سیدهادی حسینی بجستانی خراسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دانشمند
فقیه و مجاهد بزرگ، سید هادی حسینی بجستانی
خراسانی، در روز
جمعه اول
ذیحجه سال (۱۲۹۷ هـ. ق) در
کربلا دیده به جهان گشود.
پدرش،
سید میر علی حسینی هروی بجستانی خراسانی از عالمان مشهور
خراسان، حدود سال (۱۲۵۲ هـ. ق) در
بجستان متولد شده. وی مقدمات
علوم دینی را در
مشهد مقدس فرا گرفت، سپس در سال (۱۲۶۱ هـ. ق) رهسپار
نجف اشرف شد و تا سال (۱۲۹۱ هـ. ق) به مدت ۳۰ سال در آن شهر به تحصیل
علوم دینی پرداخت. او در این مدت، دروس سطح و خارج را نزد استادان و فقیهان بزرگی چون
شیخ مرتضی انصاری و
میرزا محمد حسن شیرازی تحصیل نمود و به
درجه اجتهاد نایل آمد. او مدتی در
سامراء اقامت گزید و سپس به فرمان
میرزای شیرازی به
همدان رفت؛ تا اختلاف بین
شیخیه و اصولی ها را پایان دهد. او مدتی نیز در
کرمانشاه به
تبلیغ مشغول بود و در سال ۱۳۰۹ هـ. ق) وارد
خراسان شد و در ۸۵ سالگی در ۱۳
شوال (۱۳۳۷ هـ. ق) وفات یافت و در بقعه ای متصل به
مسجد گوهرشاد مشهد به خاک سپرده شد.
تحصیلات سید هادی با آموزش
قرآن و
دعاهای مأثوره و قسمتی از
ادبیات فارسی و عربی، در زادگاهش،
کربلا شروع و تا سن ۱۲ سالگی در همان شهر ادامه یافت. او در این مدت به خاطر استعداد فراوان و اشتیاق زیاد به علم، پیشرفت های چشم گیری به دست آورد و اعجاب اطرافیان را برانگیخت و مورد عنایت بیش از پیش پدرش قرار گرفت؛ از این رو پدر، او را در این راه تشویق نمود و مقدمات و وسایل دانش اندوزی او را فراهم کرد.
سید هادی در سال (۱۳۰۹ هـ. ق) همراه پدر و خانواده اش،
کربلا را به قصد
مشهد الرضا ترک کرد و در اوایل سال (۱۳۱۰ هـ. ق) وارد
مشهد شد. وی در مدرسه های نواب، میرزا جعفر و بالاسر ـ که در آن حجره داشت ـ حدود پنج سال با جدیت تمام، مقدمات
علوم حوزوی و سطح را به پایان برد. خودش می گوید:
«در مدرسه میرزا جعفر،
فقه را نزد پدرم فرا گرفتم شیوه من چنین بود که کتاب فقهی
نجات العباد صاحب جواهر را جمله به جمله می خواندم و پدرم نکته به نکته توضیح می داد،
تفسیر می کرد و من به خوبی به ذهن می سپردم. من در این مدت کوتاه،
ادبیات عرب، از
صرف و
نحو،
فقه،
اصول،
منطق،
ریاضیات و دیگر علوم رایج در حوزه را به خوبی و با موفقیت فرا گرفتم».
سید هادی برای تکمیل تحصیلات در اواخر سال (۱۳۱۴ هـ. ق)
مشهد الرضا را به قصد
عتبات عالیات ترک کرد. وی در محرم سال (۱۳۱۵ هـ. ق) به
تهران رسید و مدتی را در مدرسه کاظمیه آن شهر توقف نمود. او در این مدت کوتاه علاوه بر تبلیغ به فراگیری علوم، به ویژه
ریاضیات پرداخت و سپس همراه با
شیخ علی قوچانی از عالمان تهران، به سفر خود ادامه داد و به
عراق عزیمت نمود. وی از طریق
کاظمین و
کربلا در
شوال سال (۱۳۱۵ هـ. ق) وارد
نجف شد و در مدرسه سلیمیه سکونت گزید.
