سید مرتضی نجومی کرمانشاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در روز ۲۶
بهمن ۱۳۰۷ش در خاندان نجومی کودکی به دنیا آمد که پدر به سبب علاقه به شیخ
مرتضی علم الهدی او را «مرتضی» نامید. خاندان نجومی از خاندانهای معروف
کرمانشاه در دو قرن گذشته است. نسب آیتالله نجومی، دست کم، با هجده واسطه به
امام سجاد و
امام حسین علیه السلام میرسد. او پس از سالها کوشش و استمداد از معصومان علیهالسّلام به ویژه
امیر مؤمنان علی علیهالسّلام ، به درجات عالی
علم و
تقوا رسید.
خاندان نجومی از خاندانهای معروف
کرمانشاه در دو قرن گذشته است. این خاندان در
کوفه ،
مشهد رضوی،
سمنان و
کربلا میزیستند.
و نزدیک به ۲۳۰ سال پیش (حدود ۱۲۰۰ ق) از کربلا به کرمانشاه رفتند و برای اعتلای دین و مکتب تشیع کوشیدند. از میان آنان میتوان به عالمانی مانند
سید عبدالرزاق حسینی سمنانی ، سید محمدرضا حسینی، میرزا اسماعیل نجومی، آقا میرزا رضا منجم باشی، سید محمد سیف السادات و سید محمد صالح سیف السادات اشاره نمود.
سید محمد جواد حسینی نجومی پدر سید مرتضی حسینی از عالمان بزرگ کرمانشاه در سال ۱۳۰۳ق. در کرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات علوم دینی را در آنجا و نجف اشرف گذراند و به درجه
اجتهاد رسید و از آیات عظام
سید ابوالحسن اصفهانی ، شیخ
ضیاءالدین عراقی ، شیخ حسن علامی و سید حسین حائری،
اجازه اجتهاد و روایت گرفت. آن عالم ربانی در شب چهارشنبه هجدهم
مرداد ۱۳۴۶ ش (دوم
جمادی الاول ۱۳۸۷ق) در ۸۴ سالگی درگذشت، پیکرش پس از تشییع، در
آرامگاه ابوحسین قم ، حجره ویژه علما، به خاک سپرده شد.
جدش سید اسماعیل نجومی (آقا بزرگ) روز یک شنبه در محرم ۱۲۵۶ق. متولد شد. وی از محققان و مجتهدان بزرگ و معروف کرمانشاه بود و در
فقه ،
اصول ،
فلسفه و انواع خط، دستی توانا داشت. از شاگران
فاضل اردکانی (م: ۱۳۰۲ق) در کربلا و هم درس میرزا
محمد حسین شهرستانی ، نویسنده
الحجة البالغة (م: ۱۳۱۵ق) بود.
و در سال ۱۳۱۸ ق. به رحمت ایزدی پیوست و بنابر وصیتش (میل دارم همیشه غبار کفش زائران حضرت ابی عبدالله الحسین علیهالسّلام بر سر قبرم باشد)
بر سر راه زائران کربلا و بیرون مقبره خانوادگی «
آل آقا » (آیت الله
وحید بهبهانی ) در کرمانشاه به خاک سپرده شد.
جد اعلایش
سید حسن نجومی روز دوشنبه دوازدهم ماه
شعبان ۱۲۱۲ به دنیا آمد و منجمی عالمی قدر و ریاضی دانی ماهر و در علوم اسلامی مجتهد بود. او تقویمهای دست نویسی را در کمال صحت و زیبایی به رشته تحریر در میآورد که یکی از آن تقویمها در کتابخانه آیتالله سید مرتضی نجومی در کرمانشاه موجود است.
در روز ۲۶ بهمن ۱۳۰۷ش در خاندان نجومی کودکی به دنیا آمد که پدر به سبب علاقه به شیخ مرتضی علم الهدی او را «مرتضی» نامید. آیتالله سید مرتضی نجومی میگوید: «افزون بر علاقه پدرم به نام مرتضی که تداعی کننده فضائل و بزرگواریهای آیتالله علم الهدی آل آقا بود، به گونهای با من رفتار مینمود و نام مرا با احترام به زبان جاری میکرد که من از داشتن نام مرتضی، احساس لذت میکرد و پدرم به من به گونهای القا کرده بود که دارنده آن اسم بایستی دارای فضیلتهای و کمالهای معنوی باشد و در این راه قدم بردارد و من نیز سعی داشتم آرزوی پدر را برآورده بسازم.
