سَرَب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَرَب (به فتح سین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای رفتن و جریان، و بر وزن (شرف) به معنای رفتن در سرازیر و محل سرازیری است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
سَراب (به فتح سین) به معنای شیء بیحقیقت و چیز کاذب و
مَسارب (به فتح میم و سین) جمع
مسرب به معنای محل رفتن است. شش مورد از این واژه در نهج البلاغه آمده است.
سَرب به معنای رفتن و جریان آمده و بر وزن (شرف) به معنای رفتن در سرازیر و محل سرازیری و
سَراب شیء بیحقیقت و چیز کاذب است.
راغب گوید:
سراب آنست که در بیابان میدرخشد.
مَسارب جمع
مسرب به معنی محل رفتن است.
امام علی (علیهالسلام) درباره خلقت
زمین فرموده است:
«فَسَكَنَتْ مِنَ الْمَيَدَانِ بِرُسُوبِ الْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيمِهَا، وَتَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً في جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا» یعنی «زمین از بالا و پائین آمدن آرام گرفت، به علت رفتن ریشه کوهها در تکههای سطح آن و به علت داخل شدن کوهها به طور سرازیری در حفرههای بینیهای آن.»
(شرحهای خطبه:
)
مَسارب جمع
مسرب به معنی محل رفتن است: درباره
علم خدا فرموده:
«عالم السرّ من... وَمَحَطِّ الاَْمْشَاجِ مِنْ مَسَارِبِ الاَْصْلاَبِ» یعنی «دانای سرّ است که عبارت باشد از محلّ ریخته شدن منیهای مختلط از راههای صلبهای پدران.»
(شرحهای خطبه:
) و نیز آمده:
«مَسَارِبِهِمْ وَمَسَارِحِهِمْ» یعنی «راهها و چراگاهها اهل
شام.»
(شرحهای خطبه:
)
سراب سه بار در «نهج» آمده از جمله در
حکمت ۳۸ به
حضرت مجتبی (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ: يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ، وَيُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.» (برحذر باش از دوستى دروغگو چرا كه او مثل
سراب است، دور را در نظر تو نزديک و نزديک را در نظر تو دور مىسازد!)
(شرحهای حکمت:
)
شش مورد از واژه
سرب در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سرب»، ج۱، ص۵۲۵.