سیر رجالنویسی اهل سنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علم رجال، عنوانی برای یکی از شاخههای
علوم حدیث ناظر به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن است. علم رجال در نتیجه تحول در استفاده از اِسناد در نقل احادیث، رواج آن و کثرت پرس و جو درباره آن پدید آمد. برخی از رجالیان، ریشه این علم را در
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اقوال
صحابه جستوجو کردهاند.
پس از عصر صحابه و
تابعین نیمه دوم قرن دوم تعداد وسائط نقل حدیث بیشتر شد و شناسایی احوال این واسطهها و تمیز آنها از یکدیگر، به ویژه پس از ظهور
بدعت، ضرورت یافت. پیش از این دوره، توثیق رجال بهصورت شفاهی انجام میگرفت.
در این مقاله سیر رجالنویسی اهل سنت را در سه دوره بررسی میکنیم:
از نظر رجالیان و محدّثان اهل سنّت، بررسی رجال حدیث و داوری در باب آنها در سنّت رسول خدا و اقوال صحابه ریشه دارد. مثلا
ابن حبّان (متوفی ۳۵۴) در مقدمه کتاب المجروحین
استحباب شناخت راویان ضعیف را از حدیثی نبوی به نقل از
عِرباض بن ساریه استنباط کرده و در آغاز کتاب الثقات
نیز حدیثی از
رسول خدا را مستند لزوم ضبط و ثبت اخبار روات حدیث قرار داده و از وجوب این کار برای همه محدّثان سخن گفته است.
رجالیان اهل سنّت نمونههایی از پرس و جوی بعضی از صحابه و تابعین در احوال راویان و معرفی افراد کاذب و صادق را نیز نشان دادهاند؛ مثلا،
ابوبکر نخستین کسی دانسته شده است که در قبول اخبار احتیاط میکرد.
درباره
عمر بن خطّاب نیز گفتهاند راویان را به پرس و جوی احوال ناقلان حدیث تشویق میکرد،
و
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) برای احراز صداقت راویان آنها را سوگند میداد.
ابن حبّان
عمر بن خطّاب و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را نخستین کسانی دانسته است که احوال رجال حدیث را بررسی میکردند. از کسانی دیگر از صحابه مانند
عبداللّه بن سلام،
عبداللّه بن عباس،
عبادة بن صامت و
انس بن مالک نیز سخنانی در این باب نقل شده است.
پس از صحابه، میراث نقد رجالی ایشان به تابعین رسید و در میان آنها شخصیتهای مهمی چون
سعید بن مسیّب،
قاسم بن
محمد بن ابیبکر،
سالم بن
عبداللّه بن عمر،
علی بن
حسین بن علی (علیهمالسلام)،
سعید بن جُبَیر،
عطاء بن ابیرَباح،
محمد بن سیرین و
محمد بن مسلم زُهری به تحقیق در احوال راویان حدیث دست زدند.
نقد رجال حدیث در عصر صحابه بیشتر ناظر به ضبط بود، اما اوضاع اجتماعی و فکری عصر تابعین اقتضا میکرد که افزون بر ضبط، به عدالت راویان نیز توجه شود.
پس از تابعین، نوبت به اتباع آنان رسید، کسانی چون
شُعبة بن حَجّاج،
سُفیان بن عُیینه،
عبدالرحمان بن مهدی (متوفی ۱۹۸) که شکلگیری اولیه علم رجال در میان
اهل سنّت در واقع با ایشان آغاز شد و رجالشناسان بعدی آرای آنها در جرح و تعدیل راویان را اساس قرار دادند و پذیرفتند.
