سید احمد علوی عاملی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید اَحْمَدِ عَلَوی عاملی، یا سیداحمد فرزند زینالعابدین علوی (یا حسینی) عاملی اصفهانی،
حکیم، متکلم و محدث مشهور قرن ۱۱ق/ ۱۷م، از شخصیتهای بزرگ مکتب فلسفی
اصفهان و مفسر
الهیات شفای ابنسینا میباشد. احمد علوی بیشتر تحصیلات خود را نزد
شیخ بهایی و میرداماد به انجام رساند. وی در روش فلسفی از اتباع
حکمای مشّائیۀ اسلام است و از افکار
شیخ اشراق و تابعان و شارحان
حکمت وی نیز متأثر است. به واسطۀ عقیدت خاص و ارادت مخصوصی که به
استاد بزرگ خود دارد، روش فلسفی او همان طریقۀ
میرمحمدباقر داماد است و با اینکه با
ملاصدرا معاصر بوده، اصلاً به افکار و عقاید او توجهی ننموده است. احمد علوی چند کتاب در دفاع از
اسلام و اثبات
نبوت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و رد شبهات معاندان نوشته است.
پدر احمد مقیم
جبلعامل بود و نقابت
سادات را برعهده داشت، ولی در اوایل دورۀ
صفویه به
ایران مهاجرت کرد و در اصفهان اقامت گزید. او پیش از مهاجرت در محضر
شیخ نورالدین علی کرکی، معروف به محقق ثانی (د ۹۴۰ق/ ۱۵۳۳م) درس میخواند و داماد
استاد خویش شد. ثمرۀ این ازدواج احمد علوی است. دختر دیگر کرکی به عقد
شمسالدین محمد مرعشی ــ از شاگردان مورد علاقۀ کرکی و از
سادات مرعشی مازندران ــ درآمد که
میرمحمدباقر داماد،
استاد احمد علوی، از این وصلت متولد شد. بهاینترتیب احمد علوی و میرداماد خالهزادگان یکدیگر، و نوۀ دختری محقق ثانیند. بعدها سیداحمد دختر میرداماد را به زنی گرفت و داماد او شد.
احمد علوی ظاهراً در ایران زاده شد و بیشتر عمر خود را در
اصفهان گذراند و در همانجا درگذشت.
سال تولد او معلوم نیست، تنها میدانیم که از میرداماد (د ۱۰۴۱ق/ ۱۶۳۱م) جوانتر بوده است.
احمد علوی بیشتر تحصیلات خود را نزد
شیخ بهایی (د ۱۰۳۱ق/ ۱۶۲۲م) و میرداماد به انجام رساند
و
فلسفه،
فقه،
حدیث،
تفسیر و دیگر معارف اسلامی را از آن دو آموخت و به دریافت اجازه از ایشان نائل آمد. متن این اجازهها در
بحارالانوار آمده است. شیخ بهایی در اجازهنامۀ خود از احمد تجلیل میکند و مینویسد که او مجاز است علاوه بر کتب اربعه، تألیفات وی را (۸ کتاب خود را نام میبرد) نیز روایت کند. تاریخ این اجازه ۱۰۱۸ق/ ۱۶۰۹م است.
احمد علوی از میرداماد دو اجازه دارد. میرداماد در اجازهنامۀ اول (۱۰۱۷ق) او را بسیار میستاید و مینویسد که الهیات شفا را نزد من خوانده، و اکنون نیز سرگرم فن قاطیغوریاس آن کتاب است. همچنین نمطهای اول و سوم اشارات ابنسینا و شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر آنها را پیش من میخواند...
اجازهنامۀ دوم (۱۰۱۹ق) حاکی از این است که احمد علوی نزد میرداماد، انالوطیقای ثانی یعنی فن
برهان کتاب شفا را خوانده، و در آن بحث و تحقیق کرده است.
احمد علوی همواره از میرداماد به احترام یاد میکند و در یکجا او را «معلم
حکمت ایمانی یمانی» میخواند
و در نوشتههای خود میکوشد که از افکار و عقاید او حمایت کند؛ شاهد بر این مطلب کتاب
النفحات اللاهوتیة فی العثرات البهائیه اوست که در آن به طرفداری میرداماد از شیخ بهایی انتقاد میکند. میرداماد نیز متقابلاً توجه خاصی به سیداحمد داشت، چنانکه بر کتاب
کشف الحقائق وی تقریظ نوشت
و از او خواست تا شرحی بر
قبسات بنویسد.
سیداحمد
زبان عبری را به خوبی میدانسته، و با
تورات و
انجیلهای چهارگانه آشنایی ژرفی داشته است و در یکجا عبارتی از سفر تکوین را به عبری، ولی با خط عربی آورده، و به فارسی ترجمه کرده است.
