سید عزالدین حسینی زنجانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار زندگی نامه تفصیلی سید عزالدین زنجانی آورده شده است. این متن، ذیل عنوان سید عزالدین حسینی زنجانی در کتاب گلشن ابرار آمده است.
(متولد: ۱۳۰۰ش.)
آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی از ثمرات گرانقدر خاندان
امام جمعه زنجانی است. این خاندان به خاطر اقامه نماز جمعه به مدت حدود دو
قرن به امام جمعه زنجانی
شهرت پیدا کردند. از بین آنان همواره بزرگانی برخاسته و موجب اعتلای
اسلام شدهاند. از بزرگان این خاندان، آیتالله سید محمد مجتهد طارمی زنجانی، فرزند سید ابوالقاسم حسینی زنجانی، است. وی از فقیهان بنام
زنجان و اولین عالم از این خاندان بود که در این شهر به اقامه نماز جمعه پرداخت. وی در آن سنگر با کج اندیشان در سر ستیز بود. همانطور که در جریان «غائله بابیه» علیه آنان حکم
جهاد داد و ضمن روشن کردن اذهان مردم، از شیوع عقائد انحرافی آنان جلوگیری کرد.
آثار ارزشمندی از آن
عالم مجاهد به جا مانده است، ازجمله،
رساله عملیه که در ابتدای آن اصول معارف دینی آمده است. «لسان الصدق فی الحق»، الحاشیه علی الاثبات الرجعة لامیر محمد مؤمن بن دوست محمد، انیس الفقهاء در ۷ جلد، حاشیة المعالم و... ازدیگر آثار اوست.
آیت الله سید عبدالواسع، فرزند سید محمد دومین امام جمعه این خاندان و جد دوم سید عزالدین حسینی، است. وی نویسنده کتابهای الاجتهاد و التقلید، الرد علی رسالة التکفیر، الاخلاق و المواعظ در ۱۰ جلد، الحاشیة علی القوانین و الحاشیة علی الریاض میباشد
و در
تاریخ ۱۲۹۱هـ. ق. در زنجان وفات یافت.
آیت الله سید ابوالفضائل، جد اول عزالدین از شاگردان فاضل شربیانی بود. او فقیهی کامل و مرجع رسیدگی به مشکلات مردم بود.
فرزندش آیتالله سید محمود حسینی هم چهارمین امام جمعه بود. او در سال ۱۳۰۹هـ. ق. دیده به
جهان گشود. مقدمات سطح و قسمتی از خارج را در زنجان و نزد استادان آن دیار مثل پدرش و آخوند ملاقربانعلی زنجانی و شیخ زین العابدین عابدی به انجام رساند و در سال ۱۳۳۰هـ. ق. در ۲۱ سالگی به
نجف اشرف
هجرت کرد و از بزرگان آن دیار مثل آیتالله محمد حسین کمپانی و محقق نائینی کسب فیض کرد و به درجه اجتهاد رسید.
سید محمود روحیهای ظلم ستیز داشت و خانه اش در زنجان و قم محل تجمع ظلم ستیزان و مبارزان بود. مبارزانی همچون
آیتالله سید محمود طالقانی از شاگردان نزدیک ایشان بودند. سید مجتبی نواب صفوی بارها در
زنجان با او ملاقات کرد و در مورد نحوه مبارزه با طاغوتیان با وی به مشورت نشست.
آیت الله سید عزالدین زنجانی در خاطراتش مینویسد:
«مرحوم والد، با رضاخان و دستگاه سلطنت بسیار بد بودند. در مجلس مؤسسان که عدهای از علمای بزرگ دعوت شده بودند، مرحوم والد یگانه فردی بود که برخلاف قاطبه
حاضران مجلس، بلند شده و مجلس را ترک کردند.
رسالة فی الجبر و التفویص، رسالة فی الصید و الذباحة، حاشیة علی تفسیر
ملاصدرا، تقریرات
فقه و
اصول و حاشیه بر دررالفوائد از آثار اوست. وی در سال ۱۳۷۴هـ. ق. ، در ۶۵ سالگی درگذشت و پیکرش را پس از تشییع به نجف اشرف بردند و در یکی از حجرههای صحن
امیرمؤمنان علیهالسّلام به
خاک سپردند.
سید عزالدین حسینی زنجانی در سال ۱۳۰۰ شمسی (۱۳۳۸هـ. ق.) در زنجان دیده به جهان گشود.
