• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوگواری امام سجاد در کوفه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سوگواری امام سجاد در کوفه، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای امام حسین (علیه‌السّلام) است. پس از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یاران ایشان، کاروان اسرای اهل بیت و بازماندگان به کوفه منتقل شدند. در این شهر، اهل بیت امام حسین (علیه‌السّلام) با بیان سخنانی به عزاداری و سوگواری برای عزیزان شهید خود پرداختند. یکی از کسانی که در کوفه به ایراد خطبه پرداخت و موجب گریه و‌ اندوه مردم در مصیبت شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و یاران ایشان شد، امام سجاد (علیه‌السّلام) بود. در ادامه به شرح مختصر واقعه خواهیم پرداخت.



کوفه دومین جایی بود که اهل بیت در آن به عزاداری پرداختند و با گریه خویش، دیگران را نیز گریاندند. شهر کوفه چندین ماه درگیر مسائل سیاسی بود و هنوز زمان چندانی از قضیه قیام مسلم بن عقیل و اعزام لشکر برای جنگ با امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش نگذشته بود. در این اوضاع بود که مردم کوفه خبردار شدند که جنگ به نفع سپاه یزید تمام شده و سپاهیان به همراه اسیران در راه بازگشت به کوفه‌اند. از این‌رو همه مردم برای استقبال از لشکریان و به ویژه اسیران، به ورودی شهر هجوم بردند. وقتی لشکریان و اسیران نزدیک کوفه رسیدند، دیدند کوفیان برای تماشای آنان اجتماع کرده‌اند. درست است که سپاهیان عمر سعد از مردم همین شهر بودند، ولی بسیاری از شیعیان نیز در این شهر می‌زیستند و این شهر از زمان خلافت علی (علیه‌السّلام) مرکز تشیع به شمار می‌رفت. از این رو مردم این شهر، با دیدن حال اسیران، منقلب شدند و بی اختیار اشک ریختند. راوی می‌گوید: (آنقدر وضعیت خاندان و رسالت دل‌خراش بود که) زنی از زنان کوفه (با تعجب) از بالای بام فریاد زد: شما از کدام اسیران هستید؟ گفتند: ما اسرای خاندان محمد هستیم. آن زن از بالای بام پایین آمد. مقداری پوشاک مناسب‌تر فراهم آورد و به آنان داد تا خود را بهتر بپوشانند.
پس از خطبه‌ حضرت ام‌کلثوم (سلام‌الله‌علیها)، امام سجاد (علیه‌السلام) نیز به ایراد خطبه‌ای پرداختند: «ایُّهَا النّاسُ! مَن عَرَفَنی فَقَد عَرَفَنی، ومَن لَم یَعرِفنی فَاَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسی: انَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ، انَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَیرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ، انَا ابنُ مَنِ انتُهِکَ حَریمُهُ وسُلِبَ نَعیمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِیَ عِیالُهُ، انَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبراً وکَفی‌ بِذلِکَ فَخراً. ایُّهَا النّاسُ! ناشَدتُکُمُ اللَّهَ، هَل تَعلَمونَ انَّکُم کَتَبتُم الی‌ ابی وخَدَعتُموهُ، واعطَیتُموهُ مِن انفُسِکُمُ العَهدَ وَالمیثاقَ وَالبَیعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ فَتَبّاً لِما قَدَّمتُم لِاَنفُسِکُم وسوءاً لِرَایِکُم، بِاَیَّةِ عَینٍ تَنظُرونَ الی‌ رَسولِ اللَّهِ اذ یَقولُ لَکُم: قَتَلتُم عِترَتی وَانتَهَکتُم حُرمَتی فَلَستُم مِن اُمَّتی.»