احمد علوی چند کتاب در دفاع از
اسلام و اثبات
نبوت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و رد شبهات معاندان نوشته است. وی در دورهای که مبلغان مسیحی میکوشیدند تا کتابهایی بر ضد اسلام بنویسند، به مقابله برخاست و با تسلطی که بر فلسفه و کلام دیگر معارف اسلامی و کتب عهدین داشت، به دفاع از اسلام پرداخت. او در آثاری چون مصقل صفا، لوامع ربانی، صواعق الرحمان و نیز لطائف غیبیه نشان میدهد که سخنانش متکی به اسناد و مدارک است، چنانکه در موارد لازم از عبارات
عهدین شاهد میآورد و با نقل جملات و ذکر محل دقیق و ترجمۀ آنها به فارسی و نیز تحلیل آنها مهارت خود را در این زمینه آشکار میسازد. سیداحمد در این نوشتهها میکوشد تا نشان دهد که در کتب عهدین به نبوت پیامبر اسلام بشارت داده شده، و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همان «فارقلیط» انجیل یوحناست.
به گفتۀ
هانری کربن: «تصوری که این
حکیم شیعی از
مسیحیت آغازین دارد، بسیار امروزی است، بهویژه اینکه این تصور ناظر بر الٰهیاتی مبتنی بر پاراقلیط است».
احمد علوی، چنانکه گفته شد، در اصفهان
وفات یافت و در تکیۀ آقارضی به خاک سپرده شد.
سال وفات او به درستی معلوم نیست، جز اینکه
آقابزرگ آن را میان سالهای ۱۰۵۴-۱۰۶۰ق/ ۱۶۴۴-۱۶۵۰م دانسته است.
برخی از فرزندان و نوادگان احمد، اهل علم بودهاند و از مؤلفان و دانشمندان بهشمار میروند؛ از آن جملهاند:
۱.
میرمحمد عبدالحسیب (د ۱۱۲۱، یا ۱۱۳۳ق/ ۱۷۰۹، یا ۱۷۲۱م)، فرزند سیداحمد که از پدر خود اجازۀ روایت داشت و آثاری به عربی و فارسی در زمینۀ تفسیر،
کلام، ادعیه و معارف دینی از او به یادگار مانده است.
۲. بدرالدین، فرزند سیداحمد که محدث، فقیه، ادیب و شاعر بود و در
طوس سکنى داشت و در آنجا تدریس میکرد. وی آثاری در
اصول دین و احادیث و اخبار و ادعیه دارد.
۳. میرمحمد اشرف، فرزند عبدالحسیب که از شاگردان
مجلسی بود و از او اجازۀ روایت داشت. در ۱۱۳۳، یا ۱۱۴۵ق/ ۱۷۲۱، یا ۱۷۳۲م در ورنوسفادران سدهِ اصفهان وفات یافت و همانجا مدفون گردید. او آثاری در فلسفه، کلام، حدیث و
رجال دارد.
از نوشتههای او کتاب
فضائل السادات به طبع رسیده است (قم، ۱۳۸۰ق).
بیشتر نوشتههای احمد علوی در زمینۀ فلسفه و مباحث کلامی و به شیوۀ استادش میرداماد، با تمایلی به
عرفان است. او آثاری به زبان عربی و فارسی دارد و «در هر دو زبان دارای تحریری روان و جذاب و در تقریر و تحریر مباحث علمی مسلط است».
نثر فارسی او نثری است
محکم و آمیخته به اصطلاحات فلسفی و عرفانی و صنایع ادبی.
مهمترین آثار او اینهاست:
۱.
اظهار الحق و معیارالصدق، به فارسی، در دفاع از
میرلوحی سبزواری. میرلوحی کتابی در هجو
ابومسلم خراسانی و
حسین بن منصور حلاج تألیف کرده، و گرفتار عوام شده بود. احمد به دفاع از او برخاست و در ۱۰۴۳ق/ ۱۶۳۳م کتاب اظهارالحق را نوشت. دیگر علما نیز به وی تأسی کردند و به این ترتیب ۱۶ رساله در تأیید میرلوحی نوشته شد.
۲.
بیان الحق و تبیان الصدق، به عربی، در
احکام وقف.
۳.
حظیرة الانس من ارکان ریاض القدس، به عربی، گزیدهای است از کتاب ریاض القدس.
۴. رسالة فی نجاسة الخمر، در رد رسالۀ
امین استرابادی. این کتاب در ۱۰۳۴ق/ ۱۶۲۵م تألیف شده، و نسخههای خطی آن در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
۵. روضة المتقین، به عربی، حاشیه و تعلیقاتی است بر مقصد پنجم و ششم (
امامت و
معاد) تجرید خواجه نصیر.
۶.