در قرن دوم و سوم نیز محدّثانی چون
یحیی بن مَعین و
ابن مدینی که عمومآ خود شاگردان افراد پیش گفته بودند، در تدوین میراث رجالی پیش از خود سهمی بسزا داشتند و آرای آنها مبنایی برای کار رجالشناسان بعدی شد
در عصر تدوین احادیث، مجموعه اطلاعات و آرای رجالی پیشین در قالب آثار مختلفی دستهبندی و تدوین شد که بهطور کلی به سه قسم ثقات، ضعفا و جمع بین ثقات و ضعفا تقسیم میشود. این سه قسم تالیف رجالی تقریبا همزمان در نیمه اول قرن سوم پدیدار شدند و بیشتر عبارت بودند از صورت مکتوب اقوال و آرای شفاهی رجالیان پیشین. همچنین گفتنی است به اقتضای فضای فکری و فرهنگی و نیز ضرورت شناخت راویان ضعیف، تالیف درباره ضعفا و سپس جمع بین ثقات و ضعفا مقدّم بود بر تالیف در باب ثقات.
یحیی بن مَعین اولین اثر در باب ضعفا و جمع بین ضعفا و ثقات را نوشت و
احمد بن عبداللّه عِجلی (متوفی ۲۶۱) نخستین مؤلف درباره ثقات بود.
نخستین تالیفات درباره راویان ضعیف که مشتمل بر احادیث راویان و بیان چگونگی ملاقات راوی و مرویٌ عنه بود، به لحاظ صوری و محتوایی خیلی زود در قرن چهارم به کمال رسید و هر شرح حال مشتمل شد بر جزئیاتی چون نام راوی، علت تضعیف او، آرای ائمه جرح و تعدیل درباره او، اخباری که نقل آنها مایه تضعیف او شده است و تصحیح آن اخبار اگر روایت صحیحی از آنها در دست بود.
کهنترین آثار در این زمینه که با عنوان «ضعفا» تالیف شدند، متعلقاند به کسانی چون یحیی بن سعید قَطّان
علی بن محمد مدائنی
و محمد بن عبداللّه برقی زُهری.
برخی از مشهورترین آثار در باب ضعفاء عبارتاند از:
۱.
الضعفاء الکبیر و تلخیص آن، الضعفاء الصغیر نوشته
بخاری (متوفی ۲۵۶)؛
۲.
الضعفاء و المتروکین نَسائی (متوفی ۳۰۳)؛
۳. کتاب
الضعفاء و المتروکین علی بن عمر دارْقُطنی (متوفی ۳۸۵)؛
۴. کتاب
المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین ابن حِبّان؛
۵. کتاب
الکامل فی ضعفاء الرجال نوشته
ابو احمد عبداللّه بن عَدی جرجانی (متوفی ۳۶۵)؛
۶.
الضعفاء و الوضّاعون ابوالفرج ابن جوزی (متوفی ۵۹۷)؛
۷.
المغنی فی الضّعفاء و
میزان الاعتدال فی نقد الرجال شمسالدین ذهبی (متوفی ۷۴۸ یا ۷۵۳)؛
۸.
لسان المیزان ابن حجر عسقلانی.
برخی از مشهورترین آثار در باب ثقات عبارتاند از:
۱.
کتاب الثقات و المثبتین از ابن مَدینی؛
۲. کتاب
تاریخ الثقات یا معرفة الثقات من رجال اهل العلم و الحدیث و من الضعفاء و ذکر مذاهبهم و اخبارهم
احمد بن عبداللّه عِجلی؛
۳.
الثقات از محمد بن احمد تمیمی معروف به
ابوالعرب قیروانی؛
۴.
کتاب الثقات ابن حبّان؛
۵.
تاریخ اسماء الثقات ممّن نقل عنهم اهل العلم اثر
ابن شاهین (متوفی ۳۸۵)؛
۶. کتاب
الثقات مِمَّن لم یقع فی الکتب الستة اثر
ابن قُطلوبُغا (متوفی ۸۷۹).
دسته سوم از آثار رجالی که هم دربردارنده اطلاعات درباره راویان ضعیفاند و هم اطلاعات راجع به راویان ثقه، پرشمار و گوناگوناند، و مهمترین آنها به چند دسته تقسیم میشوند:
از کهنترین آثار این شاخه کتابهای یحیی بن مَعین،
حسین بن علی کَرابیسی،
ابراهیم بن یعقوب سعدی جوزجانی و
احمد بن عبداللّه عجلی است.