سید هادی خراسانی، در شهر
نجف، نزد استادان مشهور و آیات عظام به تکمیل یافته های خود در زمینه
فقه،
اصول،
فلسفه و دیگر
علوم اسلامی پرداخت و به مراحل عالی
علوم دینی نایل آمد.
سید هادی خراسانی برای ادامه تحصیلات در سال (۱۳۲۰ هـ. ق) به
سامراء سفر کرد و در محضر استادان بزرگی چون:
شیخ محمد تقی شیرازی و دیگر آیات عظام حاضر شد و مدت ۱۶ سال به تحصیل و پژوهش پرداخت. پشتکار فراوان، ارتباط مستقیم و مستمر با استادان،
مباحثه و
مذاکره منظم علمی، یاد داشت برداری از گفته های آنان، شرکت منظم در کلاس های درس و پرهیز از تعطیلات، در موفقیت او و دست یابی اش به کمال علمی و معنوی بسیار مؤثر بود.
جایگاه علمی آیة الله سید هادی خراسانی بر فقیهان، صاحبان اندیشه و دانشمندان علم تراجم پوشیده نیست و آنان با عناوین گوناگون، از او به بزرگی یاد کرده اند.
آیة الله مرعشی نجفی او را علامه پژوهشگر، فقیه اصولی، متکلم و ادیب معرفی می کند.
سید محمد مهدی اصفهانی کاظمی، او را جامع
علوم معقول و
منقول دانسته و در علوم متنوع:
ادبیات عرب،
لغت،
معانی و
بیان،
تاریخ،
اصول،
منطق،
فلسفه،
کلام،
فقه،
ریاضیات و
طبیعیات صاحب نظر معرفی می کند.
نویسنده «
اعیان الشیعه» نیز به جامعیت وی در علوم مختلف اسلامی تصریح می کند.
گفته شده است که آیة الله سید هادی خراسانی بعد از
آیة الله شیخ میرزا محمد تقی شیرازی، مرجع بزرگ
شیعه و مقیم در
سامراء، عالم طراز اول به حساب می آمد؛ به طوری که
آیة الله شیرازی در برخی از احتیاطات فقهی خود به نظرات علمی او مراجعه می کرد که این مسئله بیانگر عظمت درجه علمی وی است.
سید هادی بجستانی در طول زمان تحصیل، محضر استادان بسیار را درک کرد و از انوار علوم آنان بهره های فراوان برد و از برخی از آنان
اجازه اجتهاد و روایت دریافت نمود.
استادان و
مشایخ او که بیشتر از دانشمندان و فقیهان
عراق هستند، به ده ها نفر می رسند. شرح حال نویسان، نام برخی از آنان را ذکر کرده اند
و آنان عبارتند از:
۱.
میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (متوفای ۱۳۴۴ هـ. ق).
۲.
سید حسین استرآبادی.
۳.
حسن علی خلخالی؛
۴.
سید میر علی حسینی هروی خراسانی.
۵.
سید مصطفی کاشانی( متوفای ۱۳۳۶ هـ. ق)
۶.
محمد حسن مامقانی، (متوفای ۱۳۲۳ هـ. ق)
۷.
سید محمد ابراهیم قزوینی (متوفای ۱۳۶۰ هـ. ق)
۸.
سید حسن صدر (متوفای ۱۳۵۴ هـ. ق)
۹.
شیخ غلامحسین مرندی.
۱۰.
شیخ علی قسام نجفی.
۱۱.
شیخ محمد حسن کبه.
۱۲.
سید محمد تقی قزوینی.
۱۳.
شیخ محمد اسماعیل محلاتی.
۱۴.
سید ابوالحسن اصفهانی.
۱۵.
شیخ محمد کاظم آخوند خراسانی.
۱۶.
شیخ علی آل کاشف الغطا.
۱۷.
شیخ آقا بزرگ تهرانی.
۱۸.
سید محمد کاظم طباطبایی.