ریاض القدس، به عربی، تعلیقاتی است بر
شرح تجرید قوشجی و حواشی محقق خفری بر آن. این کتاب به نامهای، التعلیقة القدسیه، یا مصابیح القدس و قنادیل الانس نیز معروف است. تاریخ تألیف این اثر ۱۰۲۲ق/ ۱۶۱۳م است و کتاب به
شاه عباس تقدیم شده است.
۷.
صواعق الرحمان، به فارسی، در رد
یهود و اثبات تحریف در تورات.
۸.
کحل الابصار، به عربی، حواشی بر
اشارات ابنسینا و شرح
خواجه نصیرالدین طوسی است. مؤلف در آن از ریاض القدس و شرح شفای خود یاد میکند. وی تألیف آن را در
رمضان ۱۰۳۵ آغاز کرده، و در اوایل سال ۱۰۳۶ق به پایان رسانیده است.
۹.
کشف الحقائق، به عربی، حاشیه و شرحی است بر
تقویم الایمان استادش میرداماد. میرداماد بر این کتاب تقریظ نوشته است.
۱۰.
لطائف غیبی، یا لطائف غیبیه، به فارسی، در اصول عقاید
امامیه و مباحث کلامی، آمیخته با فلسفه و عرفان، براساس
آیات قرآن و
احادیث. این کتاب به کوشش جمالالدین میردامادی از روی نسخ معتبر موجود، در ۱۳۹۶ق به طبع رسیده است. لطائف غیبی یک مقدمه و ۵ رکن (
توحید ذات باری،
عدل، نبوت، امامت و معاد) دارد. مؤلف در مقدمۀ کتاب، غرض از تألیف را بیان میکند و پیش از شروع در مقصد اصلی، به تفسیر فلسفی ـ کلامی
سوره حمد میپردازد تا زمینۀ مباحث بعدی فراهم شود.
۱۱. لوامع ربانی در رد شبهات نصرانی، یا اللوامع الربانیه، به فارسی، در پاسخ کتابی است که یکی از مبلغان مسیحی بر ضد اسلام نوشته بوده است. سیداحمد در این کتاب از حواشی خود بر شفا و نیز از کتاب ریاض القدس و حظیرة الانس خویش یاد میکند. در کتاب لطائف غیبیه نیز از این اثر نام برده شده است.
نسخهای از این کتاب، ظاهراً به خط مؤلف، در اصفهان موجود است.
۱۲.
مصقل صفا در تجلیۀ آینۀ حقنما، به فارسی. آینۀ حقنما عنوان کتابی است که یکی از مبلغان مسیحی، در رد اسلام به زبان فارسی نوشته بوده است. احمد علوی دو رد این کتاب و پاسخ به ایرادات آن و اثبات تحریف کتب عهدین، مصقل صفا را نوشته است. این کتاب در ۱۰۳۲ق به انجام رسیده، و نام
شاه صفی در مقدمۀ آن آمده است. مؤلف در لطائف غیبیه از این کتاب در کتابخانههای مختلف وجود دارد.
۱۳.
المعارف الالهیة، به عربی، در شرح حدیث
«من عرف نفسه عرف ربه».
۱۴.
مفتاح الشفاء و العروة الوثقی فی شرح الٰهیات شفاء، به عربی، حواشی و تعلیقاتی است مبسوط بر الٰهیات شفای ابنسینا و رفع مشکلات آن. این حواشی در ۱۰۳۶ق به پایان رسیده است و در آن از «شاهعباس بهادرخان» نام میبرد. مفتاح الشفاء در ۱۳۰۳ق در هامش الٰهیات شفا چاپ سنگی شده است. برخی مفتاح الشفاء و العروة الوثقی را در تألیف جداگانه محسوب کردهاند،
ولی چنانکه محققان خاطرنشان ساختهاند، هر دو با هم نام یک کتاب است.
این اثر مهمترین نوشتۀ فلسفی سیداحمد بهشمار میرود و بیشتر شهرت او نیز به واسطۀ آن است. مؤلف در لطائف غیبیه از این نوشته با عنوان شرح الٰهیات شفا نام میبرد.
۱۵. مناهج الاخبار( الاخیار) فی شرح الاستبصار، به عربی. وی در این کتاب به شرح احادیث و اخبار استبصار
شیخ طوسی پرداخته است. آغاز تألیف این اثر ظاهراً در ۱۰۳۹ق بوده است.
۱۶. النفحات اللاهونیة فی العثرات البهائیة، در خردهگیری بر شیخ بهایی به جانبداری از میرداماد.
۱۷. شرحی بر اشعار آغاز کتاب
جذوات میرداماد.
۱۸. حواشی بر
من لایحضره الفقیه شیخ صدوق.