نسب آیتالله نجومی، دست کم، با هجده واسطه به
امام سجاد و
امام حسین علیهالسلام میرسد،
از این رو به وی حسینی هم گفته میشود و به اعتبار اینکه در این خاندان عالمان بسیاری در مسائل
نجوم ، احوال ستارگان و نگارش تقویم، تبحر داشتهاند، به نجومی نیز شهرت یافت و لقب نجومی از هنگام صدور شناسنامه برای ایرانیان در زمان پدر بزرگوارش آیتالله سید محمد جواد نجومی، در شناسنامه این خاندان ثبت شد.
سید مرتضی نجومی، کودکی و نوجوانی خود را در محیطی مذهبی و علمی گذراند و پدر و مادر افزون بر فراهم کردن زمینه تحصیل در دبستان و دبیرستان، او را با فرهنگ دینی آشنا کردند به گونهای که در میان هم سالان خود در رعایت
آداب اسلامی زبان زد و از سوی معلمان مورد احترام بود.
تربیت و رفتارهای مناسب پدر، کتاب خوانی و درک مسائل دینی تاثیر فراوانی در گرایش او به علوم دینی گذاشت، خود میگوید: «با خواندن آن کتابها بود که خداوند متعال بزرگترین لطف و عنایتش را نسبت به بنده ارزانی داشت، یعنی شیفتگی به علما و روحانیت و غرق شدن در بعد ملکوتی بزرگان علمای دین و گرایش به سوی طلبگی و خواندن دروس دینی. این شیفتگی هر روز بیشتر میشد به طوری که بعدها که
طلبه شدم با وجود مشکلات طلبگی و سختی وضع معاش آن ایام که خود بحثی جداگانه دارد هیچگاه در عمرم یک لحظه پشیمان نشدهام که چرا طلبه شدم.»
پس از گذراندن دوره دبیرستان، در سال ۱۳۲۲ ش (۱۳۶۲ق.) در حالی که ۱۵ ساله بود، وارد
حوزه علمیه نوبنیاد شهر کرمانشاه شد و مقدمات علوم حوزوی آن زمان (ادبیات عرب، منطق، معالم، قوانین و شرایع) و در کنار آنها، کتابداری و صحافی را به خوبی فراگرفت.
وی در مدت هفت سال بسیاری از معارف الهی و احکام دینی را فرا گرفت و در میان فضلای هم بحث خود از نظر علمی و اخلاقی برتری داشت، ولی برای رسیدن به درجات بالاتر در سال ۱۳۲۹ش (ششم محرم ۱۳۶۹ق) به
عراق رفت و در مدرسه وسطای
آخوند خراسانی در نجف اشرف سکونت گزید. این سکونت ۵ سال ادامه داشت.
سید پس از استقرار در نجف اشرف، خبر سلامتی خود را طی نامهای به پدر و مادر خود ارسال داشت. آیتالله سید محمد جواد نجومی نیز در پاسخ نامه فرزندش چنین نوشت: «نور چشم عزیزم مرتضی نجومی، از خداوند متعال سلامتی وجودت را مسالت مینمایم و موفق برای تحصیل و مواظبت بر درس و
مباحثه بوده باشی، عزیزم عمر عزیزت را بیهوده صرف مکن که عمر باز نگردد.
وصیت میکنم تو را که عمل نما به مضمون این دو بیت:
یا طالب العلم باشر الورعا• • • واترک النوم و اهجر الشبعا
داوم علی البحث لا تفارقه• • • فان بالبحث قام العلم و ارتفعا
و زیارت حضرت امیر را در شبانه روز اقلا دو مرتبه ترک ننمایی و در ترقی خود متوسل شو به آن وجود مبارک از روی خلوص که هر چه بخواهی، مرحمت میکنند و پدر پیرت را از دعا فراموش نکنی...»