از مشهورترین این آثار کتاب
الجرح و التعدیل ابن ابیحاتم رازی (متوفی ۳۲۷) و
الارشاد فی معرفة علماء الحدیث از
ابویعلی خلیلی قزوینی (متوفی ۳۸۵) است. از این میان، کتاب ابن ابیحاتم رازی که مقدمهای مفصّل با عنوان «تقدمة المعرفة لکتاب الجرح و التعدیل» دارد و در آن از مسائل نظری دانش جرح و تعدیل بحث کرده است، اهمیتی دوچندان یافته و بهویژه از آن رو که مؤلف بخش اعظمی از اقوال و آرای رجالشناسان پیش از خود را در کتاب گرد آورده، اثری درخور توجه است.
التاریخ و العلل یحیی بن معین، التاریخ الکبیر و التاریخ الصغیر بخاری، التاریخ الکبیر مشهور به
تاریخ ابن ابیخَیثَمه تالیف
ابوبکر احمد بن ابیخیثمه (متوفی ۲۷۹)،
التاریخ عثمان بن سعید دارِمی (متوفی ۲۸۰)، و
تاریخ وفاة الشیوخ الذین ادرکهم البغوی از
عبداللّه بن محمد بَغوی (متوفی ۳۱۷) از کهنترین کتابهای این دستهاند. تواریخ محلی مانند
تاریخ الرَقّه از
محمد بن سعید قشیری (متوفی ۳۳۴)،
تاریخ جرجان از
حمزة بن یوسف سهمی (متوفی ۴۲۷) و
تاریخ بغداد از
خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳) نیز در این گروه جای میگیرند.
این کتب مشتمل بر ذکر دوره به دوره و طبقه به طبقه اسامی و احوال و روایات راویان که خود اقسامی دارد. از مهمترین آنها این موارد را میتوان برشمرد: کتاب
الطبقات الکبری از
ابن سعد (متوفی ۲۳۰)،
الطبقات از
ابن خیاط عُصفری (متوفی ۲۴۰)،
طبقات الاسماء المفردة من الصحابة و التابعین و اصحاب الحدیث از
احمد بن هارون بردیجی (متوفی ۳۰۱)، و
الطبقات از
احمد بن شعیب نسائی.
کتب ناظر به رفع ابهامها، اشتراکات و خطاهای موجود در اسامی، کنیهها، القاب و نسبتهای راویان که انواع و اقسام فراوانی دارد. کثرت نامها و القاب و نسبتهای راویان و تشابهات و ابهامات موجود در اینباره، با توجه به پراکندگی راویان در گستره قلمرو اسلامی، به نگارش آثار مختلفی در این باب انجامیده است، مثلا،
عبدالماجد غوری چهارده گونه از این نوع تالیفات را برشمرده است که به مهمترین آنها اشاره میشود:
۱. رفع ابهام از هویت راویان سند یا متن حدیث:
در این کتابها، به بررسی و مشخص کردن هویت راویانی پرداخته میشود که هویت آنها در سند یا متن بعضی احادیث، ناشناخته یا مبهم است، اما در احادیث دیگر به نام آنها تصریح شده است. ظاهرا،
الغوامض و المبهمات اثر
عبدالغنی بن سعید اَزْدی (متوفی ۴۰۹) کهنترین تالیف از این دست است؛ اما اثر بسیار مهم در معرفی مبهمات رجالی احادیث، کتاب
الاسماء المبهمة فی الانباء المحکمة از
خطیب بغدادی است که به ترتیب هجائی تنظیم شده است.
