سیدمحسن اعرجی کاظمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محسن اعرجی یکی از
عالمان بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری است. هم زمان با این
مرجع عالیقدر، عالمان بسیار بزرگی چون:
سید محمد مهدی بحرالعلوم،
سید مهدی شهرستانی،
ملا محمد هادی نراقی و
شیخ جعفر کاشف الغطاء ظهور کردند. به همین دلیل قدر و منزلت سید محسن اعرجی پوشیده مانده و رجال شناسان به ابعاد زندگی وی نپرداخته اند.
نسب سید محسن اعرجی با بیست واسطه به
حضرت امام زین العابدین علیه السلام می رسد.
سید محسن در خانواده ای روحانی، در شهر
بغداد، دیده به جهان گشود. پدرش سید حسن از روحانیان
حوزه علمیه و مادرش زنی علویه و پاکدامن بود.
از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست.
سید محسن پس از گذارندن مراحل کودکی و نوجوانی به کسب و تجارت روی آورد و در بغداد، مشغول تجارت شد. وی در کنار تجارت، لغت عرب و
علوم عربی را تدریس می کرد و تا چهل سالگی در این حرفه مشغول فعالیت بود و پس از آن برای کسب معارف
علوم دینی به
نجف اشرف هجرت کرد. وی در نجف اشرف پس از اتمام مقدمات در درس آیات عظام و دانشوران بزرگ
حوزه نجف شرکت کرد.
۱.
وحید بهبهانی (۱۱۱۸ ـ ۱۲۰۵ هـ . ق)
۲.
سید محمد مهدی بحرالعلوم (۱۱۱۳ ـ ۱۲۱۲)
۳.
شیخ جعفر کاشف الغطا (۱۱۵۴ ـ ۱۲۲۷ هـ . ق)
۴.
شیخ سلیمان بن معتوق عاملی. (متوفا ۱۲۲۷ هـ . ق).
۱.
سید محمدباقر شفتی (۱۱۷۵ ـ ۱۲۶۰ هـ . ق)
۲.
سید عبدالله شبر کاظمی (۱۱۸۸ ـ ۱۲۴۲ هـ.. ق)
۳.
شیخ محمد علی بلاغی (متوفا ۱۲۳۴ هـ . ق)
۴.
شیخ عبدالحسین اعسم، (۱۱۵۷ ـ ۱۲۴۷ هـ . ق)
۵.
سید صدر الدین عاملی.
۶.
شیخ محمد تقی اصفهانی،
صاحب حاشیه بر معالم.
۷. سید هاشم پسر سید راضی.
۸.
سید ابراهیم اعرجی.
در طول
تاریخ شیعه، اکثر
عالمان شیعه توفیق تشرف به
خانه خدا و به جا آوردن
مناسک حج را داشته اند. آیه الله سید محسن اعرجی نیز در سال (۱۱۹۹ هـ . ق) به همراه استادش،
شیخ جعفر کاشف الغطا، سید محمد جواد،
صاحب مفتاح الکرامه و
شیخ محمد علی اعسم، به
مکه مکرمه مشرف شد.
۱. عده ای از
سادات کاظمین به حضور سید محسن اعرجی رسیدند و از او درخواست کردند تا برای یکی از تجار
بغداد حواله ای یاد داشت کند تا
خمس مالش را به آن ها بدهد. سید محسن هم نوشت و به آن ها داد.
سادات نزد تاجر آمدند و حواله را به او دادند. تاجر که از مریدان سید محسن بود، به محض این که فهمید نامه از کیست، آن را بوسید و بر دیدگاه گذاشت و مبلغ مذکور را به آن ها تقدیم کرد و در دفتر محاسبات خود، یاد داشت کرد.
این تاجر شریکی داشت، پس از واقعه در روزی از روزها که دفتر را ورق می زد، مشاهده کرد که شریکش بدون اجازه او مبلغی را به عنوان
خمس به سادات داده است، ناراحت شد و به تاجر گفت: من در این مبلغ با تو شریک نمی شوم و باید خودت همه آن ها را بپردازی. تاجر هم قبول کرد.
