سید علینقی فیض الاسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید علینقی فیض الاسلام (۱۲۸۳-۱۳۶۴ش)، از عالمان و نویسندگان
قرن چهارهم هجری قمری بود. وی از پنج سالگی تحصیل را آغاز کرد و در جوانی از محضر مراجع و بزرگان شیعه
علم آموخت. وی صاحب اجازات اجتهاد و روایی از مراجع و محدثان گردید و در راستای تلاش علمی خود، سه کتاب عظیم و مقدس؛
قرآن کریم،
نهج البلاغه و
صحیفه سجادیه را ترجمه و شرح نمود. اینکار وی موجب آشنایی عموم مردم فارسی زبان با این سه کتاب شد، به خصوص کتاب نهج البلاغه که تا آن زمان فاقد شرح و ترجمه کامل فارسی بود.
فیض الاسلام برای
کسب علم چند سالی در
نجف اشرف مشغول تحصیل بود و پس از بازگشت از نجف در
تهران ماندگار شد و به کار نشر و
تبلیغ دین پرداخت و علاوه بر تلاش علمی و قلمی، در کنار روحانیت انقلابی، به بیدارگری پرداخت و به همینجهت مدتی گرفتار زندان
رژیم پهلوی گردید. سرانجام در بیست و سوم
شعبان ۱۴۰۵ هـ . ق مطابق با ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ هـ. ش از دنیا رفت و پیکرش در بهشت زهرای تهران، به خاک سپرده شد.
سید علی نقی اصفهانی آل محمد دیباج،
محمد دیباج فرزند
امام جعفر صادق (علیهالسلام) و جد مرحوم فیضالاسلام است.
او در سال (۱۲۸۳ ش) در «سده» (
خمینی شهر کنونی)
اصفهان به دنیا آمد. طبق شجرهنامه موجود، ایشان اربعینی بوده یعنی چهل پشت پدریاش به
امام علی (علیهالسلام) میرسد که همه از عالمان و مجتهدان عصر خود بودهاند. (شجرهنامه خود نگاشت وی در پایان جزء اول ترجمه و شرح بر نهج البلاغه به خط طاهر خوشنویس آمده است) سید علینقی مقدمات
علوم دینی را نزد برادر بزرگتر خود، سید غیاثالدین که مردی فاضل، خطیب و اندیشمند بود فرا گرفت، و با کمک برادر خود، از
اصفهان به
تهران،
مشهد مقدس و
نجف اشرف، هجرت کرد و به فراگیری معارف و احکام مقدس اسلام و
مذهب شریف اهلبیت (علیهمالسلام) سپری میکرد.
سید علینقی جوان، در نجف اشرف
دانش و معنویت را از محضر استادان بزرگی چون
آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی،
آقا ضیاءالدین عراقی،
شیخ محمدکاظم شیرازی،
شیخ علیاکبر نهاوندی و
شیخ عباس قمی کسب کرد و در همانجا موفق به نگارش کتاب «
الافاضات الغرویه فی الاصول الفقهیه» در دو جلد، شد. از کارهای بزرگ علمی و فرهنگی وی چنین بر میآید که در اغلب علوم دینی متبحر و صاحبنظر بوده و این حقیقت روشن از لابلای آثار وی مشاهده میشود.
آقا سید علینقی در سال (۱۳۵۲ هـ . ق) در حالی که حدود سی سال داشت، آن چنان مدارج علمی و معنوی را طی نمود که از مراجع بزرگ عالم تشیع آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی و شیخ محمدکاظم شیرازی
گواهی اجتهاد گرفت. او در سال (۱۳۵۵ هـ . ق) از شیخ علیاکبر نهاوندی در مشهد مقدس
اجازه روایی دریافت نمود و همان اجازه را در سال بعد، در نجف اشرف به خاتم المحدثین شیخ عباس قمی نشان داد. و از محضر ایشان نیز مفتخر به دریافت اجازه روایی گردید. وی متن اجازات خود را در صفحات پایانی
ترجمه و شرح نهج البلاغه، به چاپ رسانده است.