۱۹.
شیخ محمد تقی شریف شیرازی حائری.
۲۰.
سید محمد بحرانی.
۲۱.
علی نقی لکنهوی.
۲۲.
شیخ فتح الله شیخ الشریعه.
۲۳.
میرزا محمد علی رشتی.
۲۴.
سید محمد بن حسین کاشانی.
۲۵.
سید محمد باقر بهبهانی.
۱.
سید مصطفی اعتماد.
۲.
سید محمد صادق بحر العلوم.
۳.
شیخ محمد مهدی فیض مهدوی کرمانشاهی.
۴.
سید محمد مهدی اصفهانی کاظمی.
۵.
شیخ علی آل عشیان.
۶.
سید اسد الله اصفهانی.
۷.
سید محسن جلالی حائری.
۸.
شیخ محمد مهدی کابلی.
۹.
سید مرتضی طباطبایی.
۱۰.
شیخ محمد علی سیبویه یزدی.
۱۱.
شیخ محمد جواد مازندرانی.
۱۲.
سید عبدالله خویی.
۱۳.
سید علی استرآبادی.
۱۴.
شیخ مهدی رشتی.
۱۵.
سید حسین ناصر الدین اصفهانی.
۱۶.
سید مصطفی شیرازی.
۱۷.
سید حسین حجت طباطبایی.
از ویژگی های سید هادی بجستانی خراسانی، آگاهی کامل به مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود،
غیرت دینی در برابر بیگانگان و دشمنان
اهل بیت عصمت و
طهارت ـ علیهم السلام ـ و
شیعیان آنان بود. او نسبت به سرنوشت مردم و ظلم حاکمان بر آنان حساس بود و در مواقع مختلف به ا
مر به معروف و نهی از منکر موضع گیری سیاسی و گاه به مبارزه روی می آورد. او در بیان حقایق اجتماعی و سیاسی و افشاگری نسبت به ستم ستمگران حاکم، از خود شجاعت فراوان نشان داد و در این راه متحمل زحمات بسیار شد.
سید هادی خراسانی در سال (۱۳۳۰ هـ. ق) به خاطر جلوگیری از حمله دشمنان به
شیعیان و
حوزه علمیه سامراء، از ناحیه
حکومت عثمانی زندانی شد. خلاصه ماجرا چنین است:
در سال (۱۳۳۰ هـ. ق) گرفتاری ها و مصیبت های بسیاری در
سامراء دامنگیر مؤمنین شد، چه این که
حکومت عثمانی عرصه را بر مردم
شیعه عراق به ویژه مردم
سامراء، بیش از پیش تنگ کرده بود و هر حرکتی را در نطفه خفه می کرد. یکی از حوادث ناگوار در این سال این بود که عده ای از دشمنان
اهل بیت ـ علیهم السلام ـ، که همیشه مترصد ضربه زدن به
شیعیان بودند، از غفلت حکام وقت، سوء استفاده کرده و قصد حمله به مردم
سامراء، به ویژه
طلاب علوم دینی و غارت اموال و اسارت خانواده های آنان را داشتند و مقدمات تهاجم را در شهر های شمالی
عراق فراهم کردند.
شیعیان سامراء و گروهی از طلاب که احساس خطر بیشتری می کردند نزد آیة الله سید هادی خراسانی آمدند؛ تا جریان را به اطلاع
آیة الله شیخ محمد تقی شیرازی رسانده، از ایشان کسب تکلیف نماید. وی نیز پس از تحقیق لازم جریان امر را به اطلاع
آیة الله شیرازی رساند و با
مشورت آیة الله شیرازی و گروهی از
علمای سامراء تصمیم بر آن گرفته شد؛ تا
شیعیان عراق و نیز
ایران را از تصمیم دشمنان و عواقب حمله آنان به شهر
سامراء آگاه کنند.