شب آن روز شریک در خواب دید،
امام علی ـ علیه السلام ـ به او فرمود:
تو حواله فرزندم محسن را قبول نکردی؟ بگیر این هم سهم تو! نصف مبلغ را بگیر.
پس، از خواب پرید و با کمال تعجب مشاهده کرد مقداری پول در دامنش ریخته شده است. وی پس از این خواب از عملش پشیمان شد.
----
۲. زائری برای
زیارت امام جواد و
امام هادی ـ علیها السلام ـ به
کاظمین مشرف شد. هنگامی که به شهر رسید متوجه شد پولی که برای خرجی سفر با خود برداشته است، نیست و دزدان آن را به غارت برده اند. ناراحت و غمگین به حرم مطهر
کاظمین پناهنده شده و شروع به دعا کردن نمود. در همان حال سید محسن اعرجی به او نزدیک شد و دستش را به طرف وی دراز کرد و مبلغ را در دستش گذاشت.
زائر که متعجب شده بود به سید گفت: چه کسی به تو خبر داد که پولهایم به سرقت رفته است؟ غیر از
خدا هیچ کس نمی دانست. سید محسن در حالی که به قبر مطهر اشاره کرد، فرمود: صاحب این قبر به من خبر داد.
----
۳.
شیخ زین العابدین سلماسی می گوید:
شبی از شبها، در خواب دیدم، برخی از علمای بزرگ در منزل سید محسن اعرجی اجتماع کرده اند و سید محسن اعرجی در صدر مجلس نشسته و با آن ها گفت و گو می کند. پس از لحظاتی سید محسن به آن ها گفت: نمی خواهیم برویم. با این جمله همگی بلند شدند و به طرف حرم مطهر
کاظمین حرکت کردند، و از باب قریشی خارج شدند و به طرف بیرون شهر حرکت کردند، سید محسن به من گفت: برگرد. در جواب گفتم: دوست دارم همراه شما باشم. سید محسن فرمود: حالا وقت آمدن تو نیست، تو و پسرم سید کاظم برگردید. علت را پرسیدم، جواب داد: ما می رویم ریشه عامل فساد در دین را قطع کنیم. گفتم: منظورتان چه کسی است؟ جواب داد:
شیخ احمد احسایی.
در این لحظه از خواب پریدم و فردای آن روز سراغ شیخ احمد را گرفتم، گفتند به زیارت
خانه خدا رفته است و پس از مدتی خبر مرگ او به گوشم رسید. شب وفات او همان شبی بود که من آن خواب را دیده بودم.
از ویژگی های سید محسن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
از خصوصیات سید محسن اعرجی این بود که
نماز را طول می داد و در انجام
فرایض عجله نمی کرد. هنگامی که به عنوان
امام جماعت می ایستاد نیز نماز را طولانی به جا می آورد و
سوره های طولانی می خواند و در
قنوت نماز بسیار
دعا می کرد. در
محراب نماز، متکایی گذاشته بودند که سید محسن بین دو نماز به آن تکیه می داد و خستگی در می کرد.
شیخ جعفر کاشف الغطا که
نماز را پشت سر سید محسن اعرجی می خواند، روزی به سید گفت: ای آقای من، ما، در
نماز تو شرکت می کنیم، نمازت در هنگام جماعت طولانی است مگر امر نشده به این که در
نماز جماعت رعایت ضعیفان شود؟
سید محسن جواد داد: آیا در
نماز جماعت از من ضعیف تر کسی هست؟
شیخ جعفر گفت: به خدا قسم همانا قوت
ایمان تو از قوت شیر بالاتر است. تو قویترین جماعتی نه ضعیف ترین.
اکثر
عالمان شیعه به تبعیت از
اهل بیت، در نهایت زهد و ساده زیستی زندگی می کردند، سید محسن اعرجی نیز نسبت به زخارف دنیا بی اعتنا و بسیار زاهد بود.