دوران کودکی اش در محیط
علم و
تقوا سپری شد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان (متوسطه قدیم) را در زادگاهش به پایان رساند و در کنار آن مقدمات
علوم دینی و سطح و قسمت کمی از درسهای خارج فقه و اصول را به خوبی فراگرفت. (مکاتبه با حجةالاسلام والمسلمین حاج سید محمد حسینی زنجانی، فرزند آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی، ۱۸/۵/۸۴.)
اشتیاق به یادگیری علوم اسلامی و راهنماییهای پدر موجب شد سید عزالدین در اوایل جوانی به درجات بلندی برسد. وی علاوه بر تدریس، توان تبلیغ را در خود به خوبی احساس میکرد، ولی از آنجا که حکومت رضاخانی پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع کرده بود، نتوانست لباس روحانیت بر تن کند و از فضیلت ارشاد محروم ماند. از طرفی بسیار مایل بود برای ادامه تحصیلات و ارتقاء به مدارج عالی علوم حوزوی به شهر مقدس
قم سفر کند، ولی هربار که از پدر اجازه میخواست، او رضایت نمیداد. تا اینکه سفر زیارتی
مشهد مقدس پیش آمد. وی همراه پدر در اوایل سال ۱۳۲۰هـ. ش. به زیارت
امام هشتم علیهالسّلام رفت و ضمن زیارت، به پیشنهاد یکی از دوستان پدر، به ملاقات
شیخ حسنعلی اصفهانی رفتند. وی در آن
زمان در محله «نخودک» - جزو مشهد فعلی - سکونت داشت. ضمن گفت و گو، مسئله موانع معمم شدن سید عزالدین نیز پیش آمد. شیخ گفت: چهل سال پیش که به
مکه مشرف شدم، در راه، به اسهال خونی مبتلا شدم، چون مشرف به
مرگ شدم، از شخصی به نام حاج شیخ اسماعیل قره باغی (از استادان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی.) یاری خواستم. او گفت:
نذر کن اگر
خدا شفا داد یک دوره
قرآن را ختم و به روح مؤمنان
وادی السلام نجف هدیه کنی. من چنین نذری کردم و خدای متعال شفایم داد. من همین توصیه را به ایشان (سیدعزالدین) میدهم به اضافه اینکه
دعای علقمه را زیاد بخواند. سید عزالدین حسینی میگوید: در همان مجلس نذر کردم و پس از آن هرروز دعای علقمه را خواندم تا اینکه
خداوند هر دو خواستهام را برآورده کرد حکومت رضاخانی در شهریور ۱۳۲۰ برچیده و ممنوعیت معمم شدن روحانیون برداشته شد و پدر اجازه سفر به قم را داد. (مکاتبه با حجةالاسلام والمسلمین سید محمد حسینی زنجانی، ۲۵/۵/۸۴.)
به این ترتیب سید در سال ۱۳۲۰هـ. ش. به حوزه قم
هجرت کرد.
۱ ـ سید محمود حسینی زنجانی (متوفای ۱۳۷۴هـ. ق.) : سید عزالدین مقدمات علوم دینی، کتابهای معیارالعلم غزالی، منطق و حکمت اشراق، قسمتی از اسفار، مبدا و معاد و رساله حشر ملاصدرا، و بخشی از ریاض المسائل سید علی طباطبایی و
فوائدالاصول میرزای نائینی را نزد پدر بزرگوارش سید محمود حسینی زنجانی یاد گرفت.
۲ ـ آیتالله شیخ محمد حسین دین محمدی: از بزرگان زنجان و از شاگردان
آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی بود، سید به توصیه پدر در درس وی شرکت کرد و کتابهای رسائل،
مکاسب و
طهارت شیخ انصاری را فراگرفت.
۳ ـ شیخ عبدالکریم خوئینی زنجانی: فرزند ملاابراهیم زنجانی بود که سال ۱۲۹۱هـ. ق. در قصبه خوئین زنجان دیده به جهان گشود. تحصیلات حوزوی را در حد مقدمات در شهر زنجان فراگرفت و سپس در
نجف اشرف نزد استادان بزرگ مثل
سید کاظم یزدی و آخوند خراسانی تحصیل علوم دینی را به انجام رساند و از محمد تقی شیرازی، آخوند خراسانی و
شیخ الشریعه اصفهانی اجازه اجتهاد گرفت. مدتی در زنجان به تدریس علوم حوزوی مشغول بود. در سال ۱۳۲۵هـ. ق به قم رفت و در سال ۱۳۶۹هـ. ق درگذشت.
