سلسله جبریان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَبْریان، سلسله ای در اَحساء، واقع در ناحیه شرقی شبه جزیره
عربستان ، که در
قرن نهم پایه گذاری شد.
بنوجَبْر
طایفه ای از اخلاف عامربن ربیع بن عُقَیْل بودند .
مؤسس سلسله،
سیف بن زامِل بن جَبْر بود که بر ضد آخرین والی جَرْوانیها (از بازماندگان
قرمطیان ) قیام کرد و او را از میان برداشت و با
دادگری ، مردم آن منطقه را به فرمان خود در آورد.
پس از
مرگ سیف، برادرش اَجْوَد جانشین او شد. اجود در
رمضان ۸۲۱ در بادیه منطقه احساء و قَطیف متولد شد.
در اواخر قرن نهم و آغاز قرن دهم،
خلیج فارس اوضاع بسیار حساسی داشت؛ از یک طرف
استعمارگران پرتغالی وارد آن شده بودند و از طرف دیگر دولت
صفوی و
عثمانی برای زیرسلطه گرفتن آن با یکدیگر رقابت میکردند.
شبه جزیره عربستان را نیز چندین
حاکم و والی محلی اداره میکردند. این دولتها که کمی از حکومتهای محلی بزرگ تر بودند، به موازات امارت
اجود بن زامل جبری ، در طول
ساحل خلیج فارس در استان احساء، گسترده بودند.
اجود قلمروش را به طرف
مغرب تا
نجد و به سوی
مشرق تا
بحرین و
عمان توسعه داد و از آن نواحی
خراج گرفت.
او از
مذهب مالکی طرفداری میکرد و با
فقه مالکی تا حدودی آشنا بود و میکوشید تا کتابهای فقه مالکی را جمع آوری کند. وی همچنین منصب
قضا را که زمانی در دست
شیعیان بود، به قاضیان مالکی سپرد
.
اجود بارها به
حج رفت. آخرین بار در ۹۱۲، بیش ازسی هزار تن از حجاج تحت سرپرستی وی بودند
.
سخاوت ش چنان بود که
بَدَویان مشرقِ عربستان او را همچون
حاتم طایی میدانستند. آثار قلعه ای نزدیک روستای المُنَیْزله دراحساء باقیمانده که به قصر اجودبن زامل معروف است. با ورود نیروهای پرتغالی در ۹۱۳/ ۱۵۰۷ به خلیج فارس، آلبوکرک، دریاسالار پرتغالی و فاتح
هرمز ، به قدرت جبریان پی برد. اجود در آن زمان درگذشته بود.
او سه پسر داشت که نام بزرگ ترین آنها مُقْرِن بود. در ۹۲۱/ ۱۵۱۵، پرتغالیها جزیره بحرین را تصرف کردند و در همان زمان علیه دولت عثمانی، با
شاه اسماعیل صفوی پیمان نظامی بستند.
بعد از مدتی، مقرن بر بحرین و
قطیف چیره شد و نفوذ پرتغالیها و شاه هرمز را، که دست نشانده آنها بود، از آنجا قطع کرد و راه کشتیهای تجاری بین
بصره و هرمز را بست. شاه هرمز به بهانه از دست دادن بحرین، از پرداخت
باج و
مالیات موافقت شده به پرتغالیها خودداری کرد.
در ۹۲۶/ ۱۵۲۰، مقرن به حج رفت و در آنجا حُجاج
مصر ی او را رهبربدَویان شرق به شمار آوردند.
حاکم پرتغالی در
هرمز برای پس گرفتن بحرین از حاکم احساء، ناوگانی دریایی به فرماندهی آنتونیوکوریا، پسر برادرش، به آنجا فرستاد. این ناوگان دارای هفت
کشتی و چهارصد
ملوان پرتغالی بود.
شاه هرمز نیز ناوگان دیگری به فرماندهی وزیرش، رئیس شریف، همراه ناوگان پرتغالی روانه کرد. نیروهای هرمز در مجموع دارای دویست لنج با سه هزار تن از ساکنان محلی بود.
مقرن در شعبان ۹۲۷/ ژوئیه ۱۵۲۱، هنگام بازگشت از
حجاز ، با این نیروها که در بحرین پیاده شده بودند، مواجه شد. مقرن با خودش صنعتگران
ترک و ملوانانی برای فراهم ساختن ناوگانی بر ضد دشمنان
مسیحی آورده و ارتش خود را با چهارصد
تیرانداز ایرانی و بیست تیرانداز ماهر عثمانی تقویت کرده بود.