۱۹. حواشی و تبلیغاتی بر قبسات میرداماد که پس از مرگ
استاد نوشته شده است.
به نظر دو تن از محققان معاصر در مورد سید احمد علوی اشاره میکنیم:
آشتیانی در منتخباتی از آثار
حکمای الٰهی ایران، ضمن معرفی احمد علوی، به تحلیل برخی از افکار او میپردازد و در این کار به حواشی او بر الٰهیات شفا استناد میکند. دربارۀ شیوۀ کار و طرز تفکر و مسلک فلسفی سیداحمد و رابطۀ معنوی او با میرداماد مینویسد: «در روش فلسفی از اتباع
حکمای مشّائیۀ اسلام است و از افکار
شیخ اشراق و تابعان و شارحان
حکمت وی نیز متأثر است. به واسطۀ عقیدت خاص و ارادت مخصوصی که به
استاد بزرگ خود دارد، روش فلسفی او همان طریقۀ میرمحمدباقر داماد است و با اینکه با
ملاصدرا معاصر بوده، اصلاً به افکار و عقاید او توجهی ننموده است».
وی سپس به ذکر چند مورد از مباحث مهم مندرج در حواشی الٰهیات شفا میپردازد. این موارد عبارتند از:
معاد جسمانی،
مُثُل نوری افلاطونی و چگونگی علم باری تعالٰی. وی در تمام این موارد نتیجه میگیرد که طریقۀ مؤلف، همان طریقۀ میرداماد است و «روی اصول و قواعد
حکمای مشائیه مشی نموده است».
هانری کربن در چند مورد از نوشتههای خود به معرفی زندگانی، آثار و افکار احمد علوی پرداخته است.
وی برای حواشی احمد بر الٰهیات شفا اهمیت بسیار قائل است و معتقد است که مفتاح الشفاء تأثیرات تشیع اشراقی ابنسینا را بر مکتب اصفهان نشان میدهد و به عنوان نمونه به تحلیل سه نکته میپردازد: نخست عنوان کتاب؛ دوم اخطار احمد علوی به خلط رایج در باب موضوع فلسفۀ وجود، یعنی خلط میان
وحدت وجود و
وحدت موجود؛ سوم اندیشۀ امام به مثابۀ
انسان کامل و سلطان معنوی جهان: «این اندیشه مشخصکنندۀ
حکمت نبوی شیعی است و پیندی با مفهوم
حکیم کامل در مقدمۀ
حکمة الاشراق سهروردی دارد. احمد... نشان میدهد که چگونه تصور آرمانی
حکیم در شخص امام تحقق پیدا کرده و چگونه شخص امام نسخهای است که تمامی عوالم وجود بر آن نقش بسته، و او به تنهایی عالمی عقلی است».
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) آستان قدس، فهرست.
(۲) آستان قدس ف، فهرست.
(۳) آشتیانی، جلالالدین، منتخباتی از آثار
حکمای الٰهی ایران، تهران، ۱۳۵۴ق/ ۱۹۷۵م.
(۴) آقابزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة.
(۵) علوی، احمد، لطائف غیبیه، به کوشش جمالالدین میردامادی، تهران، ۱۳۹۶ق.
(۶) امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۷) بهروزی، علینقی و محمدصادق فقیری، فهرست کتب خطی کتابخانۀ ملی فارس، شیراز، ۱۳۵۱ش.
(۸) جزی، عبدالکریم، رجال اصفهان، اصفهان، ۱۳۲۸ش.
(۹) حر عاملی، محمد، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، مکتبة الاندلس.
(۱۰) دانشپژوه، محمدتقی، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات، مجموعۀ امام جمعۀ کرمان، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۱) دانشنامه.
(۱۲) روضاتی، محمدعلی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، اصفهان، ۱۳۴۱ش/ ۱۳۸۲ق.
(۱۳) شورا، خطی.
(۱۴) شیروانی، محمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ وزیری یزد، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۱۵) صدر، حسن، تکملة امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۶ق.
(۱۶) کربن، هانری، فلسفۀ ایرانی و فلسفۀ تطبیقی، ترجمۀ جواد طباطبایی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۷) دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا.
(۱۸) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۱۹) مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش.
(۲۰)
مرعشی، خطی.
(۲۱) مرکزی، خطی.
(۲۲) ملی، خطی.
(۲۳) منزوی، خطی.
(۲۴) مهدوی، مصلحالدین، تذکرة القبور، اصفهان، کتابخانۀ ثقفی.
(۲۵) میردامادی، جمالالدین، مقدمه بر لطائف غیبیه (نک: هم، احمد علوی).
(۲۶) .Corbin، H.، introd. Anthologie des philosophes iraniens (vide: PB، Āštiyānī)
(۲۷) .Iranica
صمد موحد، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد علوی».