• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سهم بن غالب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در شمار کسانی که در قرن اول هجری می‌زیست و در دوره خود باعث ایجاد حوادث گردید و حتی در دوره بنی امیه مشکلاتی برای حاکمان این حکومت غاصب ایجاد کرد شخصی به نام سهم بن غالب هجیمی
[۱] ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳.
بوده است. سهم بن غالب که ابن خلدون از وی با عنوان سهم بن غانم نیز یاد می‌کند،
[۲] ابن خلدون، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۳، ص۱۷۹، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸.
متوفی سال ۵۴ هجری، ۶۷۴ میلادی، است که از دشمنان معاویه تلقی می‌گردد
[۳] زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۳، ص۱۴۴، بیروت، انتشارات دارالعلم للملایین، سال ۱۹۸۹م.
و با این اوصاف وی از خوارج دانسته شد.



سهم بن غالب دارای اعتقادات خاصی بود که وی را از سایرین جدا می‌کرد. وی در واقع اولین کسی بود که مساله کفر اهل قبله را به جد مطرح کرد و قبل از وی دیگر خوارج این مباحث را مطرح نکرده بودند و این یکی از دلایلی بود که باعث شد سهم بن غالب هجیمی بر ضد عبدالله بن عامر در بصره شورش کند. این مساله نقش مهمی در جدا کردن خوارج از کلیت جامعه اسلامی داشته است. بصره از مناطقی است که در آن ایام تعداد زیادی از خوارج را در خود جای داده بود. قریب ازدی و پسر خاله‌اش زحاف طایی در سال پنجاه به همراهی هفتاد نفر در این شهر خروج کردند که پس از درگیری کشته شدند.
[۶] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۳۴۶، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
ابن اثیر می‌نویسد: زیاد در مورد خوارج شدت و سرسختی فراوانی از خود نشان می‌داد. به سمرة بن جندب، جانشین خود در بصره نیز گفته بود که به شدت با آن‌ها برخورد کند. آن‌ها با تعداد زیادی از خوارج درگیر شده و آن‌ها را از بین بردند. این شدت عمل‌ها نشانگر کثرت آن‌ها در آن زمان در شهر بصره بود.
از جمله اعتقاداتی که سهم بن غالب مروج آن بود این بود که غیر خود را مسلمان نمی‌دانست و جالب این که وقتی برای قیام به سوی اهواز می‌رفت در بین راه به چند نفر برخورد کرد و وقتی فهمید یهودی هستند آنان را رها کرد و اگر مسلمان بودند آنان را می‌کشت.
[۷] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.
نمونه این نوع کشتار در کتاب ابن خلدون نقل شده است مبنی بر این که به دستور سهم بن غالب یکی از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پسر و برادرش را به بهانه کافر بودن کشتند. حتی بعد از به قتل رساندن آنان به سپاه آنان حمله کردند و عده‌ای را کشتند و به برخی امان دادند.
[۸] ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۲۷، ترجمه عبد المحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
این صحابی که نامش عباده بن قرط لیثی بود در ماه جمادی الآخر در ناحیه اهواز به دست خوارج کشته شد با وجود این که شهادتین را نیز گفته بود او را انکار کردند و برچسب کفر به او چسباندند و او را به قتل رساندند.


در سال چهل و یک هجری و بعد از سرکوبی خروج حوثرة بن ذراع بن مسعود اسدی، سهم بن غالب به همراه زیاد بن مالک معروف به خطیم باهلی در منطقه‌ای میان جسر و بصره اردو زدند و آماده شورش شدند. خطیم از آن جهت به این نام معروف شد که از ضربت شمشیر خطی بر چهره داشت.
ابتدا سهم بن غالب با هفتاد نفر بر علیه ابن عامر خروج کرد
[۱۳] ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۲۷.
و بعد از کشتن عبادة بن قرط لیثی متواری شدند و بعد از آن مدتی آنان از طرف ابن عامر که والی معاویه بن ابوسفیان در بصره بود در امان بودند تا این که معاویه ابن عامر را عزل کرد و حارث بن عمرو ازدی را والی خود کرد که در این دوره نیز سهم و خطیم در امان بودند. اما بعد از مدت کوتاهی، معاویه حارث را نیز عزل کرد و زیاد بن ابیه را در سال چهل و پنج هجری
[۱۵] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۳، ص۵۸.
جانشین او کرد.
[۱۶] ابن تغری بردی، یوسف بن تغری، النجوم الزهرة فی ملوک مصر و القاهره، ج۱، ص۱۳۰، مصر، دار الکب.
با آمدن زیاد بن ابیه، آنان فهمیدند که دیگر امان نامه باطل شده است لذا از بصره خارج شده و متواری گردیدند.
[۱۷] زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقینن، ج۳، ص۱۴۴.

