سوگواریهای زنان اهل بیت در شام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوگواری زنان اهل بیت در عزای امام حسین (علیهالسّلام)، یکی از اقدامات بسیار تأثیرگذاری بود که پس از حادثه دلخراش
کربلا از سوی زنان اهل بیت (علیهمالسلام) انجام گرفت، و تأثیر شگرفی در تداوم مبارزه، پاسداشت نهضت حسینی و بیداری عمومی شهرهای اسلامی داشت. این عزاداریها که از آغازین دقائق شهادت امام (علیهالسلام) و با حضور زنان اهل بیت (علیهمالسلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد، تا بازگشت اسرا به
مدینه ادامه یافت و موجب شدند تا یاد و خاطره واقعه
عاشورا و مصائب اهل بیت در تاریخ ثبت شود و راه و هدف امام حسین (علیهالسّلام) از
تحریف و وارونه سازی محفوظ بماند و پیام آن به درستی به جامعه منتقل شود.
یکی از اقدامات کارساز و بسیار تأثیرگذاری که پس از واقعه
کربلا از سوی
زنان اهل بیت (علیهمالسلام) انجام گرفت، اقامه مجالس عزا بود که تأثیر شگرف آن در بیداری عمومی جوامع اسلامی رخ نمود. این عزاداریها که از آغازین دقائق
شهادت امام (علیهالسلام) و با حضور زنان
اهل بیت (علیهمالسلام) در کنار اجساد عزیزانشان آغاز شد،
تا بازگشت اسرا به
مدینه ادامه یافت. سوگواریهای زنان اهل بیت آن چنان موثر بود که حتی در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.
پس از بازگشت کاروان اسرای کربلا به مدینه نیز، بانوان بنیهاشم برای زنده نگاه داشتن یاد شهدای کربلا، پیوسته در ماتم و عزا بودند.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در عزای برادر و اهل بیت و فرزندان و اصحاب او مداوم گریه میکرد و این وضعیت برای ایشان بود تا پس از دو سال به ملکوت اعلی پیوست.
همسر امام حسین (علیهالسّلام) برای آن حضرت ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان نیز آنقدر گریه کردند که اشکهایشان تمام شد.
او پس از واقعه کربلا هرگز زیر سقفی ننشست و بعد از یک سال، از شدت حـزن و اندوه در گذشت.
ام البنین نیز پس از واقعه عاشورا، در خانهاش با حضور زنان
بنیهاشم مجلس سوگواری برپا میکرد.
و هر روز به
بقیع میرفت و سرودههایی را که خود در رثای
عباس سروده بود، میخواند و دردمندانه میگریست.
در پی فرمان
یزید بن معاویه که از
عبیدالله بن زیاد خواسته بود تا اسرا را به همراه سرهای شهدا به
شام انتقال دهد،
عبیدالله دستور داد تا اسرای
اهل بیت (علیهمالسّلام) را در حالی که غل و زنجیر بر گردن
امام سجاد (علیهالسّلام) انداخته بودند
و حرم
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به مانند اسیران
روم و
دیلم با چهرههای مکشوف،
سوار بر محملهای برهنه و بدون پوشش و سایبان کرده بودند؛ راهی شام کردند.
اما حضرت زینب (سلاماللهعلیها) از این فرصت در جهت کامل کردن رسالت تاریخی خویش استفاده کرده و در اولین فرصت توانستند اجازه اقامه عزا بر شهدای کربلا را از یزید اخذ کنند.
یکی از صحنههای دلخراش مجلس یزید، صحنهای بود که
سر امام حسین (علیهالسلام) را در تشت طلا گذاشته بودند
و یزید در نهایت قساوت با چوب دستی به دندانهای پیشین امام میزد
و سر و صورت او را وارسی میکرد.
