سوگواری ام سلمه در مدینه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوگواری ام سلمه در مدینه، از مباحث مرتبط به تاریخچه عزاداری برای
امام حسین (علیهالسّلام) در
مدینه است. کاروان اهل بیت امام حسین (علیهالسّلام) پس از تحمل مصیبتهای جانسوز در واقعه
کربلا و اسارت در
شام، در اواخر ماه صفر
سال ۶۱ هجری به مدینه بازگشتند. خبر شهادت امام حسین (علیهالسّلام) قبل از رسیدن کاروان به مدینه، از طریق رویای
ام سلمه، همسر
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شهر پخش شده بود. او نخستین کسی بود که در این شهر به عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) پرداخت.
نخستین کسی که در این شهر به عزاداری برای امام حسین (علیهالسّلام) پرداخت،
ام سلمه همسر گرامی
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمـان خردسالی امام حسین، مقداری از خاک
کربلا را که
جبرئیل به آن حضرت داده بود، به ام سلمه سپرد و فرمود: «هرگاه این خاک آغشته به خون شـد، بدان که حسین شهید شده است». ام سلمه بعد از خروج امام از مدینه، هر روز به آن خاک مینگریست، تا اینکه در روز
عاشورا آن را آغشته به خون یافت. با دیدن این صحنه، ام سلمه صدا به گریه بلند کرد، و زنان مدینه که صدای او را شنیدند، اطرافش جمع شدند و با او گریستند. در کتاب
تاریخ یعقوبی چنین آمده است:
«کانَ اوَّلَ صارِخَةٍ صَرَخَت فِی المَدینَةِ اُمُّ سَلَمَةَ زَوجُ رَسولِ اللّه ِ، کانَ دَفَعَ الَیها قارورَةً فیها تُربَةٌ، وقالَ لَها: انَّ جِبریلَ اعلَمَنی انَّ اُمَّتی تَقتُلُ الحُسَینَ. قالَت: واعطانی هذِهِ التُّربَةَ، وقالَ لی: «اذا صارَت دَما عَبیطا فَاعلَمی انَّ الحُسَینَ قَد قُتِلَ»، وکانَت عِندَها. فَلَمّا حَضَرَ ذلِکَ الوَقتُ، جَعَلَت تَنظُرُ الَی القارورَةِ فی کُلِّ ساعَةٍ، فَلَمّا رَاَتها قَد صارَت دَما صاحَت: وا حُسَیناه! وَابنَ رَسولِ اللّه ِ! وتَصارَخَتِ النِّساءُ مِن کُلِّ ناحِیَةٍ، حَتَّی ارتَفَعَتِ المَدینَةُ بِالرَّجَّةِ الَّتی ما سُمِعَ بِمِثلِها قَطُّ.»«نخستین شیون کنندهای که صدایش در مدینه بلند شد، امّ سلمه، همسر پیامبر خدا بود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شیشهای پُر از خاک به وی سپرده بود... و به او فرموده بود که: «
جبرئیل به من خبر داده که امّت من، حسین را میکُشند». امّ سلمه گفت: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این خاک را به من داد و فرمود: «وقتی این خاک، خون تازه شد، بدان که حسین، کشته شده است». این، پیش امّ سلمه بود. هنگامی که زمانش فرا رسید، امّ سلمه، هر ساعت به آن شیشه نظر میانداخت و وقتی دید که آن خاک، خون شده است، فریادش به «وا حسینا! ای پسر پیامبر خدا! » بلند شد. زنان، از هر سو شیون سر دادند، تا این که در مدینه چنان ولوِلهای شد که تا آن زمان، شنیده نشده بود.»
شیخ مفید در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) چنین آورده است:
«اصبَحَت یَوما اُمُّ سَلَمَةَ تَبکی، فَقیلَ لَها: مِمَّ بُکاؤُکِ؟ فَقالَت: لَقَد قُتِلَ ابنِیَ الحُسَینُ (علیهالسّلام) اللَّیلَةَ، وذلِکَ انَّنی ما رَاَیتُ رَسولَ اللّه ِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مُنذُ قُبِضَ الَا اللَّیلَةَ، فَرَاَیتُهُ شاحِبا کَئیبا، قالَت: فَقُلتُ: ما لی اراکَ یا رَسولَ اللّه ِ شاحِبا کَئیبا؟ قالَ: ما زِلتُ اللَّیلَةَ احفِرُ قُبورا لِلحُسَینِ واصحابِهِ علیهم السلام.»«صبح روزی، امّ سلمه، گریان برخاست. به او گفتند: گریه ات برای چیست؟ گفت: پسرم حسین (علیهالسّلام) امشب کشته شد. این از آن روست که از آن روزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در گذشته، جز امشب، او را به خواب ندیده بودم، و دیدم که رنگ پریده و دلگیر است. گفتم: ای پیامبر خدا! چه شده که تو را رنگ پریده و دلگیر میبینم؟ فرمود: «امشبی را تا صبح برای حسین و یارانش قبر میکَنْدم». »
برخی از منابع
اهل سنت مانند
سنن ترمذی نیز گزارشی به همین مضمون نقل کردهاند.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۳۸.