونه گرایش به ستمکار، مورد نهی آیه شریفه نخواهد بود.... اگر در روایات هم نسبت به این مسأله تشویق شده و برای آن ثواب بر شمرده شده، به خاطر آن است که کسی با نزدیک ساختن خود به دستگاه ستمکار، نیازهای برادران دینی خود را برطرف سازد و گرهی از کار آنان بگشاید تا بدین وسیله، خوشنودشان سازد.
در نگاه فقهی محقق اردبیلی، بر آوردن نیاز
مؤمنان آن اندازه ارزشمند است که رفت و آمد و همکاری با دستگاه ستم را مشروع می سازد.
نگرش وی از این زاویه است که دو دسته از روایات ناسازگار در باب همکاری باستمگران را، درخور جمع می سازد. ایشان، نه تنها در نظر و تئوری بر این باور بود، بلکه در عمل نیز، از هر وسیله ممکن کمک می گرفت، تا گامی در بر آوردن نیاز از نیازمندان و ستمدیگان بر دارد، یا آنان را از ستمی برهاند.
اندیشه قم.