آیة الله خراسانی نامه ای به سفارت
ایران نوشت؛ همان طور که
آیة الله شیرازی نامه های بسیاری توسط
علمای سامراء به سرتاسر
عراق نوشت و جریان توطئه و عواقب آن را گوشزد کرد. خبر مقدمات حمله به
سامراء در همه جای
عراق پیچید و مردم آماده دفاع از
سامراء شدند و از طرفی، گروهی از علما مأمور گفت و گو با نماینده والی
بغداد، به نام «توفیق بک ترکی» شدند و از او خواستند تا جلوی فتنه را بگیرد؛ ولی او مردی پلید و
شیعه ستیز بود. وی از شکوائیه
شیعیان سوء استفاده کرده، آن را حمل بر تعرض و شورش کرد و گفت: شما می خواهید به شمال
عراق (که سنی نشین است) حمله کنید؛ از این رو جریان را با آب و تاب فراوان به وسیله تلگراف به حاکم
سامراء نوشت و جریان را عکس آنچه بود، جلوه داد. مسوؤلان امنیت
سامراء بعد از دریافت تلگراف، با یک کارآگاه و چندین مأمور به منزل
آیة الله شیرازی هجوم بردند و او را مورد بازجویی قرار دادند. بین آنان و
آیة الله شیرازی بحث های زیادی صورت گفت. آنان به جای این که به خواست
آیة الله شیرازی و مردم
سامراء مبنی بر جلوگیری از حمله به شهر توجه کنند، آیة الله سید هادی خراسانی و
سید محمد جواد بلاغی و دو نفر دیگر از
علمای سامراء را دستگیر و با صد نفر سرباز و یک فرمانده به نام «فاروق بک» در شب هفتم
ماه رمضان (۱۳۳۰ هـ. ق) به زندان
سامراء و پس از آن به زندان
بغداد بردند. مأموران به صورت اهانت آمیزی از آنان بازجویی به عمل آوردند؛ ولی هیچ دلیل بر ادعاهای خود نیافتند. سید هادی خراسانی و همراهان، بعد از دو هفته زندانی شدن در بیستم همان ماه آزاد و به
سامراء بازگشتند. گرچه حاکمان محلی
سامراء و
بغداد از شکوائیه عالمان سوء استفاده کردند و موجبات مزاحمت آنان را فراهم آوردند؛ ولی اقدام علما، که سید هادی خراسانی نقش مهمی را در این راستا ایفا کرد موجب انصراف دشمنان از حمله به
سامراء شد و جان و مال مردم محفوظ ماند.
جنگ جهانی اول در سال (۱۳۳۳ هـ.ق) به وقوع پیوست و آتش جنگ بسیاری از کشور های جهان را فرا گرفت و کشور های اروپایی مثل
انگلستان، بر
کشور های اسلامی تسلط پیدا کردند. یکی از کشور هایی که مورد هدف
استعمار انگلیس قرار گرفت،
عراق بود. آنان از طریق
بصره به
بغداد رسیدند، که حدود ۲ سال به طول انجامید. در این مدت، به مردم
عراق بسیار سخت گذشت. در این میان آیة الله سید هادی خراسانی علاوه بر تشویق مردم به
جهاد دفاعی در برابر متجاوزان، خود نیز در صف مجاهدان بارها حضور یافت.
او برای تقویت بنیه دفاعی مجاهدان و تأمین پشتیبانی به امر
آیة الله شیرازی، به شهر های مختلف
عراق و
ایران سفر کرد و به جمع آوری امکانات مالی پرداخت. نامه هایی که
آیة الله شیرازی خطاب به ایشان مبنی بر مسائل مذکور نوشته اند، در مجموعه ای، در کتابخانه خانوادگی آیة الله خراسانی موجود است.