در سال چهل و یک هجری خطیم و سهم بن غالب با شعار «لا حکم الا لله» قیام کردند. البته ابن اثیر، قیام آنان را سال چهل و پنج ثبت کرده است.
[۱۹] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.
این شورش در اهواز و به فرماندهی سهم به وقوع پیوست؛ اما با شکست مواجه شد. سهم اولین شخص از خوارج بود که پس از جابر بن سلیم قیام کرد. با ورود سهم و یارانش به داخل شهر بصره، یارانش او را تنها گذاشتند و از دور او پراکنده شدند و در نتیجه سهم به اجبار مخفی شد. سهم از زیاد امان خواست اما زیاد به او امان نداد. انتظار داشت که زیاد او را مثل ابن عامر خواهد بخشید اما این طور نشد و لذا در مخفیگاه خود باقی ماند.
[۲۲] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.



بعد از مخفی ماندن سهم از دست سربازان حکومتی، زیاد بن ابیه به جستجوی پناهگاه سهم گشت و بعد از مدتی وی را یافت. بعد از دستگیری، سهم بن غالب در جلوی درب خانه خود به دار آویخته شد و بعد از آن جسد وی برای درس عبرت سایرین، مدتی بر روی دار آویخته ماند.
[۲۳] ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۳۲۸.
برخی در مورد قتل سهم می‌نویسند: او در حال اختفا ماند تا زیاد درگذشت و عبیدالله بن زیاد او را به دار کشید و نیز گفته شده مرگ وی قبل از آن تاریخ بود. یکی از خوارج در مدح سهم چنین گفت:
فان تکن الاحزاب باؤ بصلبه فلا یبعدن الله سهم بن غالب
یعنی اگر احزاب (جمع حزب و مقصود معاویه فرزند قائد احزاب در جنگ خندق) او را به دار بکشند خداوند سهم بن غالب را از خود دور و جدا نکند. با این وجود تاریخ مرگ وی سال پنجاه و چهار هجری عنوان گشته است که با این اوصاف به نظر می‌رسد که قتل وی در زمان عبیدالله بن زیاد صحیح‌تر باشد چرا که در بسیاری از کتب، تاریخ مرگ زیاد بن ابیه را سال پنجاه و سه هجری ذکر نموده‌اند.


۱. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳.
۲. ابن خلدون، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشان الاکبر، ج۳، ص۱۷۹، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸.
۳. زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۳، ص۱۴۴، بیروت، انتشارات دارالعلم للملایین، سال ۱۹۸۹م.
۴. ابن اثیر، ابو الحسن علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۵۸، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.    
۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۷۲، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الاولی، ۱۴۱۷.    
۶. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۳۴۶، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی.
۷. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.
۸. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۲۷، ترجمه عبد المحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
۹. ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۴، ص۷ ۸، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۳.    
۱۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۷۲.    
۱۱. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۳، تحقیق فواز، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الاولی، ۱۴۱۵.    
۱۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۷۱، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران:نشر اساطیر، سال ۱۳۷۵ش.    
۱۳. ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۲۷.
۱۴. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۳.    
۱۵. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۳، ص۵۸.
۱۶. ابن تغری بردی، یوسف بن تغری، النجوم الزهرة فی ملوک مصر و القاهره، ج۱، ص۱۳۰، مصر، دار الکب.
۱۷. زرکلی، خیر الدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقینن، ج۳، ص۱۴۴.
۱۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۲۸.    
۱۹. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.
۲۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۲۲۸.    
۲۱. ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۹، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۳.    
۲۲. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۲۷۰.
۲۳. ابن اثیر، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ج۱۰، ص۳۲۸.
۲۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۷۳.    
۲۵. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۲، ص۵۳۰، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سهم بن غالب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۰۷.    





جعبه ابزار