شخصیت علمی و معنوی آقا سید علینقی در همان سالها شکوفا شد و مشایخ اجازه، وی را با القاب و اوصاف بسیار بلند توصیف کردند.
مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در بخشی از اجازه خود آورده است: «العالم الفاضل، السید الجلیل النبیل، جامع المعقول و المنقول، حاوی الفروع و الاصول، الصفی الزکی ...»
و یا مرحوم شیخ محمدکاظم شیرازی وی را به «العالم العلام و الفاضل المهذب الفهام صفوه الاعلام و عمده ملاذ الاسلام، التقی الزکی و الصفی ...» ملقب میکند.
آقا ضیاءالدین عراقی نیز، وی را چنین توصیف میکند: «العالم العامل السید السند و الرکن المعتمد التقی و الزکی، افتخار المجتهدین، استاد المحققین، جامع المعقول و المنقول، حاوی الفروع و الاصول غواص بحار العلوم علی العموم و رکن الاسلام و المسلمین و زبده الفقهاء الراشدین، العالم الجلیل و مولانا النبیل ... .»
آثار و نوشتههای چاپ شده فیض الاسلام عبارت است از:
۱. ترجمه و خلاصه التفسیر قرآن عظیم؛ در ۱۶۷۱ صفحه.
۲. الثقلان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر سوره مبارکه فاتحة الکتاب.
۳. ترجمه و شرح نهج البلاغه؛ در شش جزء که آخرین جزء آن در شب یکشنبه هشتم
ذیقعده سال (۱۳۷۰ هـ . ق) در
تهران به اتمام رسیده است.
۴.
ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه؛ در یک جلد که در پسین روز شنبه پنجم
ماه مبارک رمضان سال (۱۳۷۶ هـ . ق) پایان یافته است.
۵.
بنادر البحار؛ که شرح، ترجمه و تحقیق بیست و پنج جلد
بحار الانوار علامه محمدباقر مجلسی است. این اثر در شب جمعه چهاردهم
جمادی الثانی (۱۳۹۹ هـ . ق) آغاز و در روز چهارشنبه بیستم
شوال همان سال، جلد اول آن، که کتاب العقل و العلم و الجهل است به اتمام رسید.
۶. اشارات الرضویه؛
۷. الافاضات الغرویه فی اصول الفقهیه؛ در دو مجلد. که در سال (۱۳۵۲ هـ . ق) در نجف اشرف به رشته تحریر در آمده است.
۸. خاتون دو سرا سیدتنا زینب الکبری؛ نگارش این کتاب در پسین روز جمعه پانزدهم
جمادی الاولی سال (۱۳۹۹ هـ . ق) برابر با بیست و چهارم فروردین (۱۳۵۸ ش) در تهران به اتمام رسیده است.
۹. چراغ راه؛ که در اثبات
معراج پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و رد شبهات مخالفان به نگارش درآمده است. در روز یکشنبه پنجم
ربیع الاول در سال (۱۳۵۶ هـ . ق) به پایان رسیده و آبان (۱۳۲۰ هـ . ق) منتشر شده است.
۱۰. پاسخ نامه ازگلی؛ که در اثبات
رجعت و پاسخ اجمالی به انحرافات و شبهات
شریعت سنگلجی است. وی در مقدمه کتاب «رهبر گمشدگان می نویسد: این کتاب قریب پنج سال قبل از رهبر گمشدگان تألیف شده است. (یعنی حدود سال ۱۳۵۴ هـ . ق)
۱۱. رهبر گمشدگان؛ که در اثبات رجعت و پاسخ مفصل و مستدل به شبهات شریعت سنگلجی است. نگارش این کتاب در تهران و در شب بیست و هشتم
محرم سال (۱۳۵۹ هـ . ق) به پایان رسیده است.
۱۲. مسئله رجعت؛
۱۳. قفل دهن شیطان.