سید
کفایة الاصول را نزد وی که خود از شاگردان آخوند بود و شرحی به نام «خودآموز کفایه» بر آن نوشته بود، فراگرفت.
۴ ـ شیخ یحیی مدرسی: متوفای ۱۳۸۲هـ. ق. .
۵ ـ سید رضا جوقینی.
۶ ـ شیخ مختار فلسفی لنکرانی.
۷ ـ سید عبدالصمد غزالی.
۸ ـ شیخ علی رفاه.
۹ ـ سید مجتبی موسوی انگورانی.
۱۰ ـ سید احمد مجتهدی.
۱۱ ـ
آیتالله سید محمد حجت کوه کمری : در ابتدای ورود به قم، در درس
فقه و اصول وی شرکت کرد و یک دوره
اصول فقه از ابتدا تا اواخر
استصحاب را نزد ایشان یاد گرفت و تقریرات آن نزد ایشان موجود است.
۱۲ ـ آیتالله سید صدرالدین صدر.
۱۳ ـ آیتالله
سید محمد حسین طباطبائی بروجردی.
۱۴ ـ آیتالله شیخ مهدی امیری مازندرانی: سید عزالدین حسینی زنجانی در مورد شرکت در درس وی میگوید:
«یک مقداری از معقول (اسفار) را هم خدمت آیتالله حاج شیخ مهدی مازندرانی طاب ثراه تلمذ کردیم. ایشان مجتهدی بسیار بزرگوار و از شاگردان مرحوم شریعت اصفهانی و آقا سید محمد کاظم یزدی بودند. به معقول تسلط داشتند و خیلی خوب درس میفرمودند. یادم است در آن هنگام که شایع بود (فلسفه چه نفعی دارد؟) روزی در تدریس جلد دوم اسفار آنجا که مرحوم صدرالمتالهین
خطبه نهج البلاغه را در بحث توحید صفات عنوان کردهاند، ایشان کتاب را بست و درد دلش باز شد و فرمودند: نمیدانم اینهایی که با فلسفه مخالفند آیا این مطالب را به غیر فلسفه میتوان فهمید؟»
۱۵ ـ
سید احمد خوانساری.
۱۶ ـ
علامه سید محمد حسین طباطبایی .
۱۷ ـ
آیتالله روح الله موسوی خمینی .
آیت الله حسینی زنجانی در حدود سال ۱۳۳۳هـ. ش. عزم
نجف اشرف کرد. قبل از سفر به
محضر استادان خویش رفت و با آنان مشورت کرد. استادان وی که از مرتبه علمی و کمالات اخلاقی او آگاهی کامل داشتند، ترک سفر را ترجیح دادند، ازجمله علامه طباطبایی فرمود: «درشرایط کنونی سفر شما به نجف تحصیل حاصل است.» آیتالله حسینی زنجانی با این حال عازم عتبات عالیات شد و از
محضر بزرگان کسب فیض کرد.
آیات عظام، سید عبدالهادی شیرازی و
سید ابوالقاسم خویی بیشترین تاثیر را در
علم و
اخلاق ایشان داشتند.
آیت الله زنجانی از موفقترین علمای عصر در تحصیل، تحقیق، تالیف، تدریس و دیگر فعالیتهای علمی است، نظم و برنامه ریزی در کارها، روحیه جست و جو و تبحر در همه حالات از ویژگیهای ایشان است. وی در خاطراتش میگوید:
«یادم است که در سال ۴۲ که در زندان بودم و
مرحوم مطهری هم بودند. ایشان به یک وسیلهای مثنوی را داخل آوردند و با هم مطالعه میکردیم و من اشعاری را که اشاره به آیات
قرآن و یا
حدیث داشت، آیات و احادیثش را مشخص میکردم به طوری که یادم است شهید مطهری در حاشیه مثنوی یادداشت میکردند.
در طول تحصیل با علمایی چون شهید سید محمدعلی قاضی طباطبایی و سید عبدالحسین حائری - از نوادگان دختری
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری - هم بحث بود. حائری به تصریح آیتالله زنجانی استعداد فوق العاده و ذوقی سرشار داشت و در اوایل جوانی به درجه
اجتهاد رسیده بود. آیتالله زنجانی مدت زیادی درسهای فقه و اصول آیتالله بروجردی و آیتالله حجت و نیز درس
فلسفه را با ایشان مباحثه کرد و سومین هم بحث وی آیتالله سید مهدی حائری بود که درس اسفار امام رحمةاللهعلیه را با هم مباحثه کردند.
