سلم بن زید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَلْمبن زیاد، مکنا به ابوحَرب، والی اموی و
پسر زیاد بن ابیه می باشد.
سلم احتمالا در حدود
سال ۳۷ به
دنیا آمد.
وی از اهالی
بصره بود
و به نظر میرسد هنگام حکومت پدرش بر
کوفه و بصره، در آنجاها
علوم قرآن ، حدیث،
تاریخ،
لغت و ادب را نزد علمای مشهور آموخت و سپاهیگری و امور نظامی را فرا گرفت.
خاندان زیاد در زمان خلافت
معاویه ، تسلط قاطعانهای بر سرزمینهای شرق
اسلامی داشتند.
در سال ۶۱، پس از
شهادت امام حسین علیهالسلام، سلم در مجلس بزم و
شراب یزیدبن معاویه حضور مییافت و از افراد مورد اعتماد وی بود.
یزید در این سال، سلم را که ۲۴ ساله بود، به ولایت
خراسان و
سیستان منصوب کرد.
سلم از
شام به بصره رفت و از آنجا با شماری از بزرگان و امرا و اشراف
عرب رهسپار خراسان شد و از برادرش، عبیداللّه، خواست که دو هزار (به قولی شش هزار)
سرباز برای او بفرستد. سلم
برادر دیگرش، یزید، را به عنوان نایب خود به حکومت
سیستان تعیین کرد
و خود نخست در
نیشابور اقامت گزید و با ارسال لشکری به
خوارزم ، آنجا را
فتح کرد.
خلیفةبن خیاط تاریخ این
فتح را سال ۶۲ دانسته.
سلم هنگام
زمستان ، برخلاف روش معمول
مسلمانان که حملات خود را در این فصل متوقف میکردند،
لشکر مزبور را با مُهَلَّببن ابیصُفُره به سوی خوارزم فرستاد. مهلّب شهری را که شاهان محلی در آنجاگرد میآمدند تا برای مقابله با مسلمانان مشورت کنند،
محاصره کرد و آنجا را در قبال
مالالمصالحه بسیار، بدون
جنگ متصرف شد.
سلم به کمک قبایل عرب ساکن در خراسان موفقیتهای بسیاری به دست آورد. وی با گذر از رودخانۀ
جیحون ، حملات خود را بر ضد شاهزادگان سُغد در
ماوراءالنهر آغاز کرد و به سوی
سمرقند یورش برد. گفته شده است
زن سلم، امّ محمد،
نخستین بانوی عرب بود که از رود جیحون عبور کرد و در آنجا پسری به
دنیا آورد که او را سُغدی نام نهادند.
چون سلم به سوی
بخارا رفت، خاتون (ملکۀ بخارا) از طرخون (پادشاه سغد) یاری خواست و طرخون با ۱۲۰ هزار سپاهی به سوی او روانه شد. سلم، مهلّب را به منزلۀ پیشقراول سپاه خود فرستاد. طرخون در مصاف با مسلمانان کشته شد و سپاهش شکست خورد و
غنایم بسیاری نصیب مسلمانان گردید.
سلم سپس به سمرقند، مرکز سغد، رفت که مردم آنجا با وی
صلح کردند. وی از آنجا لشکری به
خجند فرستاد که اَعْشی هَمْدان،
شاعر معروف عرب، نیز با آنان بود. این لشکر منهزم شد و در پی آن، سلم به مرو رفت.
سلم پس از چندی، بار دیگر از جیحون عبور کرد و با اهل سغد که مهیّای نبرد شده بودند، جنگید و امیر بندون سغدی را کشت.
موفقیتهای نایبان سلم در مشرق
افغانستان بر ضد زُنبیل (رتبیل) ها، فرمانروایان محلی زمینداور و
زابلستان ، و نیز شاهان
کابل کمتر بود.