۲. مشخص کردن اسم راویانی که به کنیه شهرت دارند و کنیه افرادی که به اسم مشهورند:
این کتابهای رجالی چندان اهمیت داشت که در این زمینه، و به ویژه درباره کنیه راویان، آثار فراوانی نگاشته شد؛ از کهنترین آنهاست:
الکُنی از
هشام بن محمد کَلبی الاسامی و الکنی از
احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱)؛
الکنی از بخاری (متوفی ۲۵۶)؛
الکنی از نَسائی
الکنی و الاسماء از
محمد بن محمد نیشابوری کرابیسی و
الالقاب و الکنی از
احمد بن عبدالرحمان شیرازی.
۳. القاب یا اوصافی که برای نشان دادن مقام رفیع یا نازل راوی به کار میرود، بیآنکه اسم مشهور یا عَلَم آن فرد شده باشد:
این آثار، خود انواعی دارد که از کهنترین آنها موارد زیر را میتوان برشمرد: مَنْ عُرِفَ بِلَقَبِهِ از ابن مَدینی
فتح الباب فی الکنی و الالقاب از
ابن منده اصفهانی (متوفی ۳۹۵)؛
مجمع الآداب فی معجم الاسماء و الالقاب از
ابن فَرَضی و
الکنی و الالقاب از
حاکم نیشابوری.
یکی از بهترین و کاملترین کتابها در این زمینه
کشف النقاب عن الاسماء و الالقاب اثر
ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) است.
۴. اَنساب (نسبتها) متضمن بیان مطالبی چون، قبیله، جد، شهر، حرفه و نظایر آنها که راویان به آنها منسوباند:
از کهنترین این کتب اینهاست:
الانساب از
قاسم بن اصبغ قرطبی اقتباس الانوار و التماس الازهار فی انساب الصحابة و رواة الآثار از
عبداللّه بن علی رُشاطی.
۵. اسامی مشابه در نگارش و متفاوت در تلفظ (مؤتلَف و مختلَف):
کهنترین اثر در این زمینه
تصحیفات المحدثین ابوهلال عسکری است.
۶. اسامی مشابه در نگارش و تلفظ که بر افراد مختلف اطلاق شدهاند (مُتَّفَق و
مُفتَرَق) و خود اقسامی دارد. اثر بسیار مشهور در این موضوع، کتاب
موضح اوهام الجمع و التفریق نوشته خطیب بغدادی است.
آثار ناظر به رفع عیب و علتی پنهان اغلب سندی و گاه متنی در حدیثی که ظاهر آن صحیح و سالم مینماید (علل الحدیث). از کهنترین آثار در این زمینه به کتابها یا رسالههایی با عنوان کلی «العلل» از
سفیان بن عُیَینه (متوفی ۱۹۸)؛
یحیی بن سعید قطّان (متوفی ۲۳۳)؛ یحیی بن معین، و
علل الحدیث و معرفة الرجال از ابن مدینی باید اشاره کرد.
به نظر میرسد، تدوین جوامع حدیثی رسمی و پذیرفتهشدن و رسمیتیافتن آنها در جامعه اهل سنّت بر چگونگی تدوین کتابهای رجالی تاثیر بسیار نهاده باشد.
در میان جوامع حدیثی، بیش از همه دو کتاب
صحیح محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) و
صحیح مسلم بن حجّاج قشیری (متوفی ۲۶۱) اهمیت بیشتری در شکلدهی و جهتدهی به تدوین رجال الحدیث داشته و از همین رو آثار فراوانی در شناسایی رجال این دو کتاب تدوین شده است.
از آثاری که در آنها رجال صحیح بخاری بررسی شدهاند به کتاب اسامی مَن رَوی عنهم محمد بن اسماعیل بخاری من مشایخه الذین ذکرهم فی جامعه الصحیح تالیف ابن عَدی،
الهدایة و الارشاد فی معرفة اهل الثقة و السداد ابونصر کل اباذی (متوفی ۳۹۸) و کتاب
التعدیل و التجریح لمن روی عنه البخاری فی الصحیح ابوالولید سلیمان بن خلف باجی (متوفی ۴۷۴)؛ و از آثاری که رجال صحیح مسلم را بررسی میکنند نیز به کتاب
رجال صحیح مسلم از
ابن مَنْجُوْیَه اصفهانی (متوفی ۴۲۸) میتوان اشاره کرد.
