سِحْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سِحْر (به کسر سین و سکون حاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای است.
مشتقات سِحر که در آیات قرآن به کار رفته عبارتند از:
ساحِر به معنای سحركننده؛
ساحِرون جمع ساحِر است؛
سَحَرَة (به فتح سین و حاء و راء) جمع ساحِر است.
سَحَّار (به فتح سین) صيغه مبالغه است.
تَسحیر دلالت بر مبالغه دارد و به معنای سِحر بعد از سِحر است
مَسحور اسم مفعول به معنای سحرشده است.
سِحْر (به كسر سین) به معنای
جادو است.
راغب گويد: سحر به چند معنى گفته میشود اول حيلهها و تخيلات بى حقيقت است كه
شعبدهباز با تردستى چشم شخص را از كاری كه میكند منحرف مینمايد ....
طبرسی فرموده: سحر و
کهانت و
حیله نظير هماند از جمله سحر تصرفى است كه در
چشم واقع میشود تا گمان كند كار همانطور است كه مىبيند حال آنكه آن طور نيست. و سحر عملى خفى است كه شىء را بر خلاف صورت و جنس آن مصور میكند در ظاهر نه در حقيقت.
ناگفته نماند سخن اخير
مجمع قابل مناقشه است دقت در آيات قرآن نشان میدهد كه اثر سحر فقط در چشم و ذهن طرف است نه تصرف در صورت و جنس شىء. به عبارت ديگر ساحر در چشم و خيال بيننده تصرف میكند كه ريسمان را
مار گمان كند نه اينكه ريسمان را به حركت در میآورد آنگاه كه انسان به محل تاريک نگاه میكند و قيافه مخوفى در نظرش مجسّم میشود چشم او اشتباه میكند نه اينكه فلان
درخت مثلا به آن صورت در آمده است.
قرآن فرمايد
(فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ ...) (و هنگامى كه وسايل سحر خود را افكندند، مردم را چشمبندى كردند و ترساندند. ...)
آيه صريح است در اينكه در چشمها تصرف كردهاند نه اينكه واقعا ريسمانها را به حركت آورده باشند.
همچنين
آيه
(فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى) (پس در آن هنگام طنابها وعصاهاى آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مىرسيد كه حركت مىكنند!)
اين نيز روشن است كه به خيال
موسی چنين میآمد كه آنها به سرعت حركت میكنند نه اينكه آنها حركت میكردهاند.
ايضا
آيه
(فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ ...) (ولى آنها از آن دو
فرشته، مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند.)
نشان میدهد كه در اذهان تصرف كرده زوج را به زوجه دشمن میكردند نه اينكه در زوجه تصرف كرده باشند.
با اين بيان فرق سحر و
معجزه روشن ميشود زيرا معجزه انقلاب حقيقى خارج و واقعيت است مثلا در قضيّه
عصای موسی و آتش
ابراهیم و شكافتن
دریا براى
بنیاسرائیل و
ناقه صالح و غيره. در خارج عصا مار و دريا شكافته و
آتش سرد شده بود.
به مواردی از
سِحْر که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ ...) (و هنگامى كه وسايل سحر خود را افكندند، مردم را چشمبندى كردند و ترساندند. ...)
(فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى) (پس در آن هنگام طنابها وعصاهاى آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مىرسيد كه حركت مىكنند!)
(يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ) (تا هر ساحر ماهر و دانا را به خدمت تو بياورند.)
ساحر به معنای سحركننده است.
(قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَ لاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ) (موسى گفت: «آيا درباره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد، چنين مىگوييد؟! آيا اين سحر است؟! در حالىكه ساحران هرگز رستگار وپيروز نمىشوند.»)
ساحرون، جمع ساحِر است.
(فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَ مُوسَى) (ساحران به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.» )
سَحَرَة ، جمع ساحِر است.
(يَأْتُوكَ بِكُلِ سَحَّارٍ عَلِيمٍ) (تا هر ساحر ماهر و دانايى را نزد تو آورند.)
تسحير، گوئى دلالت بر مبالغه دارد.
(قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ) (گفتند: اى
صالح! تو از افسونشدگانى و عقل خود را از دست دادهاى.)
آيا سحر در
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) اثر داشت؟
قرآن كريم قول
کفار را كه آن حضرت را مسحور میگفتند به صورت ردّ نقل میكند.
(إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً)»
(آنگاه كه
ستمکاران مىگويند: شما تنها از مردى افسون شده، پيروى مىكنيد.)
(وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً) (و ستمكاران گفتند: شما تنها از مردى افسون شده پيروى مىكنيد!)
اين آيات روشن میكند كه آن حضرت مسحور نبوده در اين صورت آنچه در مجمع از
عایشه و
ابن عباس نقل شده كه
لبید بن اعصم يهودى رسول خدا (صلىاللّهعليهوآله) را سحر كرد و آن حضرت مريض شد تا
جبرئیل،
معوذتین را آورد و سحر گشوده شد و حضرت
شفا يافت پندارى بيش نيست.
طبرسى (ره) پس از نقل آن فرموده: اين جائز نيست زيرا آنكه مسحور است گوئى در عقل او اختلالى رخ داده خداوند اين مطلب را با «
وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً • انْظُرْ كَيْفَ ...»
ردّ كرده است بلى ممكن است يهودى و دخترانش خواستهاند چنين كارى بكنند ولى نتوانستهاند و خداوند آن حضرت را از
کید آنها مطلع فرموده است.
مرحوم
فیض رواياتى در اين زمينه در
صافی تفسير
سوره علق نقل كرده است
ولى اگر آنها را قبول كنيم بايد بگوئيم: نعوذ باللّه آن حضرت مسحور بوده است با آنكه قرآن مجيد در نفى آن صراحت دارد. محققين به اين نقلها اشاره كرده و ردّ نمودهاند. ولى
آيه (يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى) (آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر مىرسيد كه حركت مىكنند!)
كه گذشت حاكى از نفوذ سحر در موسى (عليهالسّلام) است و اللّه العالم.
امّا در عين حال آن حضرت میدانست كه اين كار سحر است.
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سحر»، ج۳، ص۲۳۷.