او از امضا کنندگان فتوای تاریخی
شیخ محمد تقی شیرازی مبنی بر عدم مشروعیت انتخاب غیر مسلمان به عنوان حاکم بر
مسلمانان بود. انگلیسی ها وقتی بر
عراق مسلط شدند، قصد داشتند فردی انگلیسی را بر مردم مسلمان
عراق به عنوان حاکم مشخص کنند، مردم از این مسئله نگران شده و از
آیة الله شیخ محمد تقی شیرازی خواستند تا نظر خود را بیان کند. او فتوایی به این مضمون داد که:
«هیچ مسلمانی حق ندارد غیر مسلمان را برای حکومت بر مسلمانان انتخاب کند. علمای اعلام از جمله آیة الله سید هادی خراسانی فتوا را مهر و امضا کردند و از این طریق جلوی توطئه ذلت بار استعمار انگلیس را گرفتند.»
آیة الله سید هادی خراسانی بعد از وفات
آیة الله شیخ محمد تقی شیرازی، در سال ۱۳۳۸ هـ. ق،
کربلا را محل اقامت خود قرار داد و به تدریس و تألیف پرداخت. در این سال ها بود که بسیاری از مقلدان
آیة الله شیرازی در تقلید به وی مراجعه کردند. او بنا بر تنوع مخاطبان، رساله های متعدد عربی و فارسی را در چاپ ها و اندازه های مختلف در اختیار آنان قرار داد.
آیة الله سید هادی خراسانی بارها و به صورت های مختلف، مثل: موضع گیری، اعتراض به مقررات ظالمانه، تألیف کتاب و مقاله و راه پیمایی علیه حاکمان عراق به اعتراض پرداخت و آنان را از منکرات نهی کرد. به چند نمونه از این حرکت ها اشاره می شود:
در سال (۱۳۴۱ هـ. ق) حکومت عراق، آیة الله مجاهد، شیخ مهدی خالصی را به
مشهد مقدس تبعید کرد. گروهی از عالمان نجف به این عمل حکومت
عراق اعتراض کردند و حکومت
عراق نیز برخی از آنان را دستگیر و با اهانت به شهر
کربلا آورد و از آن جا به
ایران تبعید نمود. از جمله این عالمان
سید ابوالحسن اصفهانی و
میرزای نائینی بودند. حاکمان محلی مقرر کرده بودند که کسی حق استقبال و یا بدرقه آنان را ندارد و در این میان آیة الله سید هادی خراسانی در اعتراض به این مقررات ظالمانه، پشت سر ماشین آیات مذکور به مراسم بدرقه پرداخت و مردم از حرکت او به جنبش درآمدند و گروه زیادی از مردم کربلا در بدرقه آن آیات شرکت کردند و بار دیگر، ارتباط تنگاتنگ مردم و مرجعیت را به نمایش گذاشتند.
در سال ۱۳۵۵ هـ. ق فرماندار
کربلا، به نام صالح جبر، تصمیم گرفت بدون دلیل و به بهانه توسعه خیابان، مناره تاریخی و معروف «مناره عبد» را که در قسمت شمال شرقی صحن سید الشهدا ـ علیه السلام ـ قرار داشت، خراب کند. در این جا نیز آیة الله سید هادی خراسانی اولین کسی بود که به اعتراض پرداخت و ترتیب راهپیمایی اعتراض آمیزی را در
کربلا داد و در صف اول آن قرار گرفت. او با اشعار فارسی تاریخ تأسیس و انهدام آن مناره را چنین بیان کرد:
در صحن سید الشهدا بود بر قرار
گلدسته ای چو شاخه طوبی بزرگوار
عقل حکیم از پی تاریخ او بگفت
«انگشت یار، سال بنایش بیاد گار
«دست جفا» زپای فکندش بدون وجه
أرخ «جزای هدم و أوامر، عذاب و نار»
در این ابیات، جلمه انگشت یار، سال بنای آن مناره است و آن سال (۹۸۲ هـ. ق) است و جمله «جزای هدم» و «اوامر»، «عذاب و نار» مساوی با (۱۳۵۵ هـ. ق) بنابر
حروف ابجد است.
او با چاپ مقاله ای اعتراض آمیز در مجله «النداء»
بغداد، نفرت خود را از انهدام صحن کوچک حرم
سید الشهداء ـ علیه السلام ـ توسط حاکم
کربلا به نام عبدالرسول خالصی، با هدف تضعیف
شیعه در سال (۱۳۶۷ هـ. ق) اعلام داشت.