۱۴. مقدمهها و بیانیههای عالمانه و متعهدانه؛ که در پارهای موضوعات به نگارش درآمده و در لابهلای آثارش به چاپ رسیده است.
آثار وی که در یک نگاه کلی به دو بخش تقسیم میشود گویای تلاش و جهاد علمی، فرهنگی و تبلیغی اوست. وی در بخش اول همت گماشت تا توانست سه کتاب عظیم و مقدس یعنی
قرآن، اخ القرآن (
نهج البلاغه) و اخت القرآن (
صحیفه سجادیه) را در خور فهم مردم فارسی زبان ترجمه و شرح کند و به خصوص مشتاقان معرفت علوم آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را از ساحل نهج البلاغه علوی و صحیفه سجادیه سیراب نماید.
در بخش دوم نیز قدم ها را استوار ساخت، تا با تقدسزدایی تعدادی دانشمند و عالمنما که اصلاح مسلمانی و
خرافهزدایی را در اسلامزدایی میجستند به مقابله برخیزد در اینجا بود که «رهبر گمشدگان» را نوشت.
مرحوم فیض الاسلام در نظر داشت که تفسیر جامع و کاملی از قرآن مجید، شامل چکیدهای از همه تفاسیر و احادیث که درباره هر موضوع وجود دارد تدوین نماید.
وی در دیباچه ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه می نویسد: از یکسال پیش به نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن کریم مشغولم، چون آرزو دارم این کتاب جامعترین ترجمهها و تفسیرها و در دنیا بینظیر باشد و تا ممکن است به طوری ساده و روان که همگان (خواص و عوام) از آن بهرهمند گردند. و آن مراجعه به کتب و مطالعه بسیار لازم دارد از این رو در گوشهای خزیده جز با کتب فقه و اخبار و تفسیر با کسی انس ندارم.
روش ایشان در ترجمه، معنا کردن دقیق لغتهاست و هر کلمه و جمله و مطلبی که نیازمند توضیح و شرح باشد در میان دو هلال گذاشته شده است تا ترجمه، از شرح فرق داشته باشد و تصرفی در اصل عبارت نشده باشد. شیوه ارزشمند دیگر ایشان در ترجمه و شرح صحیفه سجادیه این است که در ابتدای اغلب دعاها توضیح کوتاه؛ ولی پرمحتوا، عالمانه و در خور فهم عموم را درباره موضوع اصلی دعا آورده که آگاهی خواننده را افزوده و او را با چشم باز به سوی دعای مورد نظر ترغیب می کند.
نام فیض الاسلام با نهج البلاغه آمیخته است به طوری که نهج البلاغه فارسی به نهج البلاغه فیض الاسلام مشهور شد و این سعادت برای همیشه در تاریخ به نام ایشان ثبت گردید بسیاری از اندیشمندان و شخصیتهای علمی و فرهنگی بر این خدمت بزرگ ایشان آفرین گفتهاند و تاکنون بیش از یک میلیون نسخه از آن به چاپ رسیده است.
وی در دیباچه جزء اول ترجمه خود از آشناییاش با نهج البلاغه چنین مینویسد: از سالهای دراز این کتاب مقدس مورد مطالعه این بنده بود، روز به روز شوقم به خواندن و اندیشه در آن زیادتر میشد، گویا چیزی نمیدیدم مگر کتاب نهج البلاغه و سخنی نمیشنیدم مگر فرمایشهای
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و هرگاه با فضلا و دانشمندان ملاقاتی پیش میآمد، قبل از شروع به هر سخن، در باب عظمت و بزرگی نهج البلاغه سخن گفته به آنان یادآوری مینمودم که
سید شریف رضی (رحمهاللهعلیه) یکی از شاهکارهای تألیف را در این کتاب بهکار برده ... و گاهی در بعضی از مجالس دینی و
مذهبی پارهای از کلمات این کتاب را خوانده و معنای آن را بیان میکردم، شنوندگان به شگفت آمده میگفتند اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشهای امام علی (علیهالسلام) را در کتاب نهج البلاغه به طوری که در خور فهم هر فارسی زبان باشد، نوشته بودند همه از آن بهرهمند میشدند ... بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از هر کار بردارم (حتی از ترجمه و تفسیر قرآن کریم که از مدتی به نوشتن آن مشغول بوده برای اتمام آن سعی و کوشش بسیار داشتم) و این کتاب جلیل را به
زبان فارسی سلیس و روان ترجمه نموده ...
گفته شده که تنها جمع آوری مدارک و یاد داشت برداری ترجمه و شرح او بر نهج البلاغه مدت هفده سال طول کشید و تحریر آن در شش سال یعنی از (۱۳۶۵ هـ . ق. تا ۱۳۷۱ هـ . ق) انجام پذیرفته است.
مرحوم فیض الاسلام در پایان تألیف، ترجمه و شرح نهج البلاغه بیانیه بسیار مهمی تحت عنوان «چاره نگرانی امروزه مردم دنیا» آن هم در آن روزگار خفقان صادر میکند و همگان را به نهج البلاغه و ولایت علوی که همان ولایت خداوند در تمام شئون زندگی است دعوت میکند. گرچه از آن روزها، سالها گذشته است؛ اما به یقین میتوان یافت که این روزها، زندگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بشر بیش از هر زمان دیگر نیازمند چنین دعوتی است. آنچه او در بیش از پنجاه سال پیش نوشته و فریاد کرده است امروز سخن دل هزاران اندیشمند دلسوز دنیای اسلام است. منشور بازگشت به نهج البلاغه را که فیض الاسلام در روزهای سیاه سلطه نوشت، با هم میخوانیم:
(چاره نگرانی امروزه مردم دنیا)
همه پریشانند و در فکر علاج، لکن چاره را نمیدانند، تنها رهاننده بشر از پریشانی به دقت خواندن و عمل به فرمایش های حضرت امیر المومنین (علیهالسلام) در نهج البلاغه است که همه نگرانیها را برطرف نموده، مردم را به راه سیادت و
سعادت سوق میدهد. دنیای امروز را تباهکاری، ستمگری، دورویی،
خودخواهی و بدبختی بجایی رسانده که زندگی افراد آن تیره و تار شده. آسایش، دادگری، یگانگی، آشتی و نیکبختی در جهان برقرار نمیگردد، مگر به پیروی جهانیان از گفتار و کردار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که نمونهای از آن را سید شریف رضی در کتاب مقدس نهج البلاغه گردآورده و چون در همین مختصر از جمیع شئون زندگی چیزی فروگذار نشده، سیادت و سعادت عمل کننده را ضامن است؛ زیرا این کتاب نتیجه گفتار همه پیغمبران و راهنمای درک معانی و حقائق قرآن کریم و نجات دهنده گمراهان و گرفتاران است.
این گفتار روی دو پایه برهان عقل و علم، استوار است و ما لاف نزده و گزاف نگفتهایم. اگر باور ندارید برجستگان و دانایان خود را در مجلسی گرد آورد؛ تا اثبات نموده به خواص و عوام بفهمانیم: هر که طالب خیر و نیکویی و آسایش و خوشی است بایستی کتاب نهج البلاغه را (که پس از قرآن کریم و سخنان پیغمبر اکرم در جهان مانند ندارد) مورد مطالعه و سرمشق و دستور زندگانی خویش قرار دهد، بنابراین باید:
پادشاهان و وزراء و رجال سیاسی بخوانند تا
استقلال و تمامیت کشور را حفظ نموده و به وظائف خود و طرز سلوک با رعیت پی برند، وکلای مجلسین: سنا و شوری بخوانند تا از
بدعت (احداث چیزی در
دین که از دین نبوده) دوری گزیده و به دستور دین رفتار نمایند، حکمرانان و رؤساء هر شهر بخوانند تا رفاه و آسایش خود و کسانی را که با آنان سپرده شده فراهم سازند، امراء لشکر و افسران و سربازان بخوانند تا آماده حفظ حدود و ثغور کشور بوده و در کارزار همیشه فتح و فیروزی را دریابند، ستمگران و بیچارگان بخواند تا کیفر
ستم و پاداش شکیبایی را دانسته عبرت گیرند، اغنیا و فقرا بخوانند تا
کبر و سرافرازی و
رشک و پستی را از خود دور سازند، علما و دانشمندان بخوانند تا از همه دانشها بهرهمند گردند، مجتهدین عظام بخوانند تا راه
استنباط احکام الهی را بیاموزند، مبلغین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا دین را به
دنیا نفروخته رضا حق را بهدست آورده سعادتمند شوند، وعاظ و گویندگان بخوانند تا طریقه وعظ و
خطابه را آموخته، وقت خود و شنونده را با سخنان بیهوده و ژاژ تلف نکنند، مؤلفین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا مهمل نبافند و عفت قلم را حفظ نموده مطالبی بنویسند که خود و اعقابشان به آن فخر نمایند، فصحا و بلغا و ادبا و خطبا بخوانند تا از خرمن
فصاحت و
بلاغت و شیرینی کلام آن خوشهها بردارند، تجار و کسبه و اطباء بخوانند تا در داد و ستد و طبابت، خدا را در نظر داشته،
سود حلال بهدست آورند که نزد خدا و خلق شرمنده نباشند، قضات و وکلاء دادگستری و صاحبان محاضر رسمی بخوانند تا در دادرسی ها و معاملات برای چند ریال پول، حکم به ناحق ندهند و خلافی ننویسند و از عاقبت آن بپرهیزند، دانشجویان و هوشمندان بخوانند تا از شاخههای درخت دانش میوه چیده غولان و نادانان و گمراهان و گمراه کنندگان را در هر لباس بشناسند، جوانان بخوانند تا طراوت جوانیشان را در راههای بیهوده از دست ندهند، کارگران و رنجبران و بیابان گردان و رانندگان (که کمتر وسیله وقت کسب اطلاع دارند) بخوانند تا از خواندن آن همه چیز بهدست آورند، طبیعیین و مادیین و
فلاسفه بخوانند تا از تاریکیهایی که به آن گرفتارند رهایی یافته با مبدأ و
معاد آشنا گردند،
یهود و
نصاری و
مجوس بخوانند تا راه سعادت را در آن دیده با کتابهای خود مطابقه کرده حق و حقیقت را دریابند، گمراه کنندگان بخوانند تا از بدعاقبتی و رسوایی ترسیده بیش از این در اغفال ساده لوحان سعی ننمایند، گمراه شدگان بخوانند تا از راه کجی که آنها را به آن سوق دادهاند بازگشته گرد هر نادرست
هواپرست نگردند، زهاد و پارسایان بخوانند تا
زهد و تقوای حقیقی را در روش پیشوای متقیان دیده و به راههای کج پا ننهند و از رنج خود نتیجه بگیرند، با سوادان برای بیسوادان بخوانند تا آنان را به تحصیل دانش و بردن لذت سواد و اطلاع به وظائف دین و دنیا آگاه سازند، خلاصه جمیع افراد بشر باید بخوانند تا سعادت همیشگی و ترقی دنیا و
آخرت را از آن بیابند.
مقام مقام معظم رهبری
آیتالله خامنهای درباره ایشان میفرمایند: جز دانشوران و خواص، کسی از نهج البلاغه جز نامی نمیدانست. اولین ترجمهای که (در عصر حاضر) از آن شده، از مترجم روحانی محترمی است که اول بار، نهج البلاغه را «همه فهم» کرده و به دست مردم داد.
دکتر
سید جعفر شهیدی ایشان پس از یاد نمودن از برخی ترجمهها و شرحهای معاصر مینویسد: ترجمهای که جایی باز کرد و مقبول همگان افتاد اثر مرحوم سید علینقی فیضالاسلام است که خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه امام را با ترجمه و توضیح نشر کرد.