زنجانی از دیگر موفقیتهای تحصیلی خود را دوستی و ارتباط عاطفی با استادان خود و دیگر محققان حوزوی میشمارد. وی تا حد امکان همراه و ملازم دانشوران حوزه بوده است و استادان بزرگی همچون امام خمینی رحمةاللهعلیه و علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه این روحیه او را میستودند. از این رو اگر روزی در کلاس
حاضر نمیشد، از احوالش جویا میشدند. به یکی از آن موارد که پیامی لطیف دارد اشاره میکنیم. آیتالله زنجانی زمانی که در
قم بود، گرفتار بیماری حصبه شد. در این ایام دو نفر از بزرگان وی را بسیار مورد تفقد قرار دادند
اول: امام خمینی رحمةاللهعلیه بود که هر روز به منزل او میرفت و احوال پرسی میکرد. تااینکه حالش بدتر شد و وی را با تاکید امام به بیمارستان سهامیه منتقل کردند و چون منزل آیتالله زنجانی برای استراحت مناسب نبود، امام دستور داد از منزل خودشان رخت خواب مناسب و وسایل لازم استراحت را فراهم کنند.
دوم: مرحوم آیتالله حاج سید احمد زنجانی رحمةاللهعلیه بود. او با اینکه استاد آیتالله زنجانی نبود رابطه علمی فراوانی با وی داشت. از این رو در آن ایام، بارها به ملاقات ایشان میرفت. آیتالله زنجانی میگوید:
پس از بهبودی من، ایشان به من فرمودند: در اواخر روزهایی که حال شما خوب نبود و شما در حال اغما بودید، مرتب میگفتید: «عبدالرحیم قصیر، عبدالرحیم قصیر»! من فکر کردم تکرار این نام به زبان شما حتما رازی دارد. از این رو یک شب، کتاب
عروة الوثقی را نگاه کردم. دیدم در آنجا نمازی برای قضاء حوائج از یکی از
امامان معصوم توسط «عبدالرحیم قصیر» نقل شده است.
همان شب
غسل کردم و آن
نماز را خواندم و فردای آن روز حال شما خوب شد.
بازگشت به زنجان آیتالله سید عزالدین زنجانی مدتی قبل از وفات پدرش در سال ۱۳۳۵هـ. ش. به درخواست پدر به زنجان بازگشت و به فعالیتهای علمی، اجتماعی و مذهبی پرداخت.
وی در زنجان نیز با راه حلی که پدرش ارائه کرد، به علم آموزی ادامه داد. خود در این مورد میگوید:
«این جانب علی رغم میل باطنی خود میخواستم از نجف اشرف به ایران برگردم چرا که گفته میشد حوزه (علمیه) زنجان کسی را (برای اداره کردن) ندارد. چون آن ایام مصادف بود با کسالت و بستری شدن مرحوم والد. (از این رو) برای اداره مدرسه و
مسجد سید و... مراجعت به ایران (را لازم) دیدند (و وقتی علاقه فراوان من نسبت به علم آموزی بیشتر و عدم دسترسی به استادان بزرگ را دیدند به من) گفتند: «ناراحت نشوید. به شما روشی یاد میدهم که دوری حوزه را جبران کند. این روش نوعی ریاضت (و تمرین) میخواهد و آن این است که یا با
نذر و یا چیز دیگر خود را موظف کنید که یک متن فقهی را در ساعاتی از
روز (به طور) عمیق مطالعه کرده و (در آخر کار) نظرات خود را پیرامون آن یادداشت کنید. به شما قول میدهم که اگر بر این کار بطور منظم اهتمام کنید، دوری شما از حوزه جبران خواهد شد.»
آثار گرانقدر، نقطه نظرات در موضوعات علمی و جلسات پربار تدریس در رشتههای فقه، اصول،
فلسفه،
عرفان و
تفسیر در زنجان و مشهدمقدس بهترین دلیل بر منزلت علمی او است. عظمت علمی آیتالله زنجانی باعث توجه ویژه استادان نسبت به ایشان شد.
علامه طباطبایی در مصاحبهای تلویزیونی - در اواخر عمر - وقتی سؤال شد که در علوم عقلی به ویژه فلسفه به چه افرادی میتوان اعتماد کرد، بعد از ذکر نام
شهید مطهری، نام سید عزالدین حسینی را برد.
شیخ عبدالحمید قائمی از علمای فقید زنجان هم میگوید:
«در
محضر علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه بودم. به مناسبتی سخن از مسائل زنجان به ویژه آیتالله حسینی زنجانی به میان آمد. علامه طباطبایی فرمود: مقام علمی حاج سید عزالدین برای مردم مجهول است. ایشان بسیار زحمت کشیده و دارای مراتب عالی علمی هستند.»
در سالهایی که در زنجان اقامت داشت به تدریس علوم دینی در مدرسه سید میپرداخت و هم اکنون که درمشهد مقدس سکونت دارند، در اکثر موضوعات علوم دینی و انسانی به تدریس اشتغال دارد و با تدریس
فقه،
اصول، فلسفه (کلام) عرفان و
اخلاق و
نهج البلاغه در مدرسه
امام صادق علیهالسّلام تشنگان را با
آب حیات علوم
آل محمد علیهمالسّلام سیراب میکند.
اداره حوزه علمیه: بعد از رحلت پدر، مدیریت حوزه علمیه زنجان را به عهده گرفت و به تربیت مبلغان، محققان و مدرسان علوم دینی پرداخت و به حرکت علم و اخلاق بیش از پیش تداوم بخشید.
در سال ۱۳۵۴هـ. ش. رساله توضیح المسائل خود را با نام جامع الاحکام به چاپ رساند و بسیاری از مردم زنجان از ایشان تقلید کردند. بعد از رحلت
آیتالله العظمی اراکی رحمةاللهعلیه در سال ۱۳۷۳ نیز عده بسیار دیگری از مردم آن سامان از وی
تقلید کردند و ایشان در این منصب به مسائل مذهبی مردم رسیدگی کرد.
از فعالیتهای مهم ایشان تاسیس کتابخانه جامع با معماری جدید است. این مرکز که به کتابخانه حسینی موسوم است، در مدخل مسجد جامع و مدرسه علمیه سید قرار دارد و سالهاست که مورد استفاده عموم مردم به ویژه طلاب
علوم دینی و علمای شهر میباشد. کتابخانه بیش از شش هزار کتاب در موضوعات گوناگون دارد و تعدادی از آنها را آقای محمد نجمی - از استادان دانشگاه
تهران- وقف کرده است.
آیتالله زنجانی مسجدهای متعددی را در زنجان در روستاهای تابع بنا نهاد مسجد قمر بنی هاشم علیهالسّلام در جنب انبار غله زنجان، مسجد روستای یدی بلاغ و روستای همجوار، از این قبیل است.
این عالم آگاه با درک شرایط
زمان و شناخت آفتهایی که از ناحیه دشمنان متوجه اعتقادات مردم متدین بود، اقدام به تشکیل انجمن و گروههایی تبلیغی برای ترویج مبانی اعتقادی مردم و نشر احکام
الهی کرد. وی در این راستا، علمای بسیاری را به شهر زنجان و اطراف آن گسیل داشت. علاوه بر آن ضمن آموزش معلمان و دانش آموزان و آشنا کردن آنها با افکار فرقههای ضاله قدمهای مثبتی در
راه ازاله انحرافات منحرفان برداشت. از ثمرات بارز این اقدامات ریشه کن کردن
فرقه ضاله بهائیت در زنجان و برگشت بسیاری از هواداران آن به دامن
اسلام بود. این فرقه ضاله روستای یدی بلاغ را مرکز تبلیغات افکار انحرافی خود قرار داده بود که توطئههای آنها با تدبیر آیتالله زنجانی خنثی گردید.