جدیت و پشتکار، دقت در مباحث، تعطیل نکردن درس بدون عذر، انتخاب استادان ماهر و بارز در علم و تقوا و ارتباط علمی و عاطفی با آنان، یادداشت برداری و عرضه آن بر استادان، از شیوههای تحصیلی عالم ربانی سید مرتضی نجومی بود. او پس از سالها کوشش و استمداد از معصومان علیهالسّلام به ویژه امیر مؤمنان علی علیهالسّلام ، به درجات عالی علم و
تقوا رسید و از برخی استادان خود مانند آیتالله میرزا
محمد باقر زنجانی و آیتالله سید
عبدالاعلی سبزواری اجازه اجتهاد گرفت.
دانشمند بزرگوار آیتالله نجومی کرمانشاهی، محضر استادان بسیاری را درک نمود که بعضی از آنان عبارتند از:
۱ ـ میرزا ابراهیم پورمتعبد ۲ ـ سید محمد جواد نجومی کرمانشاهی (م: ۱۳۸۷ق) ۳ ـ سید حسین معصومی لاری (م: ۱۳۳۳ق) وی فرزند سید حسن معصومی لاری است که در سال ۱۳۱۲ یا ۱۳۱۵ق در
لارستان فارس دیده به جهان گشود. پس از گذراندن مقدمات علوم دینی در زادگاهش، راهی نجف شد و نزد بزرگانی همچون میرزا
حبیب الله رشتی و
میرزای نائینی مدارج عالی علوم دینی را طی کرد و به کرمانشاه رفت. از آثار به جا مانده اش میتوان به
مفتاح التفاسیر و
کشف الآیات اشاره نمود.
۴ ـ شیخ حسن حاج آخوند، فرزند آیتالله ملا حسین حاج آخوند، متولد ۱۳۰۱ق از شاگردان میرزای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی در نجف اشرف بود. وی پس از کسب اجازه اجتهاد و روایت از استادن بنام
حوزه علمیه نجف ، به قصد تبلیغ احکام و معارف دینی، ارشاد مردم و تقویت بنیه علمی حوزه علمیه کرمانشاه در آن شهر رحل اقامت گزید و سالها منشا برکات بود. او در سال ۱۳۳۷ق حیات مادی را وداع گفت، پیکرش پس از تشییع به
نجف اشرف انتقال و در آن جا به خاک سپرده شد.
۵ ـ سید محمود معصومی لاری: وی فرزند آیتالله
سید حسین معصومی لاری از عالمان ادیب و فقیهان بزرگ تاریخ کرمانشاه است که در تدریس علوم اسلامی به ویژه
ادبیات عرب ، تبحری ویژه داشت.
۶ ـ آیتالله میرزا علی فلسفی
۷ ـ آیتالله میرزا احمد اردبیلی ۸ ـ آیتالله سید احمد اشکوری ۹ ـ آیتالله سید عبدالاعلی سبزواری
(م: ۱۴۱۴ق) نویسنده
مهذب الاحکام فی شرح عروة الوثقی .
۱۰ ـ میرزا محمد باقر زنجانی (م: ۱۳۹۴ق) وی نویسنده
تنقیح القواعد است.
و آیتالله سید مرتضی نجومی حدود ۱۷ سال در درس خارج فقه و اصول آیتالله میرزا محمد باقر زنجانی شرکت و درس خارج اصول ایشان را تقریر نمود و با اینکه استاد اصرار بر چاپ آن داشت، تا کنون به صورت دست نوشته نگاه داشته است.