منابع تاریخی در ادامه ماجرا چنین نوشتهاند: یزید زنان را در پشت سر خود قرار داد، و
سکینه و
فاطمه دختران امام حسین (علیهالسلام) از پشت سر یزید گردن میکشیدند تا شاید بتوانند سر پدر بزرگوارشان را ببینند؛ اما یزید سعی میکرد مانع دیدن آنان شود. وقتی آن دو دختر سر پدر را دیدند، فریادی کشیدند که در پی آن، زنان یزید و دختران
معاویه صدا به شیون و زاری برآوردند».
در خبری آمده است که سکینه دختر حسین درباره یزید گفت:
«وَاللَّهِ ما رَأَيتُ أقسى قَلباً مِن يَزيدَ، ولا رَأَيتُ كافِراً ولا مُشرِكاً شَرّاً مِنهُ ولا أجفى مِنهُ»؛ «به
خدا قسم سنگدلتر از یزید ندیدم و هیچ
کافر و مشرکی بدتر از او نیافتم.»
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) نیز هنگامی که چشمش به سر افتاد، گریبان چاک کرد و با نالهای غمانگیز و جانسوز فریاد زد: «ای حسین من! ای حبیب
رسول خدا! ای زاده
مکه و
منا! ای پسر
فاطمه زهرا سرور زنان! ای فرزند دختر مصطفی!» راوی میگوید: به خدا قسم از گریه حضرت زینب تمام حاضران جز یزید به گریه افتادند.
آنگاه یکی از زنان
بنیهاشم که در خانه یزید زندگی میکرد برای امام حسین اینگونه به مرثیهخوانی پرداخت: «يا حُسَيناه ! يا حَبيباه ! يا سَيِّداه ! يا سَيِّدَ أهلِ بَيتاه! يَابنَ مُحَمَّداه! يا رَبيعَ الأَرامِلِ وَاليَتامى! يا قَتيلَ أولادِ الأَدعِياءِ!؛ آه ای حسین! وای ای حبیب! آخ ای مولا! ای سرور اهل بیت! ای پسر محمد! ای پناه و امید پیرزنان و یتیمان! ای کسی که به دست فرزندان انسانهای پست کشته شدی!»
محلّ اقامت زنان اهل بیت در
شام، خرابهای بود که
یزید به قصد زیر آوار ماندن و کشتن اهل بیت (علیهمالسّلام)، آنان را در آن، جای داده بود.
شیخ صدوق میگوید: این بازداشتگاه، زندانی بود که اسیران، در آن از نظر سرما و گرما آزار میدیدند. به طوری که صورتهایشان پوست انداخته بود.
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) و ام کلثوم (سلاماللهعلیها) با تشکیل مجلس عزا در
خرابه شام، جزئیات شهادت امام (علیهالسّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آنها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح میکرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان
آل ابوسفیان از جمله هند، همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیهالسّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میبوسیدند و گریه و زاری میکردند. این برنامه بنابر نقلی هفت و به نقلی سه
روز ادامه داشت.
بر اساس برخی گزارشات به دستور یزید زنان اهل بیت را به بخش زنانه ببرند و به زنان خاندان
ابو سفیان، فرمان داد که برای حسین (علیهالسّلام) سه روز سوگواری کنند.