مرحوم فیضالاسلام را بارها دیدم؛ مردی فاضل، مسلمان و دیندار و دوستدار
اهلبیت (علیهمالسلام) بود و برای این ترجمه رنجی بر خود نهاد و میتوان گفت
اخلاص وی در فراهم آوردن این ترجمه، در رواج آن تأثیری بهسزا داشته است.
مرحوم فیض الاسلام در مقدمه کتاب خاتون دو سرا، انگیزه خود از نگارش زندگی
حضرت زینب (علیهاالسلام) را چنین شرح میدهد:
بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطبا سودی نبخشید، برای
استشفا به اتفاق و همراهی اهل بیت و خانواده به
کربلای معلا مشرف شدیم، در آنجا هم سخت مبتلا گشتم. روزی دوستی از زائرین، در
نجف اشرف، من و گروهی را به منزلش دعوت نموده با اینکه رنجور بوده، رفتم، در بین گفت و گوهای گوناگون، یکی از علما که در آن مجلس بود، فرمود:
پدرم میگفت هرگاه حاجت و خواستهای داری، خدای تعالی را سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری (علیهاالسلام) بخوان، بیشک و دو دلی خدای عزوجل خواستهات را روا می سازد، از اینرو من همچنین کرده شفا و بهبودی بیماریم را از خدای تعالی خواستم، و علاوه بر آن،
نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بسته که اگر از این بیماری بهبودی یافته، کتابی در احوال سیده معظمه (علیهماالسلام) بنویسم و از بسیاری اشتغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب ترجمه و خلاصه تفسیر قرآن عظیم، به نذر خود وفا ننمودم؛ تا اینکه چند روز پیش یکی از دخترانم (وفقهااللهتعالی) مرا آگاه ساخت که به نذرم وفاء ننموده، من هم از خدای عزاسمه توفیق و کمک خواسته به نوشتن آن شروع نمودم و آن را کتاب ترجمه خاتون دو سرا؛ سیدتنا المعصومه، زینب الکبری (ارواحنالتراباقدامهاالفداء) نامیدم.
مرحوم فیض الاسلام از روحانیان آگاهی است که توطئه دشمنان و جیرهخواران داخلی آنان را به خوبی شناخت و در برابر آنان و افکار انحرافی و الحادیشان به مبارزه برخاست. آنچه میآید بخشی از کتاب «چراغ راه» است که در آبان (۱۳۲۰ هـ. ش) منتشر شده است و روشنبینی این مرد فاضل و آگاه را نشان میدهد. وی با
نصیحت و هشدار به
روحانیت آن زمان به خاطر نفوذ روحانی نماها چنین مینگارد:
«یکی از مظاهر عظیمه و مجالی بزرگ
مذهب شیعه در این مملکت به خصوص از ثلث اخیر دوره
قاجاریه تا بحال، همانا تشکیل مجالس دینی و محافل
مذهبی میباشد، زمامداری منطق و خطابه در این مجالس بهعهده یک دسته خاصی از روحانیون (که بالطبع آنان دارای مشخصات و ممیزات خاصه شدهاند) محول آمده. ما اکنون در بیان اصل تاریخ منبر و واعظ و یا مرثیهخوان و به زبان عمومی، روضهخوان و کیفیت ظهور و تشکیل این مجالس در
ایران و غیر آن و مقصد اصلی مؤسسین در تأسیس و اینکه چه مصالح و منافعی از این مظاهر، دستگیر دین و دنیویون شده یا نشده و اینکه حقیقتاً آیه به واسطه عدم انتظام امور روحانی در این مملکت و خاصه فقدان نظام در این طبقه، برخلاف نظر مؤسسین، اثر بخشیده یا نه، نبوده و نیستیم ... .