برخی رجالنویسان بررسی دو صحیح مذکور را مبنای کار خود قرار دادهاند، مثلا حاکم نیشابوری در کتاب
المدخل الی معرفة الصحیحین و
ابن قیسرانی در کتاب
الجمع بین رجال الصحیحین به بررسی راویان آن دو اثر پرداختهاند. حاکم نیشابوری در این اثرش، موارد اشتراک صحیحین و موارد منحصر به فرد هر یک را بررسی کرده است.
برای معرفی رجال یادشده در دیگر جوامع معتبر حدیثی اهل سنّت چون
سنن ابیداوود،
جامع ترمذی و
المُوَطَّا مالک بن انس نیز آثاری نگاشته شده است. به عقیده
بشار عوّاد معروف،
ابن عساکر (متوفی ۵۷۱) نخستین کسی بوده که در کتاب
المعجم المشتمل علی ذکر اسماء شیوخ الائمة النَّبَل از شیوخ صاحبان صحاح سته در یکجا سخن گفته است. اما شاهکار رجالنگاری در این زمینه بیگمان،
تهذیب الکمال فی اسماء الرجال یوسف بن عبدالرحمان مزّی (متوفی ۷۴۲) است.
اهمیت رجالشناسان برجسته و لزوم گردآوری آرای آنها در قرون چهارم و پنجم به شکلگیری شیوه دیگری از رجالنویسی به نام «سؤالات» انجامید. در این آثار، فردی از استاد و شیخی برجسته در
حدیث و
جرح و تعدیل درباره راویان گذشته یا معاصر و
وثاقت و جایگاه رجالی آنها سؤالاتی میپرسد و استاد به کوتاهی به آنها پاسخ میدهد. این شیوه یکی از متداولترین اشکال تدوین اطلاعات رجالی در قرون سوم تا ششم هجری بوده و آثار چندی در این خصوص تالیف شده است.
از مشهورترین آنها کتاب
سؤالات الحاکم النیسابوری للدارقطنی فی الجرح و التعدیل است. شاید کتاب سؤالات
ابن المدینی لیحیی بن سعید القطان و
سؤالات ابن الجنید لابی زکریا یحیی بن معین نوشته
ابراهیم بن عبداللّه خُتَلی (متوفی ۲۶۰)، کهنترین نمونههای موجود از این دسته باشند.
این آثار در نگارش تالیفات رجالی پس از خود اهمیت خاصی داشتهاند و چون پرسشگر و پاسخ دهنده عمومآ از برجستهترین عالمان حدیث بودهاند، این آثار همواره از منابع مهم و پرمراجعه بودهاند و در کتابهای رجالی بعدی بدانها استناد شده است.
(۱) غوری، عبدالماجد، علم الرجال: تعریفه و کتبه، دمشق ۱۴۲۸/۲۰۰۷.
(۲) رازی، ابن ابیحاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت، بیتا.
(۳) ابن حبّان، محمد، المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
(۴) رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان، المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی، چاپ محمد عجاج خطیب، بیروت ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۵) عقیلی، محمد بن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶) مزّی، یوسف بن عبدالرحمان، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۷) ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۸) ابن حبّان، محمد، الثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
(۹) ابن سعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبرى.
(۱۰) ابن عبدالبرّ نمری، یوسف بن عبدالله، التمهید لما فی المُوَطَّا من المعانی و الاسانید، چاپ مصطفیبن احمد علوی و محمد عبدالکبیر بکری، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) جرجانی، ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، چاپ یحیی مختار غزّاوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۱۲) حنظلی مروزی، ابن مبارک، کتاب الجهاد، چاپ نزیه حماد، جده: دارالمطبوعات الحدیث.
(۱۳.) ابولبابة، طاهر، الجرح و التعدیل، تونس ۱۴۳۱/۲۰۱۰.