ایشان تا مدتی قبل از انقلاب از ناحیه حکومت پهلوی به طور غیر رسمی به مشهد مقدس تبعید شده بوده و مردم جای خالی مردی فقیه، انقلابی، آگاه به مبانی سیاسی امام خمینی و معتقد به راه او را احساس میکردند. از این رو بارها از امام که در پاریس بود تقاضا کردند ایشان از مشهد به زنجان بیاید. امام خمینی رحمةاللهعلیه نیز در جواب یکی از نامههای آیتالله زنجانی نوشت:
«بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید عزالدین امام -دامت برکاته- به عرض میرساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت وجود شریف و حاوی تفقد از این جانب بود موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. مدتها است که به نظرم میرسید از جنابعالی تقاضا کنم زنجان را که مرکزی حساس است از وجود خودتان خالی نگذراید. اکنون که مجاهدات علمای اعلام زنجان و اهالی محترم -ایدهم الله تعالی- نقطه عطفی شده و فعالیتهای اسلامی چشمگیری در آنجا انجام میگیرد این تصور قوت گرفته است و البته عذری را که مرقوم داشتهاید موجه بود و با آن ترتیب صلاح نبود لکن اکنون که دستگاه جبار به انهدام گرایش پیدا کرده و اساس آن مسائل به هم ریخته شده است به نظر میرسد که وجود جنابعالی در آنجا مفیدتر برای فعالیتهای اسلامی باشد. ایران جنگزده امروز احتیاج به نوسازی دارد و این امر محتاج به تشریک مساعی جمیع اقشار ملت است که باید به همت بزرگان و علمای اعلام صورت بگیرد. مسامحه در نظارت امور بلاد به وسیله
علماء و معتمدین و پشتیبانی ملت، موجب ضررهای جبران ناپذیر است، لهذا از جنابعالی تقاضا میشود که در صورت عدم محذور شدید به زنجان تشریف ببرید و با راهنمایی خود، امور را اصلاح و با تشریک مساعی علمای اعلام و سایر محترمین مسائل مهمه را حل فرمایید. از خداوند تعالی اصلاح امور
مسلمین را خواستارم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. والسلام علیه و رحمة الله.
۱۹ صفر ۱۳۹۹هـ. ق. - ۲۸/۱۰/۱۳۵۷»
به این ترتیب آیتالله زنجانی در آستانه پیروزی
انقلاب، یعنی در سال ۱۳۵۷ به زنجان بازگشت و ۲ سال امامت جمعه را به عهده گرفت.
آیت الله حسینی زنجانی در وقایع ۱۳۴۲ و قیام مردم قم، از مرجعیت
امام خمینی حمایت کرد و در کنار دیگر عالمان توطئه شاه مبنی بر از بین بردن امام را خنثی کرد. ابراز حساسیت نسبت به هتاکی به مقدسات به ویژه وقتی حکومت ستمشاهی پشتوانه آن بود، از ویژگیهای وی شمرده میشد. وی در جریان نوشته شدن کتاب اسرار هزار ساله توسط یکی از منحرفان، عکس العمل نشان داد و از مراجع وقت
قم کسب تکلیف کرد. ایشان در این مورد میگوید:
«در ایامی که در
محضر امام مشغول بودیم، یکی از منحرفین کتابی منتشر کرد بنام «اسرار هزار ساله» که در این کتاب به مسائل زیارت و احکام اسلامی حمله کرده بود. ما طلبههای جوان با شور و حرارتی به
محضر مراجع رفتیم تا برای پاسخ به این کتاب اقدام کنند. مخصوصا به
محضر آقای حجت شرفیاب شدیم. ایشان فرمودند نباید به اینگونه کتابها اعتنا کرد «الباطل یترک بترک ذکره» (باطل با ترک ذکر آن، خود بخود متروک میشود). تااینکه خدمت امام رسیدم بالاخره خود امام خمینی رحمةاللهعلیه از وجود این کتاب مطلع شدند و درس اسفار را تعطیل فرمودند و پانزده روز جواب از شبهات آن کتاب را نوشتند به نام «کشف الاسرار» که مکرر چاپ شده است. و در نوشتن این کتاب خودشان را خیلی به زحمت انداختند چشمشان آزرده شد و مدتی هم عینک دودی میزدند.»
آیت الله زنجانی در روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۴۲ به مناسبت فجایعی دولت در ۱۵ خرداد در
تهران، به منبر رفت و سخنرانی شدیدالحنی علیه
حکومت نمود. بعد از سخنرانی از طرف ساواک مورد تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیری به تهران منتقل شد و همراه مبارزانی مثل
شهید مطهری، شهید هاشمی نژاد،
آیتالله مکارم شیرازی،
شیخ حسین لنکرانی و
محمد تقی فلسفی زندانی شد و پس از ۴۵ روز آزاد شد. زندانی شدن تاثیری منفی در روحیه ظلم ستیزی او نداشت. ازاین رو بعد از
آزادی ارتباطی مستمر با مبارزان و پیشگامان نهضت امام خمینی داشت و با مخالفان رژیم از مراجع، علماء و اقشار مختلف ارتباط برقرار میکرد و در مورد نحوه مبارزه و تداوم آن به گفت و گو مینشست. وی در خاطراتش میگوید:
«مرحوم آیتالله میلانی در سال ۴۲ جزء پیشگامان در حرکت انقلابی بودند و به همین جهت به تهران تشریف آوردند. کاملا یادم است که ورود ایشان به تهران مصادف با زندانی شدن ما در همان
تاریخ بود. بعداز خلاصی از زندان مجالسی داشتیم با بعضی از مراجع وقت و علماء که به تهران آمده بودند. این مجلس در منزلی که ایشان (آیت الله میلانی) ساکن بودند منعقد میشد. در بعضی از این محافل خصوصی مرحوم
شهید مطهری رضوان الله علیه نیز شرکت داشتتند.»