از جمله اعتراض های او بر علیه حاکم وقت
کربلا، ترک نماز جماعت در صحن مقدس
امام حسین ـ علیه السلام ـ و اقامه
نماز به صورت انفرادی بود که از اعتراض های جدی او به حساب می آمد.
سید هادی خراسانی، نه تنها نسبت به مسائل داخلی
عراق دارای حساسیت ویژه ای بود؛ بلکه نسبت به
جهان اسلام نیز اهمیت می داد و در برابر وقایع غیر شرعی عکس العمل نشان می داد. ارسال نامه های متعدد برای حکومت
رضاخان مبنی بر عدم
مشروعیت کشف حجاب و خلع لباس روحانیان و ارسال تلگراف و نامه به اقصی نقاط
بلاد اسلامی، در اعتراض به
وهابیت، در خصوص انهدام
قبر معصومین ـ علیهم السلام ـ، در
مدینه منوره از جمله حساسیت های این عالم بزرگوار است.
سید هادی بجستانی خراسانی از نویسندگان و مؤلفان پر کار بود که بیش از ۱۰۰ کتاب و رساله را در رشته های گوناگون
علوم اسلامی مثل:
فقه،
اصول،
منطق،
فلسفه،
کلام،
تفسیر،
تاریخ و موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی، به رشته تحریر درآورد؛ کتاب ها و رساله هایی که در هر کدام نهایت پژوهش، تبحر و تعمق در مسائل و مطالب علمی به خوبی مشاهده می شود. او در جوانی با قلم و نویسندگان آشنا شد و در کنار تحصیل و بعد از آن، همراه با تدریس و تحقیق به نگارش و بیان حقایق علمی روی آورد و از خود آثار ارزشمندی به یادگار گذاشت. از میان این آثار متعدد فقط ۲۰ اثر به زیور طبع آراسته شده و بقیه به صورت خطی در کتابخانه خانوادگی وی در کربلا باقی مانده است. نمونه آثار او عبارتند از:
۱. استصحاب الکلی؛ موضوع آن
اصول فقه و تقریر درس
اصول فقه شیخ محمد تقی شیرازی در
سامراء است.
۲. تعلیقه علی الرسائل الشیخ الانصاری؛
۳. تعلیقه علی القوانین؛
۴. تقریرات الاصول؛ این کتاب تقریرات درس
اصول آخوند خراسانی در
نجف است.
۵. حاشیه علی الکفایه؛ این اثر در واقع سه اثر، با سه
حجم مفصل، متوسط و خلاصه است.
فقه
۱. احکام النساء؛ رساله ای است فارسی و موضوع آن خون های سه گانه زنان است.
۲. الباقیات الصالحات؛
رساله عملیه به زبان عربی است در ۵۶ صفحه.
۳. ایجاب الاجتناب عن مساوره اهل الکتاب؛ رساله ای است کوچک در مورد
نجاست اهل کتاب.
۴. الخلل فی الصلوه؛
۵. الخیارات؛
۶. ذخیرة المعاد؛
رساله عملیه به زبان فارسی است در ۱۰۶ صفحه.
۷. رساله فی ارث المبغضین؛ تقریر درس
شیخ محمد تقی شیرازی.
۸. رساله فی احکام الاوانی؛
۹. رساله فی التذکیه و المذکی؛
۱۰. رساله فی تحدید الکر بالوزن و المساحه؛
۱۱. رساله فی جوائز السلطان؛
۱۲. رساله فی حکم المرتد عن فطره؛
۱۳. رساله فی العداله؛
۱۴. رساله فی فرع من فروع العلم الاجمالی؛
۱. تعلیقه علی تفسیر علی بن ابراهیم قمی؛
۲. تفسیر القرآن الکریم؛
۳. ثواب القرآن؛
۴. المسائل النفسیه؛ موضوع آن
اعجاز قرآن و دیگر مباحث
علوم قرآنی است.