(۱۴) شیبانی، احمد بن حنبل، العلل ومعرفة الرجال، چاپ وصی اللّه عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۵) اعظمی، محمد ضیاء الرحمان، معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۱۶) بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، دیاربکر: المکتبة الاسلامیة.
(۱۷) بخاری، محمد بن اسماعیل، الضعفاء الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۸) ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۹) خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفایة فی علم الروایة، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۲۰) دارمی، عبداللّه بن عبدالرحمان، سنن الدارمی، دمشق ۱۳۴۹.
(۲۱) دارمی، عثمان بن سعید، تاریخ عثمانبن سعید الدرامی، چاپ احمد محمد نورسیف، دمشق.
(۲۲) سباعی، مصطفی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۳) سلفی، محمد لقمان، اهتمام المحدثین بنقد الحدیث، سندآ ومتنآ و دحض مزاعم المستشرقین واتباعهم، ریاض ۱۴۲۰.
(۲۴) طبری، ابن جریر، تاریخ (لیدن).
(۲۵) بهاءالدین، محمد، المستشرقون والحدیث النبوی، عَمّان ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۶) ابوریّه، محمود، اضواء علی السنة المحمدیة، او، دفاع عن الحدیث، قاهره.
(۲۷) مرعشلی، یوسف، علم الجرح والتعدیل و اهمیته فی دراسة الاسانید و الحُکم علی الحدیث، بیروت ۱۴۳۰/۲۰۰۹.
(۲۸) نیشابوری، مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت، دارالفکر.
(۲۹) نیشابوری، مسلم بن حجاج، کتاب التمییز، در محمد مصطفی اعظمی، منهج النقد عند المحدثین: نشاته و تاریخه، ریاض ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۰) امداد الحق، اکرام اللّه، الامام علی بن المدینی و منهجه فی نقد الرجال، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۳۱) بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین.
(۳۲) حاجی خلیفه، مصطفی، کشف الظنون، مكتبة المثنى، بغداد.
(۳۳) حاکم نیشابوری، محمد بن عبداللّه، کتاب معرفة علوم الحدیث، چاپ سیدمعظم حسین، حیدرآباد، دکن ۱۹۳۷، چاپ افست مدینه ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷.
(۳۴) دارقطنی، علی بن عمر، المؤتلف و المختلف، چاپ موفقبن عبداللّه، بیروت۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳۵) ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
(۳۶) ذهبی، محمد بن احمد، کتاب تذکرة الحفاظ، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷/۱۹۵۶ـ۱۹۵۸.
(۳۷) رحیلی، عبداللّه، الامام ابوالحسن الدارقطنی و آثاره العلمیة، جده ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۳۸) زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت ۱۹۸۹.
(۳۹) زهرانی، محمد، علم الرجال: نشاته و تطوره من القرن الاول الی نهایة القرن التاسع، ریاض ۱۴۲۷.
(۴۰) علی نور، زهیر عثمان، ابن عدی و منهجه فی کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۴۱) سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، الاعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
(۴۲) سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، فتح المغیث بشرح الفیة الحدیث للعراقی، چاپ علیحسین علی، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۴۳) اکرامی، محمد محمد شاذلی، الضعفاء بین العقیلی و ابن عدی من خلال کتابیهما الضعفاء الکبیر و الکامل فی ضعفاء الرجال: دراسة مقارنة، قاهره ۱۴۳۱/۲۰۱۰.
(۴۴) طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، چاپ ابومعاذ طارق بن عوضاللّه، قاهره۱۴۱۵ـ۱۴۱۶.
(۴۵) غوری، عبدالماجد، موسوعة علوم الحدیث و فنونه، بیروت ۱۴۲۸ب.
(۴۶) کتّانی، محمد بن جعفر، الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة، کراچی ۱۳۷۹/۱۹۶۰.
(۴۷) عبدالحی، محمد، فهرس الفهارس و الاثبات، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
•
بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «علم رجال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۲۱.