سُکون (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سُکون (به ضم سین و کاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای آرام گرفتن بعد از حرکت، به معنی آرامش باطن و انس نیز آید. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
سَکَن (بر وزن شرف) به معنای آرامش و محلّ آرامش و
سَکینة (به فتح سین) به معنای آرامش قلب و اطمینان خاطر. مصدر است به جای اسم آید و
مَسْكَنَة (به فتح میم و سکون سین) به معنای
فقر،
ذلت و درماندگی و
مِسْکین (به کسر میم و سکون سین) به معنای درمانده است و
اِسْتِکانت (به کسر الف و سکون سین) به معنای
خضوع و ذلّت است. موارد زیادی از این واژه در نهج البلاغه آمده است.
سُکون به معنای آرام گرفتن بعد از حرکت، به معنی آرامش باطن و انس نیز آید.
امام علی (علیهالسلام) به فرمانده خویش
معقل بن قیس ریاحی مینویسد:
«وَ لا تَسِرْ أَوَّلَ اللَّيْلِ، فَإِنَّ اللهَ جَعَلَهُ سَكَناً» نامه ۱۲، ۳۷۲
«در اوّل شب حرکت نکن،
خداوند آنرا آرامش قرار داده است.»
(شرحهای نامه:
)
درباره
فقیر فرموده:
«إِنَّ الْمِسْكينَ رَسُولُ اللهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللهَ، وَ مَنْ أَعْطاهُ فَقَدْ أَعْطى اللهَ.» «فقیر فرستاده خداست هر که به او چیزی بدهد به خدا داده است و هر که او را منع کند، خدا را منع کرده است.»
(شرحهای حکمت:
)
و نیز فرموده:
«مِسْكينٌ ابْنُ آدَمَ: مَكْتُومُ الاَْجَلِ، مَكْنُونُ الْعِلَلِ، مَحْفوظُ الْعَمَلِ...» «ابن آدم موجود بیچارهایست، اجلش پوشیده است نمیداند کی خواهد آمد، علتها در وجودش مکنون است و هر چه میکند، محفوظ است و مسئول آن خواهد بود.»
(شرحهای حکمت:
)
استکانت به معنای خضوع و ذلّت است. در صفات
مؤمنان فرموده:
«إِنَّ الْمُؤْمِنينَ مُسْتَكينُونَ، إِنَّ الْمُؤْمِنينَ مُشْفِقونَ» «مؤمنان به خدا خاضعند، مؤمنان از خدا ترسانند.»
(شرحهای خطبه:
)
موارد زیادی از واژه سکن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سکن»، ج۱، ص۵۴۳.