او از شاگردان خاص آیتالله زنجانی بود و آن استاد بزرگوار بیشترین تاثیر علمی و اخلاقی در وی داشت، از این رو هم اکنون که چند دهه از رحلت آن
فقیه بلند مرتبه میگذرد، هنوز او را به بزرگی یاد میکند و میگوید: «آن مرحوم (آیت الله زنجانی) بی اندازه نسبت به بنده علاقمند بودند. نه تنها نسبت به بنده بلکه نسبت به هر طلبهای که میدیدند با صفا و وفا و محققانه درس میخواند و به وظائف خود اشتغال میورزد، علاقه داشتند. از همین جهت بود که درس میرزا سی، چهل نفر از طلاب محصل برگزیده خوب حوزه را شامل میشد، گویی آنها را دانه دانه برای میرزا انتخاب کردهاند. شاید وجود این نوع محصلین سبب بود تا طلبهای که اهل درس، بحث و تحقیق و تتبع نبود، نتواند در درس میرزا جلوهای بکند. واقعا اکنون که این کلمات را مینویسم، حالت عجیبی دارم نمیدانم چطور آن علاقه، عشق و سوزی را که نسبت به میرزا درمی یابم بیان کنم. بعد از گذشت (بیش از) بیست و شش سال از وفات ایشان، گویی دلم برای او پر پر میزند. عجبی نیست، همین حالت را من در حال حیاتش نسبت به او داشتم. قابل نیستم عرض کنم که این محبت،
عشق و علاقه، دو طرفه بود. ایشان هم بارها در غیبت بنده به همین نحو نسبت به بنده اظهار لطف و بزرگواری فرموده بود.»
۱۱ ـ آیتالله میرزا
عبدالهادی شیرازی (م: ۱۳۸۲ق)
۱۲ ـ آیتالله
سید محسن حکیم (م: ۱۳۹۰ق)
۱۳ ـ
سید محمود شاهرودی (م: ۱۳۹۴ق)
۱۴ ـ آیتالله شیخ
علی کاشانی ۱۵ ـ آیتالله سید محمد روحانی .
کسانی که به ایشان اجازه
روایت دادهاند و از مشایخ وی به شمار میآیند، عبارتند:
۱۶ ـ شیخ
آقا بزرگ تهرانی (م: ۱۳۸۹ق)
۱۷ ـ آیتالله شیخ
محمد علی اراکی ۱۸ ـ آیتالله
سید محمد صادق بحرالعلوم ۱۹ ـ
آیتالله مرعشی نجفی ۲۰ ـ آیتالله سید اسدالله مدنی
۲۱ ـ حاج شیخ محمد محسن تهرانی منزوی (م: ۱۳۸۹ق)
دانشمند بزرگوار آیتالله نجومی در سال ۱۳۳۴ش (۱۳۷۵ق) پس از کسب اجازه از پدر و مادر و با پیشنهاد آیتالله میرزا محمد باقر زنجانی و آیتالله سید عبدالاعلی سبزواری با دختر آیتالله
سید عباس ناجی ازدواج نمود. ثمره این ازدواج چند دختر و پسر بود که بعضی از آنها در همان طفولیت وفات کردند و بقیه در قید حیات
و در منصبهای دولتی و فرهنگی مشغول خدمتند.
آیت الله نجومی چند بار در سالهای ۱۳۸۳ق (۱۳۴۲ش)، ۱۳۹۴ ق (۱۳۵۳ش) و ۱۴۱۶ق (۱۳۷۵ش) به
زیارت خانه خدا مشرف شد.
کسانی که با حضرت آیتالله نجومی ارتباط دارند، به مقام و منزلت والای علمی و معنوی ایشان
اعتراف میکنند. وی در علوم گوناگون حوزوی (فقه، اصول، ادبیات،
فلسفه و معارف) صاحب نظر و به تصریح استادانش مجتهدی مسلم است.
محمد هادی امینی در کتابش «
معجم رجال الفکر » که حدود ۵۰ سال پیش در نجف چاپ شده است، از مقام علمی آیتالله نجومی تجلیل میکند و میگوید: «با این که سن زیادی ندارد (کمتر از ۴۰ سال) از نظر علمی و معنوی در جایگاه بلند قرار دارد.»
آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری که در ۱۴ ذی الحجة سال ۱۳۸۰ به ایشان اجازه اجتهاد وروایت دادند، در پشت پاکت نامه متن اجازه، او را سید فقیهان و مجتهدان نامید و در متن اجازه آورد: «جناب سید مرتضی نجومی کرمانشاهی عمر شریف خود را در شهر نجف در کسب علوم و معارف و کمالات نفسانی و مقامات روحانی صرف نمود. او در درس اسطوانههای علم شرکت نمود تا به درجه اجتهاد نایل آمد و خداوند آرزوهای او را برآورده ساخت.»
پدرش در سال ۱۳۸۲ق با خط بسیار زیبایی در حق ایشان چنین نوشت: «الحمد لله الذی وهب لی فی
الکبر ولدا عالما عاملا مجتهدا زکیا تقیا ذا فنون کثیره.»
شیخ آقا بزرگ تهرانی در دومین اجازه روایت (۱۳۸۰) وی را با عناوینی همچون فاضل کامل ومتقی بارع توصیف کرد.
آیتالله سید محمد صادق بحرالعلوم هم ایشان را
علامه بارز در فضیلت، دربردارنده همه فضیلتها و از علمای بزرگ معرفی نمود.
در سال ۱۳۴۶ش (۱۳۷۸ق) پدر آیتالله نجومی در بستر بیماری افتاد. او پس از آگاهی به کرمانشاه برگشت، اما پدر شب چهارشنبه، هجدهم مرداد همان سال (دوم
جمادی الاول ۱۳۸۷) به لقاء الله پیوست.
آیت الله نجومی پس از مراسم سوگواری همراه خانواده به نجف اشرف بازگشت و به مدت سه سال دیگر در آن مکان مقدس سکونت گزید، اما سرانجام به سبب ستم حزب بعث
عراق و
اخراج ایرانیان از عراق مجبور شد همچون بسیاری از علما در ۱۵ ذی قعده ۱۳۹۰ به زادگاه خویش بازگردد و بسیاری از کتابهای خطی و با ارزش را نیز با خود به منزل پدری آورد و بستگان و آشنایان استقبال شایانی از ایشان نمودند.
آیت الله نجومی پس از بازگشت در کنار تدریس علوم دینی و تربیت شاگردان و مبلغان علوم اسلامی، به فعالیتهای مذهبی، اجتماعی و سیاسی پرداخت و به خاطر
وقف عمر برای برآوردن نیازهای معنوی و اجتماعی مردم تا پیروزی انقلاب اسلامی، نتوانست به
استنساخ کتابهای خطی و تالیف آثار در حد چشمگیر بپردازد. او در این مدت ۸ ساله، افزون بر ترتیب جلسات سیاسی و ارتباط تنگاتنگ با مردم، به ویژه جوانان مؤمن کرمانشاهی، به روشنگری و افشای جنایتهای
رژیم پهلوی پرداخت و منشا بسیاری از حرکتهای انقلابی و تظاهراتهای خیابانی بویژه در سال ۱۳۵۷ش. شد.
منزل آن عالم نستوه با پوشش مجلس روضه خوانی، سخنرانی مذهبی و... به مرکز تجمعی برای افراد انقلابی و طاغوت ستیزان درآمده بود. اداره آن جلسات چنان با برنامه ریزی و هوشمندی همراه بود که
ساواک و ماموران مخفی دولتی نتوانستند به مدرکی علیه او و مردم دست یابند با اینکه متن بسیاری از اعلامیهها علیه رژیم به خط آیتالله نجومی و دستگاه تکثیر در منزل ایشان بود و جوانان بسیاری به خانه اش رفت و آمد میکردند و میگوید: «تا اوان انقلاب اسلامی که جوانان عزیز و سر باخته دستگاه تکثیر و چاپ اعلامیهها را مخفیانه به منزل ما آوردند به طوری که خود آقایان روحانیین محترمی که کاملا در جریان
انقلاب بودند نمیدانستند که اعلامیهها کجا تکثیر میشود. حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود و در همان وقت، جوانان عزیز در زیر زمین مشغول تکثیر و چاپ اعلامیه بودند و آقایان این را نمیدانستند. حتی اغلب اعلامیهها به انشای خود حقیر بود. قبل از آوردن ماشین تکثیر اعلامیهها فتوکپی دست نویس بنده بود تا بعدها ماشین تکثیر را آوردند تا پیروزی انقلاب که دیگر نیازی به وجود آن ماشین چاپ نبود که جوانان آمدند و آن را به جای دیگری انتقال دادند و نمیدانم به کجا بردند.»