سید صدرالدین عاملی، شاگرد سید محسن، نقل می کند که: همه عالمان عصر سید محسن، بر زهد وی غبطه می خوردند. او زاهدترین و عابدترین افراد بود. در کتابهای رجالی نقل شده است که از شدت زهد، شمعدانی نداشت که شمع را روی آن بگذارد؛ به ناچار آن را روی خشت و یا کلوخی می گذاشت.
سید محسن اعرجی با وجود این که از مال دنیا چیزی نداشت؛ ولی هر پولی را قبول نمی کرد و در این رابطه بسیار محتاط بود. میرزا حسین، فرزند
میرزا خلیل تهرانی نجفی، از پدرش نقل می کند:
فتحعلی شاه قاجار شاه
ایران، چهارصد تومان همراه ملاباشی برای سید محسن اعرجی فرستاد. ملا باشی به
کاظمین آمد و سراغ سید محسن را گرفت، مردم او را به منزل سید راهنمایی کردند. ملا باشی به درب منزل سید محسن آمد و در زد، فرزند سید محسن درب را باز کرد و سراغ سید محسن را گرفت. فرزند سید محسن پیغام ملاباشی را رساند و برگشت و به او گفت: آقا فرمودند حالا وقت ملاقات نیست. ملا باشی گفت: به ایشان بگویید چهارصد تومان هدیه از طرف شاه
ایران برای ایشان آورده ام. سید محسن پیغام فرستاد که به او بگویید برگردد و او را به حضور نپذیرفت. ملا باشی که بسیار تعجب کرده بود و دنبال راهی می گشت که هر طور شده هدیه را به او دهد. لذا به مردم گفت: چگونه می توانم او را ببینم؟ آن ها گفتند: منتظر بمان هنگامی که برای اقامه
نماز از منزلش بیرون می آید کارت را بگو.
به محض این که چشم سید محسن به ملاباشی افتاد گفت: قبول نمی کند، قبول نمی کند. مرا با اموال سلطان چکار؟ سپس به ملاباشی اشاره کرد و فرمود: این اموال مال فقراست نه مال تو، این آقا (حاج مشکی) وکیل فقراست، پولی که برای من آورده بودی به ایشان بده تا به فقرا بدهد.
ملاباشی چهارصد تومان به او داد و از زبان سید محسن اعرجی روی کاغذ نوشت:
هدیه سلطان
فتحعلی شاه قاجار به دستم رسید، خداوند ملکش را پایدار گرداند.
کاغذ را به سید داد تا امضا کند! وقتی سید از محتوای نامه با خبر شد به شدت ناراحت شد و به ملاباشی فرمود: دروغ می گویی! تو هم از عمال اویی! آیا من برای دوام سلطنت ظالمی دعا می کنم؟ آن گاه دستور داد بنویسد: چهار صد تومان از طرف سلطان فتحعلی شاه واصل و به فقرا اهدا گردید.
یکی از خصوصیات نیکوی سید محسن که آن را از اجداد طاهرینش به
ارث برده بود، کمک به نیازمندان و فقرا بود. با وجود این که وی لحظه ای بیکار نبود و مدام در حال تدریس، تألیف یا تحصیل بود، از این مهم غافل نمی شد و در حد توان به فقرا خدمت می کرد.
شیخ زین العابدین سلماسی در این رابطه خاطره ذیل را نقل کرده است:
همراه پدرم میرزا ابراهیم برای زیارت
امام جواد و
امام کاظم ـ علیهما السلام ـ رفتیم. پس از زیارت، به دیدار سید محسن اعرجی رفته و پس از احوال پرسی به منزلگاهمان برگشتیم، پدرم طبقی خرمای اعلا به یکی از خدام داد تا برای سید محسن ببرد. پس از مدتی خادم برگشت و گفت: طبق خرما را به سید دادم و او به خادمش دستور داد تا آن را برای فلان منزل ببرند.