آیت الله حسینی زنجانی در شب احیای ماه مبارک
رمضان سال ۱۳۴۷شمسی علیه
حکومت ستمشاهی، به خاطر رواج بی حجابی و بی بندوباری سخنرانی تندی نمود و عوامل فرهنگی کشور را زیر سؤال برد و این بار هم مورد تعقیب ساواک قرار گرفت ولی ساواک به خاطر موقعیت ایشان در میان مردم از زندانی کردنش منصرف شد.
آیت الله حسینی زنجانی در سال ۱۳۵۰ که محمدرضا شاه پهلوی از اوپک برگشته بود و عدهای از روحانیون به استقبال او رفته بودند، به منبر رفت و علیه آن روحانیون سخنرانی تندی نمود و ضمن ذکر معیارهای تشخیص روحانی واقعی از روحانی نما، اذهان مردم را متوجه امام خمینی به عنوان تنها رهبر آزادی بخش کرد. وقتی خبر این سخنرانی انتقادی به تهران رسید، حکومت پهلوی چاره را در آن دید که وی را محدود کند و بین او و مردم جدایی افکند، ازاین رو با هماهنگی لازم توسط ساواک منوچهر آزمون -سرپرست اوقاف- مامور برخورد با آیتالله زنجانی شد. آزمون نیز به واسطه بعضی روحانی نماها به ایشان ابلاغ کرد قبل از هرگونه برخورد، زنجان را ترک کنید و به مشهد بروید!
آیت الله زنجانی به خاطر اینکه
حضور ایشان بهانه به دست ساواک ندهد و آنان برای افراد انقلابی ایجاد مزاحمت نکنند، به
مشهد مقدس هجرت کرد و در آن شهر به مبارزات خود ادامه داد.
آنچه در آثار این عالم آگاه قابل لمس است، چند ویژگی زیر است:
۱- گذشته از برخی تالیفات که صرفا مسائل علمی و مبنایی از قبیل تقریرات درسهای استادان در طول دوران تحصیلی است، بیشتر آنها، نیاز فعلی جامعه را مدنظر قرار داده است. علاوه بر آن، توجه خاصی به دفع شبهات روز دارد. نمونه این مسئله اثر ارزشمند «معیار شرک فی القرآن» است.
۲- با اینکه وی در علوم عرفان،
فلسفه و
فقه دارای تخصص ویژه است اثری از علم زدگی در آثارش دیده نمیشود. درعین حال وحی محوری در خیلی از تالیفاتش موج میزند.
۳- بیان مؤلف در بیشتر کتابها ساده و روان و برای بیشتر مردم قابل درک است.
۱ ـ تقریرات اصول آیتالله سید محمد حسین بروجردی رحمةاللهعلیه .
۲ ـ تحریرالوسیله فی الفقه: این اثر سلسله مباحث
فقه استدلالی است که از مبحث
طهارت شروع شده است.
۳ ـ شرح وسیلة النجاة: شرح و تفسیر کتاب فقه استدلالی وسیلة النجاة، تالیف آیتالله
سید ابوالحسن اصفهانی رحمةاللهعلیه است که ضمن تدریس خارج فقه در زنجان و مشهد گردآوری شده است.
۴ ـ کتاب الخمس.
۵ ـ مناسک حج.
۶ ـ مجمع المسائل (رساله توضیح المسائل).
علاوه بر آثار مذکور، تالیفات چندی در موضوع تعلیقه بر کتابهای فقهی و اصولی معتبر در حال گردآوری است که به زودی چاپ خواهد شد.