ابن سعد در کتاب
الطبقات الکبری در خبری مینویسد:
«امَرَ یَزیدُ بِالنِّساءِ، فَاُدخِلنَ عَلی نِسائِهِ، وامَرَ نِساءَ آلِ ابی سُفیانَ، فَاَقَمنَ المَاتَمَ عَلَی الحُسَینِ (علیهالسّلام) ثَلاثَةَ ایّامٍ، فَما بَقِیَت مِنهُنَّ امرَاَةٌ الّا تَلَقَّتنا تَبکی وتَنتَحِبُ، ونُحنَ عَلی حُسَینٍ (علیهالسّلام) ثَلاثا، وبَکَت اُمُّ کُلثومٍ بِنتُ عَبدِ اللّه ِ بنِ عامِرِ بنِ کُرَیزٍ عَلی حُسَینٍ علیه السلام، وهِیَ یَومَئِذٍ عِندَ یَزیدَ بنِ مُعاوِیَةَ. فَقالَ یَزیدُ: حُقَّ لَها ان تُعوِلَ عَلی کَبیرِ قُرَیشٍ وسَیِّدِها.»«یزید دستور داد که زنان را به بخش زنانه ببرند و به زنان خاندان ابو سفیان، فرمان داد که برای حسین (علیهالسّلام) سه روز سوگواری کنند. هیچ زنی از آنان نمانْد، مگر این که دیدم میگریست و شیون میکرد و برای حسین (علیهالسّلام) نوحه سرایی مینمود، تا سه روز.
اُمّ کلثوم، دختر
عبداللّه بن عامر بن کُرَیز ـ که در آن وقت، همسر یزید بود ـ بر حسین (علیهالسّلام) گریست. یزید گفت: حق دارد که بر بزرگ و سَرور
قریش، مویه کند.»
جالب اینکه حتی زمانی هم که یزید مجبور به بازگشت اسرا به مدینه شد و حرم
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را فرا خواند و به آنها گفت: «چه کاری را بیشتر دوست دارید، ماندن نزد من یا رفتن به مدینه؟» آنان تشکیل مجلس عزا را پیش کشیدند و گفتند: «پیش از هر چیز دوست داریم که برای حسین (علیهالسلام) نوحهسرایی کنیم». یزید نیز دستور داد تا خانههایی را در دمشق برایشان خالی کردند و همه هاشمیان و قریشیان برای حسین (علیهالسلام) جامه سیاه پوشیدند و بنا بر نقلی هفت روز عزاداری کردند.
بر اساس گزارش
طبری یزید فرمان داد که زنان اهل بیت به خانهای جداگانه وارد شوند و هر چه لازمشان است، برایشان تهیّه کنند و برادرشان علی بن الحسین (زین العابدین) (علیهالسّلام) هم در همان خانهای که آنان هستند، همراهشان باشد. زنان، بیرون رفتند تا وارد خانه یزید شدند و هیچ زنی از خاندان معاویه نمانْد، مگر این که به استقبالشان آمد، در حالی که میگریست و بر حسین (علیهالسّلام) نوحه سرایی میکرد. آنان، سه روز، برای حسین (علیهالسّلام) به نوحه سرایی پرداختند.
«عن فاطمة بنت علیّ (علیهالسّلام) ـ فی ذِکرِ امرِ یَزیدَ بِتَجهیزِ السَّبایا ودُخول: قالَ یَزیدُ بنُ مُعاوِیَةَ: یا نُعمانَ بنَ بَشیرٍ، جَهِّزهُم بِما یُصلِحُهُم، وَابعَث مَعَهُم رَجُلاً مِن اهلِ الشّامِ امینا صالِحا، وَابعَث مَعَهُ خَیلاً واعوانا، فَیَسیرَ بِهِم الَی المَدینَةِ، ثُمَّ امَرَ بِالنِّسوَةِ ان یُنزَلنَ فی دارٍ عَلی حِدَةٍ، مَعَهُنَّ ما یُصلِحُهُنَّ، واخوهُنَّ مَعَهُنَّ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ (علیهالسّلام) فِی الدّارِ الَّتی هُنَّ فیها. قالَ: فَخَرَجنَ حَتّی دَخَلنَ دارَ یَزیدَ، فَلَم تَبقَ مِن آلِ مُعاوِیَةَ امرَاَةٌ الَا استَقبَلَتهُنَّ تَبکی وتَنوحُ عَلَی الحُسَینِ علیه السلام، فَاَقاموا عَلَیهِ المَناحَةَ ثَلاثا.» کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی
ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیهالسلام) گریه میکرد و مردم نیز همصدا با او میگریستند.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱.