سلامالله جاوید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سلام اللّه جاوید، از فعالان جنبش چپ
ایران، وزیر کشور
و استاندار آذربایجان در دوره حکومت جعفر پیشه وری
و مؤلف آثاری در زمینه پزشکی
و بهداشت، آموزش
زبان ترکی و فرهنگ مردم آذربایجان میباشد.
او در ۱۲۷۹ ش در
خلخال به
دنیا آمد. در حدود ده سالگی به همراه خانوادهاش به
باکو مهاجرت کرد.
در ۱۲۸۹ـ۱۲۹۰ ش در کلاس دوم مدرسه اتحاد ایرانیان، واقع در بخش صابونچی باکو نام نویسی کرد. مدیر
مدرسه نام خانوادگی او را به مناسبت نام پدربزرگش، ملامدد، مددوف ثبت کرد
و از همان زمان وی به مددوف یا مددزاده معروف شد
اما بعدها نام خانوادگی جاوید را برای خود بر گزید.
وی از سالهای دانش آموزی
و به ویژه پس از
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، فعالیتهای اجتماعی ـ سیاسی خود را آغاز کرد
او از ۱۲۹۷ ش به تدریس در مدرسه اتحاد ایرانیان مشغول شد، اندکی بعد دوره سه ماهه تربیت
معلم را گذراند
و در مدرسه تمدن، به مدیریت سیدجعفر جوادزاده (پیشه وری)، به تدریس پرداخت
و پس از کناره گیری پیشه وری، به مدیریت آن مدرسه رسید.
در همان ایام به
گیلان سفر کرد
و در نمایشی به منظور جمع آوری اعانه برای دانش آموزان تنگدست در
رشت نقش ایفا نمود.
در نمایشنامه شجاع الدوله نیز که در باکو به روی صحنه رفت، نقش شیخ سلیم را بازی کرد.
جاوید که در اواسط حکومت مساوات (این حکومت در
قفقاز جنوبی
از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ برقرار بود) به عضویت حزب عدالت در آمده بود
، همراه عدهای از جوانان برای تحصیل
و کار آموزی سیاسی به مسکو فرستاده شد
و در همین سفر در تاشکند با حیدرخان عمو اوغلی، از مبارزان مشروطه
و از بنیان گذاران حزب کمونیست
ایران، آشنا گردید. در دوره نه ماهه تحصیل در دانشگاه کمونیستی سوردلوف در مسکو
، ضمن آنکه دو مقالهاش درباره جنبش گیلان در پراودا، روزنامه رسمی حزب کمونیست شوروی، به چاپ رسید، به عضویت حزب کمونیست روسیه هم در آمد
و پس از بازگشت به
باکو به حزب کمونیست آذربایجان پیوست.
(حزب کمونیست ایران).
وی که در عین حال در حزب عدالت (که در اواخر
خرداد ۱۲۹۹ حزب کمونیست ایران نامیده شد) فعالیت داشت، در اختلافات منجر به انشعاب آن، از پیشنهاد حیدرخان عمواوغلی جانبداری کرد
و به عضویت کمیته مرکزی تحت رهبری وی (تشکیل شده در
شهریور ۱۲۹۹) بر گزیده شد
و اندکی بعد در رأس گروهی برای سازماندهی تشکیلات حزب در
آذربایجان، به
تبریز رفت. این گروه پس از سرکوب شدن جنبش شیخ
محمد خیابانی به تبریز رسید، اما اندکی بعد شناسایی شد
و عدهای از افراد آن دستگیر شدند. بیشتر بازداشت شدگان، از جمله جاوید، پس از چهل روز، چند روز بعد از کودتای ۱۲۹۹ ش آزاد شدند
جاوید پس از آزادی، در تبریز ماند
و ارتباط خود را با حیدرخان عمواوغلی حفظ کرد.
جاوید پس از شرکت در
قیام ناکام
ابوالقاسم لاهوتی (بهمن ۱۳۰۰)، همراه فراریان دیگر، از جمله خودِ لاهوتی، به آن سوی ارس گریخت
و از طریق نخجوان به باکو رفت (جاوید، ۱۳۵۹ ش ب، ص ۶۶ـ۷۰؛.
او پس از مدتی از طرف کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران به
تهران فرا خوانده شد
و پس از یک سال فعالیت در تهران به باکو بازگشت
و ضمن تحصیل در دانشکده
طب دارالفنون، به تدریس در مدرسه اتحاد ایرانیان
و فعالیتهای حزبی پرداخت
و به افرادی که برای تحصیلات یا اهداف دیگر از ایران به شوروی اعزام میشدند کمک میکرد.
به گفته افتخاری
او رابط حزب کمونیست ایران
و بین الملل سوم (کمینترن)
و به قول آوانسیان
نماینده حزب در باکو
و رابط همه دانشجویانی بود که به مسکو میرفتند. وی که در ایام اقامتش در
تبریز نزد سید محمدخان موسوی
و در تهران در مدرسه طب به آموزش پزشکی اشتغال داشت
، دوره طب را در دانشگاه باکو طی پنج سال، در ۱۹۲۸/۱۳۰۷ ش به پایان رساند
و در همان سال با توافق کمیته مرکزی حزب برای گذراندن دوره کارآموزی یک ساله به مسکو رفت ولی پس از شش ماه، به تهران فرا خوانده شد
و در
تابستان ۱۳۰۸ ش به همراه همسر
و فرزند یک سالهاش از طریق
باکو و عشق آباد
و مشهد به تهران آمد
و از وزارت معارف جواز طبابت گرفت
و به اتفاق همسرش، که مامایی خوانده بود، در تهران مطبی تأسیس کردند.
جاوید که در
آبان ۱۳۰۶، به عضویت کمیته مرکزی بر گزیده شده
و پس از دستگیر شدن پیشه وری (دبیر حزب) در دی ۱۳۰۹، مسئولیت اداره حزب را پذیرفته بود، در ۲۱
اسفند همان سال، همراه با کسانی دیگر، بازداشت شد
جاوید، ۱۳۵۹ ش ب، ص ۱۱۲، ۱۱۵. و در
اردیبهشت ۱۳۱۲ به
کاشان تبعید گردید.
در این تبعید که تا پس از شهریور ۱۳۲۰ ادامه یافت، وی به طبابت اشتغال داشت
و مدتی نیز رئیس بهداری کاشان بود. در اواخر همین دوره، پیشه وری نیز، به کاشان تبعید
و از کمکهای وی برخوردار شد.
جاوید پس از دوره تبعید
و انتقال به تهران، فعالیتهای سیاسی خود را که با اقدام به تشکیل نخستین هسته حزب توده در کاشان از سر گرفته بود ادامه داد
و در تشکیل اتحادیه های کارگری، شورای زحمتکشان، جمعیت مبارزه با استعمال
تریاک و الکل، شورای مرکزی اتحادیه کارگری
و حزب دموکرات ایران شرکت کرد.
تا پیش از انتشار بیانیه ۱۲ شهریور ۱۳۲۴، که خبر از تشکیل فرقه دموکرات
آذربایجان میداد، جاوید از اقداماتی که منجر به پیدایش این فرقه شده بود، اطلاعی نداشت.
پس از آن، او را از
تهران به
تبریز فرا خواندند
و در همایش اول
فرقه (۱۰ـ۱۲ مهر ۱۳۲۴) به عضویت کمیته مرکزی
و دفتر سیاسی در آمد
و در کنگره ملی که مجلس مؤسسان نامیده شد (۲۹ـ۳۰ آبان ۱۳۲۴)، عضو هیئت ملی ۳۹ نفری، که عالی ترین مقام اجرایی فرقه بود، شد. این هیئت در ۲۱
آذر ۱۳۲۴ جای خود را به مجلس ملی داد.
جاوید در مذاکره با سرتیپ درخشانی، فرمانده لشکر آذربایجان، که به امضای توافقنامه ۲۲
آذر ۱۳۲۴ انجامید، شرکت داشت.
وی در ۲۱
آذر ۱۳۲۴ در دولت پیشه وری، وزیر کشور شد
و تا امضای موافقتنامه ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ بین مظفر فیروز (معاون سیاسی قوام السلطنه)
و پیشه وری که به انحلال
حکومت ملی
و تبدیل آن به سازمان اداری دولت مرکزی در آذربایجان انجامید این مقام را حفظ کرد. پس از آن بر اساس مادّه دوم همان موافقتنامه
و با تأیید مظفر فیروز، که جاوید را «از طرفداران دولت مرکزی» می شناخت، به
استانداری ایالت آذربایجان منصوب گردید.
وی پیش از آن در
دی ۱۳۲۴ در هیئت پانزده نفری منتخب مجلس ملی برای تدوین قانون اساسیِ حکومت فرقه شرکت داشت
و به هنگام سفر پانزده روزه پیشه وری در رأس هیئتی به تهران (۸ ـ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۵) قائم مقام او بود
و از مظفر فیروز استقبال کرد
و در مذاکرات سران فرقه با وی حاضر بود.
ایرج اسکندری
جاوید را جزو فراکسیون پنج نفری مورد اعتماد پیشه وری، که همه امور را حل
و فصل میکردند، به شمار آورده است. جاوید در ۲۵ خرداد ۱۳۲۵، برای مذاکره با قوام السلطنه
و بعضی از وزرا
و مقامات حکومت مرکزی عازم
تهران شد
و پس از شرکت در مصاحبه های مطبوعاتی
و سخنرانی در رادیو تهران به
تبریز بازگشت.
وی پس از یک ماه ونیم اقامت در تبریز
و رفتن به شهرهای استان برای اطلاع از احتیاجات آنها، در سی ام مرداد به اتفاق تعدادی از نمایندگان فرقه، از جمله حاجی علی شبستری (رئیس انجمن ایالتی)، برای ادامه مذاکرات روانه تهران شد.
این سفر حدود دو ماه ونیم طول کشید. وی در این دوره در مذاکرات مربوط به مسائل مورد اختلاف با مقامات حکومتی به تبادل نظر پرداخت
و با رجال
و نمایندگان سازمانهای سیاسی ملاقات کرد. سرانجام پس از فراهم آوردن مقدمات واگذاری
زنجان به دولت مرکزید در ۱۳ آبان، حدود چهل روز مانده به سقوط حکومت فرقه، به تبریز بازگشت.
رهبری فرقه، در واکنش به هجوم ارتش به آذربایجان در ۱۹
آذر، به دو جناح منشعب شد:
جناح پیشه وری پادَگان که خواهان مقاومت مسلحانه
و مبارزه چریکی فرسایشی بود؛
و جناح جاوید شبستری، که طرفدار ترک مقاومت
و تسلیم کامل بود. نظر اخیر با حمایت کنسول شوروی بر نظر دیگر غلبه کرد.
پس از فرار
و اختفای اکثر سران فرقه، زمام امور به دست جناح جاوید ـ شبستری افتاد
و به قولی آنان به توصیه دولت شوروی ماندند تا مأمور اجرای امور مربوط به تسلیم به دولت باشند
اما به گفته خود جاوید، وی برای جلوگیری از برادرکشی
و خونریزی، خطر ماندن در شهر را به جان خریده بود.
نوشته های وی
و گزارشهای دیگران از آن روزها نیز کم
و بیش مؤید این ادعاست.
جاوید که از طرف بعضی از سران فرقه
و حزب توده
و نویسندگان دیگر متهم به ارتباط داشتن با مأموران امنیتی شوروی
و مزدوری قوام
و سوءاستفاده های مالی شده بود
، پس از استقرار
ارتش در آذربایجان، در ۲۵
آذر ۱۳۲۵ دستگیر
و همراه شبستری به تهران برده شد
و به دو سال زندان محکوم شد ولی با یک درجه تخفیف شاهانه، بعد از شش ماه، در ۶
مرداد ۱۳۲۷ آزاد گردید.
جاوید پس از آزادی از زندان به طبابت
و تألیف
و نوشتن خاطرات خود مشغول شد. او در خاطراتش از فرقه دموکرات کوشیده است ضمن یادآوری خدمات خویش،
در مقابل اتهاماتی که به وی زده بودند از خود دفاع کند.
گزارشهای مقامات امنیتی مندرج در پرونده
ساواک جاوید، حاکی از آن است که آمد
و رفتها
و مراودات
و فعالیتهای وی، از همان سال آزادی از زندان تا واپسین ماههای حکومت پهلوی محلّ مراقبت مقامات مذکور بوده
و دست کم یک بار زندانی شده است،
اما به گفته خودش، در دوره محمدرضا پهلوی شش بار زندانی شده است.
جاوید در ۲۸ آبان ۱۳۶۵، در
تهران درگذشت
و در ۳۰
آبان به
وصیت خودش در گورستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.
راهنمای
بهداشت و معالجه، استعمال دخانیات
و سرطان، گلچهره چرا مرد (خطر دیفتری)، تراخم
و عوارض آن، نقرس
و دیابت، ضعف اعصاب
و سستی روان، اصول پرستاری، سلامتی کودکان را حفظ نمایید،
و راهنمای پرورش کودکان.
آذربایجان فولکلور نمونه لری(نمونه های فرهنگ مردم آذربایجان )، آذربایجان فولکلوریندان نمونه لر (نمونه هایی از فرهنگ مردم آذربایجان )؛
آذری فولکلور صفحه لری (صفحات فرهنگ مردم آذربایجان ) آذربایجان دیلینه مخصوص
صرف و نحو. (صرف
و نحو مخصوص زبان آذربایجان )؛ آذربایجان دیل بیلگیسیندن ، یازی قاعده لری (دستور زبان آذربایجان ، قواعد املا).
صفحات مصور از تاریخ مشروطیت
ایران، دو قهرمان آزادی (ستارخان
و حیدرعمو اوغلی)، فداکاران آزادی فراموش شده، نهضت مشروطیت ایران
و نقش آزادی خواهان جهانی، برگزیده وقایع تاریخ مشروطیت ایران،
و نهضت ملی آذربایجان حقیندا آمریکا خارجه وزارتینین مکتوبلاری.
ایران سوسیال دمکرات (عدالت) فرقه سی حقینده خاطره لریم (خاطراتم در باره حزب سوسیال دموکرات ایران)؛ گوشه ای از خاطرات، از کودکی تا تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان؛
آذربایجان ملی نهضتیندن خاطره لریم
و دوستدار گؤروشو (دیدار دوستان).
(۱) احمد آرامش ، خاطرات سیاسی احمد آرامش ، به کوشش غلامحسین میرزا صالح ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛
(۲) اردشیر آوانسیان ، خاطرات سیاسی ، به کوشش علی دهباشی ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۳) ابوالحسن ابتهاج ، خاطرات ابوالحسن ابتهاج ، به کوشش علیرضا عروضی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛
(۴) تورج اتابکی ، آذربایجان در ایران معاصر ، ترجمة محمد کریم اشراق ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛
(۵) افسران خراسان ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۶) ایرج اسکندری ، خاطرات ایرج اسکندری : دبیر اول حزب تودة ایران ( ۱۳۴۹ـ۱۳۵۷ )، تهران ۱۳۸۱ ش ؛
(۷) یوسف افتخاری ، خاطرات دوران سپری شده : خاطرات
و اسناد یوسف افتخاری ، ۱۳۲۶ـ۱۲۹۹ ، به کوشش کاوه بیات
و مجید تفرشی ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
(۸) کاوه بیات ، کودتای لاهوتی : تبریز، بهمن ۱۳۰۰ ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛
(۹) خانبابا بیانی ، غائلة آذربایجان ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛
(۱۰) سلام اللّه جاوید، آذربایجان ملی نهضتیندن خاطره لریم ، قسمت ۲، تهران ۱۳۵۹ ش الف ؛
(۱۱) سلام اللّه جاوید، ایران سوسیال دمکرات ( عدالت ) فرقه سی حقینده خاطره لریم ، تهران ۱۳۵۹ ش ب ؛
(۱۲) سلام اللّه جاوید، گوشه ای از خاطرات ، تهران ۱۳۵۳ـ ۱۳۵۸ ش ؛
(۱۳) نصرت اللّه جهانشاه لوافشار، ما
و بیگانگان : سرگذشت دکتر نصرت اللّه جهانشاه لو افشار ، تهران ۱۳۸۰ ش ؛
(۱۴) رحیم زهتاب فرد، خاطرات در خاطرات ، تهران ۱۳۷۳ ش ؛
(۱۵) «سلام اللّه جاوید»، سند ش ۱۸۲۲۲، موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ؛
(۱۶) ۳۰ سال : نهضت ۲۱
آذر ۱۳۲۴ـ۱۳۲۵، یکی از درخشانترین صفحات تاریخ جنبش دمکراتیک ایران ، ( بی جا ) : فرقه دمکرات آذربایجان ، ۱۳۵۷ ش ؛
(۱۷) احمد شفائی ، قیام افسران خراسان
و سی وهفت سال زندگی در شوروی ، تهران ۱۳۶۵ ش ؛
(۱۸) شهریورین اون ایکی سی ، آذربایجان دموکرات فرقه سینین بیرینجی ایل دونومی مناسبتیله ، تبریز: گونش ، ۱۳۲۵ ش ؛
(۱۹) باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران ۱۳۷۶ ش الف ؛
(۲۰) باقر عاقلی، میرزااحمدخان قوام السلطنه در دوران قاجاریه
و پهلوی ، تهران ۱۳۷۶ ش ب ؛
(۲۱) عبدالرحمان فرامرزی ، استاد فرامرزی
و قضیة آذربایجان ، به کوشش حسن فرامرزی ، تهران ۱۳۷۹ ش ؛
(۲۲) قیزیل صحیفه لر ( آذربایجان خلقینین ملی آزادلیق یولوندا مبارزه سی تاریخندن )، تبریز: علمیه مطبعه سی ، ۱۳۲۴ ش ؛
(۲۳) عبدالصمد کامبخش ، شمه ای دربارة تاریخ جنبش کارگری ایران : سوسیال دمکراسی انقلابی ، حزب کمونیست ایران ، حزب تودة ایران ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛
(۲۴) گذشته ، چراغ راه آینده است ، ( تهران ) : جامی ، ?( ۱۳۵۵ ش ) ؛
(۲۵) عبداللّه مجتهدی ، بحران آذربایجان ( سالهای ۱۳۲۴ـ۱۳۲۵ ش ) : خاطرات مرحوم آیت اللّه میرزاعبداللّه مجتهدی ، به کوشش رسول جعفریان ، تهران ۱۳۸۱ ش ؛
(۲۶) حمید ملازاده ، سیری در کوچه های خاطرات : تبریز از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ ، تبریز ۱۳۷۳ ش ؛
(۲۷) جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی قوام السلطنه ، تهران ۱۳۷۵ ش ؛
(۲۸) حسن نظری ، گماشتگی های بدفرجام ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛
(۲۹) مهدیقلی هدایت ، خاطرات
و خطرات ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۳۰) Ervand Abrahamian, Iran between two revolutions , Princeton, N. J. ۱۹۸۳;
(۳۱) Azerbayja ¦n Sa ¦vet Ensiklopediya ¦s , Baku ۱۹۷۶-۱۹۸۷;
(۳۲) Louise L , Estrange Fawcett, Iran and the Cold War: the Azerbaijan crisis of ۱۹۴۶ , Cambridge ۱۹۹۲;
(۳۳) T. A. I bra ¦himov (S §a ¦hin), I ra ¦n Kommunist Pa ¦rtiya ¦s n n ya ¦ra ¦nma ¦s , Baku ۱۹۶۳.
(۳۴) علی اصغر احسانی ، خاطرات ما از قیام .
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سلامالله جاوید»، شماره۴۴۳۶.