سنن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله مشتقات ماده
سنن که در آیات قرآن بکار رفته است بررسی میشوند.
سِنّ (به کسر سین و تشدید نون) به معنای دندان،
سُنَّة (به ضم سین و تشدید نون) به معنای طریقه و سیره و جمع آن
سُنَن میباشد.
مَسْنون (به فتح میم و سکون سین) به معنای ريخته شده، متغيّر و مصوّر است.
سِنّ به معنای دندان است.
(وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَ بِالسِّنِ) (و
گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان،
قصاص مىشود.)
در
اقرب گويد: سنّ استخوانى است كه در
دهان حيوان میرويد ولى امروزیها میگويند: سنّ چهار دندان مقدّم است سپس ناب و آنگاه اضراس است.
اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است.
سُنَّت به معنای طريقه و رويه است.
(وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ) (و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در مورد گذشتگان، درباره آنها جارى مىشود. (و مجازات شديدى خواهند شد).)
يعنى اگر به
عداوت اسلام و
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) برگردند طريقه گذشتگان يعنى طريقه و رويه خداوند درباره
کفّار ديگر كه هلاكشان كرد، گذشته و روشن شده است.
طبرسی گويد: سنّت و طريقه و سيره نظير هماند.
دليل اينكه مراد از سنّت در آيه طريقه خداست آيات ذيل است كه صريحا به خدا نسبت داده شده است. مثل
(سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ) (اين سنّت الهى در مورد كسانى كه پيش از اين بودهاند نيز جارى بوده است.)
(سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ) (اين سنّت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش جارى شده، و در آن جا كافران زيانكار شدند.)
جمع سنّت، سُنَن است.
(قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ) (پيش از شما، سنّتها و مجازاتهاى الهى بر طبق اعمال
امتها وجود داشت پس در روى
زمین، گردش كنيد.)
مراد از سنن در آيه
(وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) (و به سنّتهاى صحيح پيشينيان رهبرى كند.)
سنتها و طريقههاى انبياى سلف است و در آيه اول مراد از آن
عذاب و هلاک مىباشد.
(فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا) (آيا آنها چيزى جز سنّت پيشينيان و عذابهاى دردناک الهى را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبديلى نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى دگرگونى نمىيابى.)
اين تعبير با مختصر تفاوت در
آیه ۷۷ اسراء و
۶۲ احزاب و
۲۳ فتح نيز آمده و همه درباره اهلاک و تعذيب كفّار است و روشن میكند كه رويه خدا تغيير ناپذير است
راغب بعضى از آنها را به اصول شرايع حمل كرده ولى آيات در آن زمينه نيستند گرچه اصول شرايع نيز يكسان است.
در «حول» از
المیزان نقل شد كه تبديل آن است
عافیت و
نعمت به جاى عذاب گذاشته شود و تحويل آن است كه عذاب مثلا از قوم مستحق به قوم غير مستحق انتقال يابد.
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) (ما انسان را از گل خشكيدهاى همچون سفال كه از گل بدبوى تيرهرنگى گرفته شده بود آفريديم.)
اين تعبير در آيات
۲۸ و
۳۳ اين سوره نيز آمده است.
مَسْنون را ريخته شده (مصبوب) و متغيّر و مصوّر معنى كردهاند. در
مجمع فرموده: مسنون به معنى مصبوب است از «سَنَنْتُ الْمَاءَ عَلَى وَجْهِهِ»
آب را به صورت او پاشيدم و به قولى به معنى متغيّر است و
سیبویه آن را مصور گفته است.
زمخشری آن را مصور
،
راغب متغيّر و
جوهری هموار، متغيّر بدبو و مصوّر گفته است.
ابن اثیر در
نهایه گويد: درباره
بول اعرابى در
مسجد آمده: «فَدَعَا بِدَلْوٍ مِنْ مَاءٍ فَسَنَّهُ عَلَيْهِ». يعنى دلوى
آب خواست و بر آن ريخت و در حديث ابن عمر آمده: «كَانَ يَسُنُ الْمَاءَ عَلَى وَجْهِهِ»: آب را به صورت خويش مىپاشيد.
زمخشرى در فائق ذيل لغت «كرم» نقل كرده: مردى ظرفى پر از
شراب به
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) هديه آورد حضرت فرمود: خدا آن را
حرام كرده است. گفت آيا به
یهود تحفه نبرم كه صلهاى به من بدهند؟ فرمود: خدائی كه آن را حرام كرده
هدیه دادنش را نيز حرام فرموده. گفت: پس چه كار كنم؟ فرمود: «سَنَّهَا بِالْبَطْحَاءِ». آن را به ريگزار بريز.
در
نهج البلاغه خطبه ۱ درباره تربت
آدم فرموده:
«سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ.» يعنى «با آب آن را مسنون كرد. گل خالص گرديد.» و احتمال دادهاند كه به معنى هموار كردن باشد. ولى بهتر است به معنى آميختن باشد.
زمخشرى و
طبرسی گفتهاند: حق آن ست كه مسنون صفت
صلصال باشد يعنى از صلصالی كه از لجن سياه و مصوّر بود.
مسنون به معنى صاف شده نيز آمده مثل مرمر مسنون.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سنّ»، ج۳، ص۳۴۲.