ایشان سپس به حضور خود پای منبر فردی که سخنان و شبهاتی پیرامون مسئله
معراج پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مطرح میکند، اشاره و به تعبیر خود ایشان «در دریای غم و اندوه فرو رفته ...»، سپس میگوید:
«به عقیده نگارنده القای مباحث مهم دینی و مسائل عویصه مشکله معارفی، در انجمن و محافلی که اکثریت را طبقه توده تشکیل میدهد، غلط صرف و به جای سود، زیان بسیاری دارد؛ ولی افسوس که در دوره هرج و مرج دینی و عدم انتظام، در هیچیک از مظاهر
مذهبی و اجتماعی این مملکت واقع شدهایم که هر کس هر چه خواست، گفت و در مقام تبلیغ برآمد ... و بعضی هنوز تشخیص ندادهاند که برای یک دسته مردم مسلمان این عصر چه باید گفت و چه باید نوشت.»
فیض الاسلام با منحرفان از
اسلام و
تشیع و بدعتگزاران و التقاطاندیشان نیز به مبارزه و مناظره برخاست. شریعت سنگلجی
روحانی نمای منحرف، از خاطره تاریخ این کشور و متدینان پاک نشده است. خیانتهای او و امثال او، که نقاب
نفاق بر چهره داشتند باید همیشه در نظر خاص و عام باشد، به خصوص در این برهه حساس از تاریخ اسلام و
ایران و
مذهب راستین تشیع که از هر سو برای شکستن آنان و خط مقدم آن، یعنی روحانیت آگاه و متعهد صفآرایی فکری و تبلیغات شده است. سنگلجی به بهانه
خرافهزدایی، دینزدای و
مذهبزدایی را پیشه خود ساخت. او و هم پیالهها و اربابانشان به خوبی دریافته بودند تا روزی که پیوند مردم با اسلام و مقدسات محکم است و سایه روحانیت اصیل و آگاه بهعنوان عالمان راستاندیش و دوراندیش ریسمان میان ملت و
مذهب را در دست دارند، سهمگینترین طوفانها نیز نمیتواند بدان آسیب برساند؛ لذا ناشیانه به مقدسات مردم متدین حمله بردند که جز خفت و خواری برای خود چیزی به یادگار نگذاشتند.
امام خمینی در آن زمان پرچم مبارزه را با آن نوشتن «کشف اسرار» بر دوش گرفت و پاسخهای افشاگرانه وی به
کسروی و سنگلجی و امثال آنان نقاب از چهره کریهشان برداشت. یادآور میگردد که امام این کتاب را در پاسخ به کتاب اسرار هزار ساله
علیاکبر حکمیزاده نگاشت.
مرحوم فیض الاسلام نیز در همین راستا دست به قلم برد و کتاب «رهبر گمشدگان» را به رشته تحریر درآورد که از آگاهی و تعبد وی و نزدیکی اندیشههای او با امام خمینی حکایت دارد. امام خمینی در بخشی از پاسخهای خود به سنگلجی می فرماید:
«این همه جوش و خروش شما و یخه پاره کردن و معرکه گرفتن ... بهطوری که از رویه و اخلاق شما در
قم و
تهران اطلاع داریم،
دینداری، شما را به نوشتن این اوراق وادار نکرده است.»
فیض الاسلام نیز در مقدمه کتاب «رهبر گمشدگان» مینویسد: تو میگویی: من در صدد اصلاح
دین و
مذهب برآمدهام، و سخنانم با
خرافات گوناگونی که وارد اسلام شده، جدا مبارزه میکند، و حال آنکه از گفتار زشت تو معلوم میشود که اصلا معتقد به هیچ دین و
مذهبی نیستی؛ بلکه یک دسته از
خرافت و اباطیل را به مردم عوام تحمیل میکنی و آنها را وسیله اعاشه و ارتزاق خویشتن قرار دادهای ... .
سرانجام در بیست و سوم شعبان ۱۴۰۵ هـ . ق مطابق با ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ هـ. ش از دنیا رفت و پیکرش در بهشت زهرای تهران، به خاک سپرده شد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت الله علی نقی فیض الاسلام »، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱/۱۷.