چون اهالی کابل قبل از مرگ یزیدبن معاویه در
سال ۶۴ (و به قولی همزمان با مرگ یزید)،
پیمان شکستند و ابوعبیدبن زیاد، برادر سلم، را
اسیر کردند. در نتیجه، یزید بن زیاد به جنگ آنان رفت اما کشته شد.
در پی آن، سلم در سال ۶۳، طلحةبن عبداللّه خزاعی، معروف به طلحةالطَلَحات، را به جای یزیدبن زیاد به حکومت سیستان فرستاد.
طلحه به دستور سلم، با پرداخت پانصد هزار درهم فدیه، ابوعبیدبن زیاد را آزاد کرد.
زمانی که یزیدبن معاویه و پس از وی، معاویةبن یزید درگذشتند (سال ۶۴)، سلم
مرگ آنان را، همچون خبر
قتل و
اسارت برادرانش، پنهان ساخت که موجب انتقاد برخی یاران و امرایش شد. چون مرگ یزید و معاویه علنی شد، سلم مردم را دعوت کرد که با هر که میخواهند
بیعت کنند. به دنبال آن، لشکر اعراب در خراسان تا زمانی که وضعیت تعیین خلیفه روشن شود، از سلم حمایت و با او بیعت کردند؛ اما پس از دو ماه بیعت خود را شکستند
و علیه او شوریدند.
بنابراین، سلم مجبور شد به سوی بصره بازگردد و مهلّببن ابیصفره را جانشین خود کند.
چون سلم به
نیشابور رسید، از بیم حمله عبداللّهبن خازم سُلَمی (سردار اموی)، عهد حکومت خراسان را برای او نوشت و صد هزار
درهم به وی داد و او روانه مرو شد.
به نظر میرسد سلم در اندیشۀ حمایت از
عبداللّهبن زبیر بوده است، زیرا به
مکه نزد عبداللّهبن زُبَیر، که پس از مرگ یزیدبن معاویه ادعای خلافت کرده بود، رفت، اما عبداللّه از وی چهار میلیون درهم
غرامت گرفت و او را به
زندان افکند.
سلم همچنان در مکه بود تا
حجاجبن یوسف ، عبداللّه را محاصره کرد. سلم از زندان گریخت و به حجاج پیوست. سپس، به خدمت
عبدالملکبن مروان رفت و او امارت خراسان را به سلم داد، اما سلم قبل از رسیدن به خراسان، در سال ۷۳ در بصره درگذشت.
بنا به نقل سلم فرماندهای توانا بود.
به گفتۀ
ابنقتیبه ،
او بخشندهترین فرد خاندان
زیادبن ابیه بود و با بذل و
بخشش میان مردم و
سپاهیان محبوبیتی یافته بود.
گفته شده است که مردم خراسان هیچ امیری را مانند سلم دوست نداشتند و در آن سالها بیش از بیست هزار مولود را سلم نام نهادند.
سلم و فرزندان و موالی او در آبادانی بصره کوشیدند.
۱) ابناثیر؛
۲) علیبن حسن ابنعساکر،
تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
۳) عبداللّهبن مسلم ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
۴) بلاذری (لیدن)؛
۵)
تاریخ سیستان، چاپ ملکالشعرا بهار، تهران ۱۳۱۴ش؛
۶) محمود شیت خطّاب، قادة الفتحالاسلام فی بلاد ماوراءالنهر، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
۷)
خلیفةبن خیاط،
تاریخ خلیفةبن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛
۸) محمدبن احمد ذهبی،
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، (حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه)، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸؛
۹) طبری،
تاریخ (بیروت)؛
۱۰) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۸۴ش؛
۱۱) مسعودی، مروج (بیروت)؛
۱۲) محمدبن جعفر نرشخی،
تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمد قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳؛
۱۳) یعقوبی،
تاریخ؛
تاریخ انتشار اینترنتی: ۲۲/۱۰/۱۳۸۷
، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «سلم بن زید»، شماره ۵۴۷۴.