پدرم طبقی دیگر برای سید محسن فرستاد، این بار هم سید محسن طبق را به کس دیگری هدیه داد، پدرم برای سومین بار طبق خرما را به خادم داد و گفت: از طرف من به سید محسن بگو که راضی نیستم این طبق را به کسی بدهی!
پس از لحاظاتی خادم آمد و گفت: پیغامتان را به او رساندم؛ ولی سید محسن بسیار ناراحت شد و بار دیگر هم آن را به فقیری هدیه داد.
یکی از رموز موفقیت عالمان دینی، احترام فوق العاده آنان به استاد است. احترام به استاد اثر وضعی عمیقی بر پیشرفت در درس و اخلاق شاگردان داشته و دارد.
سید محسن اعرجی به استادان خود احترام می گذاشت و هنگامی که به حضور آن ها مشرف می شد با حالت خضوع و خشوع بر خورد می کرد. شخصی
محمد حسن آل یاسین در این باره می گوید:
سید محسن هر روز که از اوراد و اذکار روزمره خود فارغ می شد به ناحیه ای که
شیخ جعفر کاشف الغطا، استادش، در آن جا سکونت داشت می رفت و برایش
دعا می کرد و به منزلش بر می گشت. وی این عمل را همیشه انجام می داد چون وقتی که استادش در آن جا حضور داشت و چه وقتی که برای اموری به ایران مسافرت می کرد.
همین رابطه شاگرد با استاد، باعث شد که
شیخ جعفر کاشف الغطا علاقه زیادی به سید محسن نشان دهد. هنگامی که سید محسن فوت کرد، شیخ جعفر در
ایران حضور داشت، هنگامی که به
کاظمین برگشت و خبر فوت شاگردش را شنید بسیار ناراحت شد و بر سر مزارش حاضر شد و خود را روی قبر او انداخت و به شدت گریه کرد و در همان حال فرمود:
مرگم نزدیک شده است، تاکنون هم که زنده مانده ام با
دعا ی سید محسن بوده است. آن گاه به اطرافیان گفت: من به زودی زود به سید محسن ملحق خواهم شد.
و همان طوری که خودش گفته بود نتوانست فراق شاگردش را تحمل کند و پس از شش ماه دار فانی را وداع گفت.
سید محسن اعرجی علاوه بر این که به عنوان
فقیه و عالم اصولی در
کاظمین معروف بود و توانست سالیانی دراز در
حوزه علمیه کاظمین را رونق بخشد، ذوق شعری نیز داشت. مجموع اشعار وی، در دویان شعرش موجود است. وی قصیده ای طولانی و غراء در رثای
امام علی ـ علیه السلام ـ سروده است که به قصیده «دالیه»
معروف است.
ابیاتی از این قصیده:
دموع بدی فوق الخدود خدودها
و نار غدا بین الضلوع و قودها
اتملک سادات الانام عبیدها
و تخضع فی اسر الکلاب اسودها
و تبتز اولاد النبی حقوقها
جهارا و تدمی بعد ذاک خدودها
و یمسی حسین شاحط الدار دامیاً
یغفره فی کربلا صعیدها
و اسرته صرعی علی الترب حوله
یطوف بها نسر الفلاه و سیدها
قضوا عطشا یا للرجال و دونهم
شرایع و لکن ما ابیح ورودها
اشک هایی بر گونه آشکار می شد و آتشی در درون سینه ها پدید آمد.
آیا باید سروران بشریت در بند بزرگان قرار گیرند و شیران به اسارت سگان درآیند؟
و حقوق فرزندان
پیامبر سلب شود و گونه های آنان آشکار خونین گردد و ...
سید محمد، نوه
سید حیدر کاظمی قضیه ای نقل می کند که نشان می دهد، این قصیده مورد قبول
امام علی ـ علیه السلام ـ واقع شده و ایشان این قصیده را پذیرفته اند. وی نقل می کند:
هر هفته روزهای
پنج شنبه یا
جمعه برای
امام حسین ـ علیه السلام ـ مجلس روضه خوانی تشکیل می دادم. روزی از روزها، روضه خوان مجلس تأخیر کرد به حدی که حاضرین خواستند جلسه را ترک کنند، پس از ساعتی، روضه خوان آمد. پس از مراسم، عده ای علت تأخیرش را پرسیدند در جواب گفت:
امام علی ـ علیه السلام ـ را در خواب دیدم که به من امر کردند قصیده دالیه سید محسن بغدادی
را بخوانم. از خواب بیدار شدم و پس از پرس جو از دوستان آن را یافتم و با خود عهد کردم تا آن را حفظ نکنم در جلسه حاضر نشوم، لذا دیر شد.
سید محمد باقر خوانساری درباره فضیلت سید محسن اعرجی می نویسد:
خدا او را رحمت کند، او با فضیلت ترین عالمان عصر خود و از مفاخر روزگارش است.
۱.
وسائل الشیعه الی احکام الشریعه۲. درر البهیه فی الفقه الامامیه
۳. المحصول فی الاصول
۴. المهذب الصافی
۵. سلاله الاجتهاد فی الفقه،
۶. فواید علم الرجال؛
۷. کتاب فی الصلاه؛
۸. دیوان شعر
۹. ارجوزه در فقه موسوم به «الفیه فقهیه»؛
۱۰. اصاله البرائه.
۱۱. تلخیص الاستبصار.
۱۲. حواشی علی وافی.
۱۳. عده الرجال؛
۱۴. تزییف مقدمات الحدائق،
۱۵. المعتصم.
۱۶. شرح معاملات الکفایه
۱۷. تلخیص الاستبصار.
۱۸. رساله فی مناظره شیخ الطائفه،
۱۹. حواشی علی کتاب الفیومی،
۲۰. اجوبه المسائل،
۲۱. غرر الفواید و درر القلاید فی نفایس المسائل الفقیه.
سید محسن اعرجی در نود سالگی به مرض استسقا مبتلا شد و با همان مرض از دنیا رفت.
سید عبدالحسین اعسم، شاگرد سید محسن اعرجی نقل می کند:
برای ملاقات بر سید محسن وارد شدم، دیدم در گوشه ای نشسته است و در کنارش کتاب تذکره علامه، باز است و او کاغذی در دست دارد و مطالبی را یاد داشت می کند. و در همان حال گریه هم می کند. به او گفتم: آقای من، چرا گریه می کنی؟ چرا با این حال مرض می نویسی؟ در جوابم فرمود: گریه ام از این است که عمرم در
علم اصول صرف شد و نتوانستم درباره
فقه کتابی بنویسم. گفتم: شما که کتابهای متعددی در باب
فقه نگاشته اید. در حالی که گریه می کرد، در جوابم فرمود، مگر نمی بینی که علامه در هر فنی از فقه کتابی نگاشته است.
سرانجام این عالم ربانی پس از نود سال زندگی پرافتخار و خدمت به اسلام و مسلمانان، در سال (۱۲۲۷ هـ . ق) فوت کرد.
در تاریخ وفاتش، عبارات گوناگونی گفته اند از جمله:
۱. بموتک محسن مات الصلاح
۲. نعمت المدارس و العلوم لمحسن.
۳. جنه الفردوس دار المحسن.
شیعیان شهر
بغداد و
کاظمین به محض شنیدن خبر فوت سید محسن اعرجی، به طرف بیت آن مرحوم حرکت کردند. بازاریان با تعطیل کردن مغازه ها به جمیع ملحق شدند.
شیعیان داغدار پیکر آن مرحوم را تشییع کردند، آن گاه فرزند بزرگ ایشان، سید کاظم اعرجی بر جنازه پدرش نماز خواند.
پس از برگزاری مراسم با شکوه تشییع و خواندن
نماز، جسد آن
فقیه فقید در منزلش و در کنار
مسجد ی که در آن
نماز می خواند، مقابل در مدرسه ای که در آن تدریس می کرد، به خاک سپرده شد.
سایت اندیشه قم