«‌ای مردم! هر کس مرا می‌شناسد که شناخته است؛ اما هر کس مرا نمی‌شناسد، من علی بن حسین هستم. فرزند آن کس که سرش را در کنار فرات بریدند، بی‌آنکه خونی ریخته باشد و یا قصاصی بر گردنش باشد. من پسر کسی هستم که حریمش هتک شد، دارایی‌هایش به یغما رفت، و خاندانش به اسارت گرفته شد. من پسر کسی هستم که او را زجرش کردند و چه افتخاری بالاتر از این! ‌ای مردم! شما را به خدا سوگند آیا نمی‌دانید که به پدرم نامه نوشتید، ولی به او نیرنگ زدید؟ با او پیمان بستید و بیعت کردید، اما با او جنگیدید و بی‌یاورش گذاشتید؟! مرگتان باد از کار زشت و‌اندیشه ناروایی که برای خود پیش فرستادید. با چه چشمی به پیامبر خواهید نگریست آن‌گاه که به شما بگوید: عترتم را کشتید و حرمتم را شکستید. پس شما از امت من نیستید. راوی گوید: صدای مردم به گریه برخاست. یکدیگر را نفرین می‌کردند و می‌گفتند: نابود شدید و خبر ندارید.»
کوفیان در پاسخ گفتند: ‌ای پسر پیامبر، ما همه به گوش و مطیع فرمان و پایبند به پیمانیم. نه بی‌رغبتیم و نه از تو روی گردان. هرچه خواهی به ما امر کن. رحمت خدا بر تو باد که ما به جنگ تو در جنگیم و به صلح تو در آشتی، پس انتقام شما و خود را از کسانی که به شما و ما ستم کرده‌اند، خواهیم گرفت.
امام سجاد (علیه‌السّلام) در پاسخ مردم فرمود: «هَیهاتَ هَیهاتَ! ایُّهَا الغَدَرَةُ المَکَرَةُ، حیلَ بَینَکُم وبَینَ شَهَواتِ انفُسِکُم، اتُریدونَ ان تَاتوا الَیَّ کَما اتَیتُم الی‌ ابی مِن قَبلُ؟! کَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَاِنَّ الجُرحَ لَمّا یَندَمِل، قُتِلَ ابی صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ بِالاَمسِ واهلُ بَیتِهِ مَعَهُ، ولَم یُنسِنی ثُکلَ رَسولِ اللَّهِ صلی اللَّه علیه وآله وثُکلَ ابی وبَنی ابی، ووَجدُهُ بَینَ لَهَواتی، ومَرارَتُهُ بَینَ حَناجِری وحَلقی، وغُصَصُهُ تَجری فی فِراشِ صَدری، ومَساَلَتی ان لا تَکونوا لَنا ولا عَلَینا.»
«هیهات‌ای نیرنگ‌بازان دغل‌کار! به خواسته‌هایتان نمی‌رسید. می‌خواهید با من هم همان کنید که با پدرانم کردید؟ هرگز! شما را به پروردگار شترهای رونده (در مسیر حج) از من دور شوید. هنوز زخممان بهبود نیافته است. دیروز پدرم و خاندانش که با او بودند، کشته شدند. هرگز داغ پیامبر و داغ پدرم و فرزندان پدرم و جدم از یادم نرفته و این جراحت حنجره مرا پاره کرده است و تلخی جان کاهش در کامم است و جرعه‌های‌اندوهش در سینه‌ام باقی است. از شما می‌خواهم که نه با ما باشید، نه بر ضد ما.»
در پی خطبه‌ امام سجاد (علیه‌السلام)، مردم کوفه که تحت تاثیر سخنان ایشان قرار گرفته بودند، گریستند؛ آنجا بود که امام سجاد (علیه‌السّلام) فرمود: اینان بر ما می‌گریند؟ پس چه کسی ما را کشته است؟!


۱. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۵.    
۲. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۲.    
۳. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱-۳۲.    
۴. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۹-۹۰.    
۵. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۶.    
۶. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۶۱.    
۷. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵.    
۸. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۲۱.    
۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۵.    
۱۰. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۸۵.    
۱۱. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۴.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۳۷.






جعبه ابزار