آیت الله نجومی در مناسبتهای گوناگون علیه رژیم اعلامیههای مشترک با دیگر عالمان و بزرگان شهر
کرمانشاه صادر میکرد و به افشاگری جنایتهای رژیم پهلوی و آگاه سازی مردم نسبت به وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه میپرداخت.
در اعلامیه مشترک علمای کرمانشاه در محکومیت آتش زدن سینما رکس
آبادان در سال ۱۳۵۷ آمده است: «بسم الله المنتقم القهار گرچه صحنه سازی و دروغ پردازی رسانههای گروهی و ناباوری مردم آزاده و
مسلمان از گفتههای آنان روشن و واضح است، مع الوصف جامعه روحانیت کرمانشاه برای روش شدن اذهان عمومی اظهار میدارد: جنایتکاران حرفهای از هیچ جنایت و حادثهای کوتاهی نداشته و در راه رسیدن به آمال و آرمانهای خود از هیچ فاجعه ایباک و وحشتی ندارند، خود صحنه میسازند و مردم را با دست و پا و در بسته میسوزانند و خود دفن میکنند و سپس سیاه پوشیده، به عنوان صاحب عزا به نوحه و
ندبه مینشینند. آیا فاجعه آبادان با این گستردگی، آن هم در همسایگی شهربازی و تحت مراقبت شدید مامورین ممکن است کار مردمی باشد که فاقد وسایل مجهز آتش سوزی هستند.... و الی الله المشتکی.»
اولین
شهید پیش از انقلاب اسلامی در شهر کرمانشاه
صادق صابون پز از نزدیکان آیتالله نجومی بود. در مهرماه ۱۳۵۷ش با تشویق و رهبری علمای کرمانشاه بویژه آیتالله نجومی، مجلس باشکوهی در مسجد
آیتالله بروجردی برگزار و در آن مجلس، رفتارهای اهانت آمیز رژیم بعث عراق نسبت به
امام خمینی رحمةاللهعلیه محکوم شد و پس از آن مردم در خیابانهای اطراف تظاهرات کردند. ماموران امنیتی و حکومتی هم به سرکوبی مردم پرداختند. در این میان صادق صابون پز داماد آیتالله نجومی که در آگاه سازی جوانان و فعالیتهای سیاسی نقش اساسی داشت، به دست ماموران امنیتی به
شهادت رسید. درگیریها تا پاسی از شب ادامه یافت و جوانی دیگر به نام
مصطفی امامی که هم اکنون خیابانی به نام او نامگذاری شده است، به شهادت رسید.
جلسات درسی وی از پربارترین جلسات علوم دینی در مدارس علمیه شهر کرمانشاه است و ثمره اش تربیت شاگردان و مبلغان بسیاری است که برخی از آنان از استادان، نویسندگان و مبلغان کشورند. جلسه درس تفسیر
قرآن کریم او در منزل و مسجد نواب رونق ویژهای دارد و بیان شیوا و ساده گویی در عین اتقان و مستدل بودن مطالب سبب شده است مردم هم به ویژه در
ماه مبارک رمضان از آن بهره ببرند. حاصل این جلسات تفسیر چند جلد کتاب است که نگارنده آن را مشاهده کرده است و این جلسات هنوز هم ادامه دارد و مورد استفاده در صدا و سیمای کرمانشاه میباشد.
کتابخانه شخصی آیتالله نجومی از غنیترین کتابخانههای دینی و هنری غرب کشور است و شکل گیری آن به سالهای تحصیل ایشان در دبستان بر میگردد. وی در آن سالها به سبب کشش درونی به هنر، بویژه خط ونقاشی و علاقه به مسائل معنوی با تشویق بستگان، اقدام به خرید کتابهای دینی و هنری میکرد. وی در نگهداری از آنها بسیار کوشا بود. سپس به خرید کتاب در دوران طلبگی در کرمانشاه و نجف اشرف نیز ادامه داد به گونهای که تعداد آنها هنگام بازگشت به
ایران در سال ۱۳۴۹ ش به چند هزار جلد میرسید.
این کتابخانه ارزشمند در بردارنده بسیاری از کتابهای دینی، تاریخی، خطی و چاپی و نیز کتابهای استنساخ شده به وسیله آیتالله نجومی در کرمانشاه و نجف اشرف است و هم اکنون بیش از بیست هزار جلد کتاب دارد. کتابخانه در گوشهای از منزل ایشان واقع است و یکی از منابع مهم پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی برای تحقیق و پژوهش در علوم اسلامی و هنری در شهر کرمانشاه به شمار میآید.
آیت الله نجومی پس از بازگشت از نجف اشرف به
تبلیغ معارف دینی و نشر احکام دین در کرمانشاه پرداخت. او هر روز به اقامه جماعت در مسجد نواب که نزدیک بازار بزرگ قرار گرفته است، میپردازد. جمع بسیاری از مردم، بازاریان و طلاب علوم دینی به ایشان اقتدا میکنند و گهگاه به منبر میرود.
آثاری از ایشان در زمینههای تفسیر، فقه،
هنر و مانند آن خلق شده است که عبارتند از:
۱ ـ
نسیم ایمان : موضوع این اثر تفسیر
سوره مؤمنون به شیوه
تفسیر آیه به آیه و روایی میباشد. این کتاب با قلم زیبای ایشان در ۳۲۲ صفحه و با قطع وزیری به وسیله انتشارات مؤسسه بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی
حوزه علمیه قم در سال ۱۳۸۴ ش. به چاپ رسید.
۲ ـ
شمیمم کنعان : موضوع این اثر، تفسیر
سوره یوسف است که در ۳۹۲ صفحه در سال ۱۳۸۳ش به وسیله مؤسسه
بوستان کتاب به چاپ رسید.
۳ ـ تفسیر
سوره یونس ۴ ـ تعظیم شعائر الهی ۵ ـ لطافت هنر: این اثر مجموعهای از عکسهای رنگی از دست خطها و خطاطیهای آیتالله نجومی میباشد.
۶ ـ همیشه بهار: مجموعهای از اشعار و غزلیات شیرین در قالب ۳۳۶۵ بیت از شاعران و غزل سرایان بزرگ است. نویسنده و گردآورنده با خطی زیبا آن را به رشته تحریر درآورد و در سال ۱۳۳۲ (۱۲۷۳ق) صحافی شد.
۷ ـ کشکول: این اثر یادداشتهایی از مطالب مهم علوم گوناگون است و آیتالله نجومی آن را برای استفاده شخصی گردآوری کرده است.
۸ ـ سخنی با طلاب جوان و عزیز: این اثر ۵۶ صفحهای که حاوی
نصایح و سفارشات آیتالله نجومی به طلاب و هنرمندان است که بوستان کتاب در سال ۱۳۸۴ چاپ کرد.
۹ ـ تقریرات درس آیتالله میرزا باقر زنجانی: این اثر خطی در دو بخش فقه و اصول میباشد و نگارش آن حدود ۱۷ سال طول کشیده است.
۱۰ ـ رسالة التصور در موضوع
حرمت و یا جواز عکس برداری و نقاشی ۱۱ ـ رسالة نجاسة الخمر در موضوع حرمت و نجاست خمر ۱۲ ـ رسالة الغنا سه اثر اخیر را کنگره بزرگداشت شیخ مرتضی انصاری و کنگره بزرگداشت مقدس اردبیلیچاپ کردهاند.
۱۳ ـ
کیمیای هستی : این اثر شرح حال خود و نیاکانش همراه با تصاویر بسیاری از دستخطهای ایشان است که در ۳۲۶ صفحه در سال ۱۳۷۹ به وسیله انتشارات مؤسسه فرهنگی نشر سها در تهران به چاپ رسید.
وی مقالههای بسیار نیز در موضوع هنر و هنرمندی در کنگرهها و نشریات کشوری و استانی دارد، مانند «
بعد معنوی هنر خط » که در مجله سروش
به چاپ رسید. «
تقوی کلهر و قداست هنر » هم در یادنامه
محمد رضا کلهر در سال ۱۳۶۸ به چاپ رسید. مجموعه مقالههای وی که بیش از ده ا ثر است، در سال ۱۳۸۴ در مجموعهای به نام «در
فیض قلم »، گردآوری و چاپ شد.
«درجات ملکوتی
انسان همانا منحصر در مراعات تقوی و پرهیزکاری در همه افعال و تروک، مراقبت از نفس و محاسبه آن، تمسک به همه احکام شرع مقدس از ادای واجبات و ترک محرمات،
اتیان به مستحبات و ترک مکروهات متابعت قولی و فعلی و حالی از شریعت مطهره و سنت محمدیه و علویه و خلاصه کلام از سر تا پا متخلق به اخلاق
اهل بیت عصمت و
طهارت علیهمالسّلام شدن است. به ویژه بی تعلقی و وارستگی از علائق دنیوی و زهد از زخارف دنیایی و توجه به رضای حق که مایه همه فضائل و مکارم اخلاق است. حجاب دوستی دنیا و مال و منال و جاه و مقام زنگار به دل آدمی میزند»
«کدام عاقل است نداند و نفهمد که در این زمان حاضر که حضرت حق متعال با قیام
جمهوری اسلامی بر ما منت نهاد، از بزرگترین وظایف ما، همانا حفظ نوامیس دین و
ایمان و خدمت به شریعت اسلامی به قدر توان و ترویج احکام و نشر مسائل حلال و حرام و
امر به معروف و نهی از منکر و تعظیم جماعات و شعائر و دعوت همگان به صلاح و طاعات و پیشه گرفتن قناعت و اکتفا به قدر کفاف و دوری جستن از
تبذیر و
اسراف است.»
«مظهر زیبایی دوستی و کشش به سوی جمال، هنر است که رسالتش را هنرمند به دوش میکشد، رسالتی که باید معنویت زیبایی و الهی را به کمال قدرت بیان داشت همگان را از سرچشمه جمال سیراب و بهره مند سازد.
زیبایی و جمال تنها زیبایی و جمال ظاهری نیست که ظاهر تنها منزلگهی است برای گذر به سوی جمالی معنوی و زیبایی دل انگیزتر و متعالی تر ان
الله جمیل و یحب الجمال. ساحت مقدس خداوندی پاکیزه تر از جسم و جسمانیت است، ولی آن زیبایی و جمال ملکوتی و معنوی است که چنین زیبایی و جمالی را در راه هنر باید جست و به همین جهت است که در هنر عالی و عرفانی انسانی نه فقط اعضا و جوارح انسان در تکاپو است بلکه دل و جان و عقیده و ایمان هم در کار است و راز و رمز هنر اسلامی، همان هنری که دل شیفتگان هنر در شرق و غرب تمدنهای بشری برای آن میتپد، پنهان در همان معنویت و حقیقت عرفانی درونی آن است که به شهود و بروز رسیده است تا هنری که نگارش آن حکایت از هستی و زندگی آدمیش و پیوند دادن بین زیبایی و حقیقت او، همه و همه از دیدگاه
اسلام دیده میشود. هنر اسلامی (نه هنر مسلمانان) هنری است که ناشی از اسلام و قداست و پاکیزگی و طهارت و تعالی و عروج آن بوده باشد.
اگر زیبایی ظاهری را در هنر کافی بدانیم باید پذیرای هر گونه آلودگی و گمراهی بوده باشیم. هنر باید وسیله تعالی روحی و سیر معنوی به سوی ملکوت اعلای خداوندی باشد، بازگوی حق و
باطل حیات باشد، مایه تطهیر،
تهذیب و
اصلاح باشد. حیات، زندگی، عزت و سربلندی بخشد، نه آن که سابق و کوچ دهنده به سوی مردگی، پوکی، خواری، انحراف، خود فروختگی و اجنبی زندگی باشد.»
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید مرتضی نجومی».