۷ ـ تفسیر سوره حمد: این اثر به زبان فارسی و بیانی ساده و روان است. مؤلف ضمن بیان معنای آیات، اشارات و لطائف هر آیه، به ذکر شبهات پرداخته است. این کتاب چکیدهای از کلیات معارف
الهی و قرآنی است و خواننده را با راههای ارتباط با خدا و معیارهای
انسان کامل آشنا میکند. تفسیر
سوره حمد در ۱۶۸ صفحه و در سال ۱۳۸۳ توسط بوستان کتاب قم چاپ شده است.
۸ ـ معیار الشرک فی القرآن: این اثر گرانقدر، سلسله مناظرات و پرسشها و پاسخهایی است که بین آیتالله حسینی زنجانی و برخی اهل شبهه صورت گرفته است و موضوع آن بررسی مشروعیت توسل به معصومان علیهمالسّلام - مفاد بسیاری از دعاها و مضمون زیارتنامهها- و اثبات منافات نداشتن آن با توحید است. مؤلف طی چند فصل به معنای شرک و مصادیق آن از نظر قرآن و جواب به شبهات پرداخته است. کتاب مذکور در ۱۱۲ صفحه و به زبان عربی توسط دارالارشاد الاسلامی بیروت در سال ۱۴۱۱هـ. ق. به چاپ رسید و توسط آقای ابوالفضائل مجتهدی به فارسی برگردانده شد و آماده چاپ است.
۹ ـ الانتزاعات من القرآن.
۱۰ ـ تعلیقات بر تفسیر شبر.
۱۱ ـ تفسیر ترتیبی قرآن.
۱۲ ـ شرح
خطبه حضرت زهرا علیهاالسّلام : این کتاب به زبان فارسی و حدود ۱۰۰۰ صفحه در دوجلد است و بارها توسط انتشارات دفتر تبلیغات
حوزه علمیه قم به چاپ رسیده است.
۱۳ ـ راه رستگاری (کندوکاو در باب ایمان و اسلام): به زبان فارسی است و در ۱۱۱ صفحه، در سال ۱۳۸۲ توسط بوستان کتاب قم به چاپ رسیده است.
۱۴ ـ حاشیه بر شرح منظومه حکمت ملا هادی سبزواری.
۱۵ ـ شرح و نقد مثنوی معنوی مولوی.
۱۶ ـ حاشیه بر اسفار
ملاصدرا.
۱۷ ـ تصوف.
۱۸ ـ شرح نهج البلاغه
۱۹ ـ شرح زیارت عاشورا.
۲۰ ـ شرح زیارت آل یاسین.
عالم وارسته و ربانی آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی
خطاب به طلاب و روحانیون میگوید:
«از مسائل بنیادی و اساسی
علوم اسلامی، تقوی و رعایت سلوک شرعی است. در باب
عقل و
جهل کتاب
کافی میخوانیم:
خطاب به داود رسید کهای داود! میان من و خودت قطاع الطریق را واسطه ننما. داود تعجب میکند و سؤال میکند: قطاع الطریق چه کسانی هستند؟ خدای متعال وحی کرد: قطاع الطریق عبارتنداز:
علماء سوء کسانی که
علم را مقدمه
دنیا قرار دادهاند. اینها راه را بر مردم میبندند. خلاصه آنکه اگر روحانی نخواهد در زمره (مثل الذین حملو التوارة) باشد، باید رابطه خود را با
خدا حفظ و محکم کند و باید کاری کند که محبت دنیا در دل او نباشد که فردا پیامد منفی نداشته باشد. در اینجاست که معلومات درافشانی میکند و
انقلاب در خود و دیگران پدید میآورد. این همه کتاب قبل از انقلاب نوشته شده و حرفها به میان آمد چندان تاثیری نکرد
اما یک نفر به نام
امام خمینی رحمةاللهعلیه پیدا شد که واقعا با تقوی بود، حرفها باروش بود و این گونه مردم را تغییر داد. روحانی واقعی در مردم بسیار تاثیر میگذارد و اولین شرط، باور و تعیین خود شخص است و بعد هم استقامت ایشان،
شجاعت و روشن بینی ایشان،
ایمان جوشان و نفس گرم ایشان. چه حرکتی در مردم مرده دل آفرید... بالاخره با تهذیب نفس است که طلبه انقلاب آفرین میشود و در روحانیت مردم انقلاب ایجاد میکند.»
آیت الله زنجانی، هم اکنون در شهر مشهد، جوار آستان رضوی،
حضور پرنشاط دارد و به تحقیق، تالیف، تدریس و تربیت شاگردان امام صادق مشغول است.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید عزالدین حسینی زنجانی».