نبردی زمینی رخ داد و مقرن بهسختی زخم برداشت و سه روز بعد درگذشت. بدین گونه، ناوگان پرتغالی ـ هرمزی توانست قیام مقرن را سرکوب کند و پرتغالیها بر بحرین مستولی شدند. رئیس شریف با سر مقرن به هرمز بازگشت.
اندکی پس از سقوط بحرین، شاه هرمز در ۹۲۸/ ۱۵۲۲ در قلمرو خود بر ضد اشغالگران پرتغالی قیام کرد و بحرین به این قیام پیوست و حسین بن سعید، سردار جبری، قیام اهالی بحرین را
رهبر ی کرد و حاکم پرتغالی را به
قتل رساند و پرتغالیها را از آنجا راند. نیرویی متشکل از پانصد سواره و چهار هزار
پیاده حسین بن سعید را در قیام بر ضد پرتغالیها کمک کردند و او به یاری آنها توانست بر بحرین و ساحل قطیف (در شمال) تا ظُفار (در جنوب) سلطه یابد اما بعد از مدت کوتاهی که حسین بن سعید به
استقلال در بحرین حکم راند، برای اداره امور بحرین با پرتغالیها به
مشورت پرداخت.
حسین بن سعید در بیرون کردن محافظان نظامی ایرانیان از صُحار، در ساحل خلیج عمان، به پرتغالیها کمک کرد و پرتغالیها او را به عنوان حاکم جدید صُحار به رسمیت شناختند.
با فرا رسیدن سده دهم، جبریان در مقابل پیشروی عثمانیها از شمال و یورشهای شریف
مکه از مغرب دچار ضعف شدند. در ۹۳۱، راشد بن مُغامِس، تبعه ای عثمانی از قبیله
عرب مُنْتَفِق، ضربه ای کمرشکن بر جبریان وارد آورد.
بعد از استیلای سلطان سلیمان قانونی (حک: ۹۲۶ـ۹۷۴) بر بغداد در ۹۴۱، شیوخ احساء و قطیف فرمانبرداریشان را از
حکومت عثمانی اعلام کردند، زیرا در برابر
اتحاد پرتغالیان و ایرانیان به حمایت عثمانی نیاز داشتند. احساء از والیان
بغداد فرمان میبرد و شیوخ آنجا
هدایایی برای والیان بغداد میفرستادند و در مسائل مهم با آنان مشورت میکردند. حکومت عثمانی با مساعدت قبیله منتفق، در احساء استمرار یافت و والیان احساء (فاتح پاشا، علی پاشا، محمدپاشا و عمرپاشا) در آنجا اختیار کامل نداشتند.
در ۹۸۶، شریف حسن بن ابی نُمَیّ، حاکم مکه، با
لشکر ی نزدیک به پنجاه هزار نفر به سوی نجد حرکت کرد و مِعْکال، حاکم ریاض، را محاصره کرد و در مدت طولانی توقف خود، در آنجا
کشتار و
چپاول نمود و عده ای از رؤسای آن ناحیه را
اسیر و بعد از یک سال آزادشان کرد.
احتمالاً، در میان اسیران عده ای از جبریان نیز بوده اند. شریف در ۹۸۹ نیز با لشکری انبوه به ناحیه شرق نجد حمله، و شهرها و
قلعه هایی را
فتح کرد. در بازگشت، جماعتی از
بدویانِ بنی خالد به سپاه شریف
حمله کردند، اما شکست خوردند.
واقعه مزبور این احتمال را تقویت میکند که میان جبریان و
بدویان بنوخالد، به ویژه تیره ای از آنها به نام جبور، مناسبات نزدیکی وجود داشته است.). در سال ۱۰۰۰، ترکان بر سرزمین احساء و نواحی اطراف آن استیلا یافتند و در آنجا قلعههایی ساختند.
فاتح پاشا، نایب دولت عثمانی در احساء شد و دولتِ آل اَجوَدِ جبریِ عامری را در آن سرزمین
منقرض کرد.
________________________________________
(۱) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره: دارالکتاب الاسلامی.
(۲) عثمان بن عبداللّه، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ریاض: مکتبة الریاض الحدیثة.
(۳) عبدالعزیز عوض، دراسات فی تاریخ الخلیج العربی الحدیث، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۴) هری سنت جان بریجر فیلبی، تاریخ نجد و دعوة الشیخ محمدبن عبدالوهاب (السلفیة)، تعریب عمر دیسراوی، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سلسله جبریان»، شماره ۴۴۷۴.