سلب به عنوان کیفیت قضیه، به لحاظ کمّیّت و مقدار، به سلب کلی و سلبجزئی تقسیم میشود. در قضیه حملیه، سلبجزئی به معنای سلب حکم از بعض افراد موضوع است؛ مانند: «بعضی از حیوانها انسان نیستند» و سلب کلی یا عموم سلب یعنی نفی حکم از تمام افراد موضوع؛ مثل: هیچ انسانی درخت نیست. در قضیه شرطیه متصله و یا منفصله، سلبجزئی به معنای سلب اتصال و یا انفصال میان مقدّم و تالی در بعضی از زمانها یا احوال است؛ مانند: «چنین نیست که همیشه اگر آفتاب برآمده باشد هوا سرد نباشد» و «بعضی اوقات چنین نیست که اجسام یا سفید باشند یا سیاه» و سلب کلی یعنی نفی اتصال یا انفصال میان مقدم و تالی در همه زمانها یا احوال، مثل: «هیچ وقت چنین نیست که اگر آفتاب برنیامده باشد روز شود» و «هیچگاه چنین نیست که هر کسی یا کور باشد یا بیسواد».