۱. ازاله الوصمه عن وجوه براهین العصمه؛
۲. اصول الشیعه و فروع الشیعه؛
۳. انتقاد الاعتقاد فی المبدأ و المعاد؛ این اثر که در سال (۱۳۳۳ هـ. ق) در
سامراء نوشته شده است، حاوی بسیاری از ادله وجود خداوند سبحان است.
۴. بر الاآباء فی انجیل برنابا؛
۵. بصائر الربانیه فی اثبات الصانع و الوحدانیه؛
۱. الجنة السابعه و الجنة السابغه؛ موضوع آن
دعا است.
۲. دعوة الداعی و عدة الساعی؛ موضوع آن
دعا،
حرز و
صلوات است و در سال (۱۳۲۵ هـ. ق) نوشته شده است.
۳. فتح الابواب؛ موضوع آن
دعا است.
۴. کتاب کریم؛ کتابی است در موضوع
معرفت،
تهجد،
خود سازی و رد بعضی از عقاید
صوفیه. این کتاب در سال (۱۳۵۰ هـ. ق) در
کربلا و به زبان فارسی نگارش یافته است.
۵. المجالس؛ موضوع آن
وعظ و
نصیحت است.
۱. مرقاة الثقات فی تمییز المشترکات؛ موضوع آن
رجال است و در سال (۱۳۳۰ هـ. ق) در
سامراء نوشته شده است.
۲. ناموس الحضر فی تعیین موسی الخضر علی نبینا و آله علیه السلام؛
۳. لمحه الاربعین؛
۱. جوامع الکلام؛ کتابی است منظوم در موضوع
نحو.
۲. حاشیه علی شرح الجامی لکافیه ابن الحاجب؛ موضوع آن
نحو است.
۳. حاشیه علی شرح الرضی لکافیه ابن الحاجب، موضوع آن
نحو است.
۴. حاشیه علی شرح النظام لشافیه ابن الحاجب؛ موضوع آن
صرف است.
۵. مسابقه با وصال؛ این اثر، دیوان شعر فارسی سید هادی خراسانی است که در مصائب
اهل بیت عصمت ـ علیهم السلام ـ سروده است.
آیة الله سید هادی بجستانی خراسانی در سال (۱۳۶۵ هـ. ق) به قصد زیارت
ثامن الائمه حضرت رضا ـ علیه السلام ـ به
ایران سفر کرد و در مسیر راه، در
ری توقف کرد و به عیادت
آیة الله سید محمد حجت که برای مداوا در آن جا اقامت داشت، رفت، او بعد از زیارت حرم مطهر
حضرت عبدالعظیم حسنی و دیگر امامزاده های
تهران، راهی
مشهد مقدس شد. نویسنده گنجینه دانشمندان می گوید:
«من در آن سال در
تهران بودم و توفیق دیدار و گفت و گو را با او پیدا کردم».
آیة الله سید هادی بجستانی خراسانی در روز
چهارشنبه ۱۲
ربیع الاول سال (۱۳۶۸ هـ. ق) بعد از ۷۱ سال تلاش و کوشش در راه اعتلای
اسلام، در
کربلا دار فانی را وداع گفت و به
ملکوت اعلی پیوست. پیکر پاک او در ایوان بزرگ، واقع در طرف شمال صحن
حرم حسینی ـ علیه السلام ـ معروف به ایوان مروارید به خاک سپرده شد. به همین مناسبت بازار
کربلا و
حوزه علمیه، تعطیل و عزای عمومی اعلام شد. خبر وفات آن عالم ربانی به
نجف و سایر شهر های
عراق و نیز
تهران،
اصفهان،
تبریز،
قم و
خراسان رسید و در آن شهرها نیز مجالس ترحیم و بزرگداشت برگزار شد.
از آیة الله خراسانی یک فرزند پسر به جا ماند که از عالمان فعال در
تبلیغ معارف و احکام دین به شمار می رود و او «
سید محمد مهدی بجستانی خراسانی» است.
سایت اندیشه قم