سهل بن سعد ساعدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابو العباس
سهل بن سعد بن مالک
بن خزرج
بن ساعده از
صحابه مشهور
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و از راویان
حماسه حسینی در
کربلا بود.
ابو العباس
سهل بن سعد بن مالک
بن خزرج
بن ساعده از
صحابه مشهور
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و از راویان
حماسه حسینی در
کربلا بود.
شیخ طوسی او را از اصحاب و یاران امام علی علیهالسّلام نیز میداند.
سهل از طایفه بنی
ساعده بود. گفته شده نام او حزن بود و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم او را
سهل نامید.
در زمان وفات
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ۱۵ سال داشت و در
مدینه میزیست. از جمله فضایل او را دو
بیعت با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، و
نماز گزاردن وی به دو
قبله و همچنین
تمجید پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از وی دانستهاند.
وی از بزرگان اصحاب شمرده شده که خدمتگزار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همواره ملازم آن
حضرت بودند و غالب
روایات نبوی از همین گروه و نظایر ایشان نقل شده است، چرا که
عمر طولانی تر داشتند و مورد مراجعه مردم بودند.
خواهرانش نائله و عمره از زنانی بود که
اسلام آوردند و با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مدینه بیعت کردند.
وی احادیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و بعضی صحابه نقل کرده است.
ابو هریرة و
سعید بن المسیب، زهری، ابو حازم، و پسرش عباس
بن سهل از او حدیث
روایت کردهاند.
حدیثی از عباس پسرش نقل شده که ابوالعباس گفت از
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) راجع به امامان پرسیدم، ایشان در پاسخ فرمود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نام علی (علیهالسّلام) و یازده فرزندش را به عنوان امامان یکی پس از دیگری نام برده است.
او از شاهدان
غدیر بود. از راویان حدیث
خیبر و از راویان غدیر
و جمله مشهور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که فرمود: فردا
پرچم را به دست کسی خواهم داد که
خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او ر ادوست میدارند. و او بر نمیگردد تا این که خدا پیروزش کند.
در
جنگ تبوک حاضر بود و از آن جا که سن کمی داشت، امور خدماتی چون جمع آوری
هیزم و آماده کردن
خمیر را به عهده او نهاده بودند. او خود میگوید: «من از همه دوستان خود کوچکتر و
قرآن خوان ایشان در تبوک بودم».
وی در سال ۶۱ در
کوف ه بود.
امام حسین (علیهالسّلام) در خطبهای که برای کوفیانی که در مقابلش صف آرایی کرده بودند،
ایراد کرد، او را به عنوان شاهد معرفی نموده و فرمود: «اگر مرا قبول ندارید، افرادی چون
جابر بن عبدالله انصاری،
زید بن ارقم، و
سهل بن سعد ساعدی هستند، سخن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره من را از آنها بپرسید».
بعد از
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) وقتی
اهل بیت را به شام بردند، او به
شام رفته بود با کاروان اسرا برخورد کرد، خود را به کاروان اهل بیت رساند و از دختر امام حسین (علیهالسّلام) خواست اگر خواستهای دارد به وی بگوید. ایشان خواست سر مبارک
امام را دورتر از ایشان حمل کنند تا مردم کمتر به
حرم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنگرند.
در سال ۷۴ هجری روزی
سهل بن سعد از طرف
حجاج بن یوسف احضار شد. حجاج سعی در
تحقیر وی داشت. از این روی او را به خاطر عدم حمایتش از
عثمان مؤاخذه کرد بعد دستور داد گردنش را مهر بزنند. به گفته برخی منابع
سهل از دوستان
امیرالمؤمنین و خاندان او بود و از این جهت حجاج وی را آزار میداد.
روزگاری که او در مدینه میزیست، مردی از
آل مروان بر این شهر حکومت یافت. وی
سهل را
احضار کرده و کنیه
ابوتراب علی (علیهالسّلام) را مورد
استهزاء قرار داد و از
سهل خواست تا امام را ناسزا گوید؛ اما او نپذیرفت و خاطرنشان کرد که هیچ کنیهای نزد امام چون ابوتراب محبوب نبود.
هم چنین نقل شده است، روزی
بنی امیه از
سهل بن سعد خواستند که بر
منبر بنشیند و ابو تراب را ناسزا گوید.
سهل بن سعد در پاسخ گفت: «علی (علیهالسّلام)
کنیه ابوتراب را از هر کنیهای بیشتر دوست میداشت و اکنون بنی امیه سعی میدارند که این کنیهای محبوب را برای وی مایه سرکوبی و شماتت قرار دهند. علی کنیه «ابوتراب» را فقط به این جهت میپسندید که عطیهی رسول اکرم الهی بود».
در دوران ولید جز تنی چند از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باقی نمانده بودند که از جمله ایشان
سهل بود. وی آخرین فردی بود، از صحابه که تا حدود سال ۹۰ هجری باقی ماند. او در اواخر عمر خود در مدینه زیست. در سال ۸۸ یا ۹۱ هجری در نود و شش یا نود و نه سالگی در این شهر درگذشت.
اقوال دیگری نیز در سال
وفات او وجود دارد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سهل بن سعد ساعدی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۳۰.