سفرنامه اولئاریوس (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب«سفرنامه اولئاریسوس»، نوشته
آدام اولئاریوس که به قلم احمد بهپور به
زبان فارسی برگردانده شده است. در این
سفر بخش مربوط به
ایران سفرنامه ارائه شده است.
سفر اولئاریوس به همراه هیئتی تحت ریاست اتوبروگ مان که اولئاریوس در آن هیئت سمت دبیر کل و مشاور را داشته صورت گرفته است. سفرنامه اولئاریوس، مشتمل بر سفر به
مسکو و
ایران ، در شش دفتر تنظیم شده است که از فصل سیزدهم (دفتر چهارم) مربوط به ایران میشود و این ترجمه از همین جا آغاز شده است. مترجم به جهت این که خواننده متحیر نشود، دفتر چهارم را دفتر اول و فصل سیزدهم این دفتر را فصل اول آن قرار داده است؛ لذا کتاب مشتمل بر سه دفتر و هر یک از دفترها مشتمل بر فصول مختلفی است.
کتاب با شرح ویژگیهای
دریای کاسپین (خزر) آغاز میشود. اولین شهری که از آن گزارش شده، شهر شماخی است. پس از آن از
اردبیل یاد میکند. او ضمن اقامت خود مطالعاتی از وضع شهر به عمل آورده و توصیفی هم از آرامگاه
شیخ صفی الدین اردبیلی ارائه میدهد. در ادامه از پل سفید که در زمان
شاه طهماسب و به امر او در
قرن دهم میلادی ساخته شده بود، خبر میدهد. اولئاریوس با هیئت همراهش با عبور از شهرهای سلطانیه،
قزوین ،
ساوه ،
قم و
کاشان در تاریخ سوم اوت ۱۶۳۷ مطابق ۱۰۴۷ ق به
اصفهان میرسند.در چند کیلومتری شهر اصفهان یکی از رجال درباری و دو نفر از
ارامنه جلفا که
مهماندار هیئت بودند، به استقبالشان آمدند و آنها را در جلفا منزل دادند. شاه صفی (۱۰۳۸- ۱۰۵۲ ق) فرمان داد تا وسایل آسایش و مایحتاج آن گروه را از هر لحاظ تامین کنند. و چند هفته بعد آنها را به حضور طلبید. در روز شرفیابی هیئت، شاه صفی لباس زربفتی که با
پوست خز مشکی حاشیه دوزی شده بود، در برداشت، و
عمامه بر سر گذاشته بود که
جواهر گرانبهایی بر آن میدرخشید، و پر بلندی نیز بر آن زده بود. هیئت آلمانی هدایای نفیس و جالبی که همراه آورده بودند، به وسیله چند نفر از کارکنان دربار جلو
تخت شاه صفی گذاردند. هدایا عبارت بود، از یک دست
لباس جنگی
طلا کاری شده، چهل دست
طپانچه ،
پوستهای گران بهای خز، قوطیهای طلا و جواهرنشان محتوی داروهای گوناگون و یک شمعدان زیبای سی شاخه که در آن ساعتی قرار داشت و هر ساعت و ربع ساعت زنگ میزد. وقتی هیئت نمایندگی آلمانی به دربار وارد شد، فلیپ کروزیوس خطابهای به
زبان لاتینی ایراد کرد، که به وسیله نماینده مذهبی پرتغال در دربار
ایران به فارسی ترجمه شد. اولئاریوس آدام در شرح جزئیات این شرفیابی مینویسد، که موقع
ناهار فرا رسید و پنجاه نوع غذا در
ظروف طلایی بر سر سفره آوردند. این هیئت پنج ماه در اصفهان توقف کرد، و در این مدت علاوه بر ضیافتهایی که از طرف شاه و
وزیر اعظم و ارامنه جلفا به افتخار آنها داده میشد؛ به طور خصوصی هم به حضور شاه میرسیدند و با او به
شکار میرفتند. از طرف شاه صفی هم هدایای نفیسی به اعضای هیئت نمایندگی آلمانی داده شد که از جمله آنها اسبهای اصیل با زین و برگهای نقره کاری شده، البسه ایرانی و یک صد و پنج نوع
حریر ساده، اطلس، حریر گلدار، تافته و چلوار و علاوه بر آن خلعتی معادل دویست تومان که به نرخ آن زمان معادل ۳۳۳۳
سکه دانمارکی میشد.
اولئاریوس در سفرنامه اش مینویسد که ایرانیان به خاطر مذهبشان مردمان بسیار تمیزی هستند. آنها نه تنها اتاقهای خود را تمیز نگه میدارند، بلکه در تمیز نگه داشتن لباس هایشان هم میکوشند و ثروتمندانشان لباسهای نیمدار یا کثیف خود را دور میاندازند. ایرانیان مردمی با ذوق، باهوش، فهمیده، مهربان، مهمانواز، خوشرو و در موقع صحبت بسیار مؤدب میباشند، فقط در گفتن حقیقت بسیار صرفه جو هستند. پسر بچهها خواندن و نوشتن را فرا میگیرند و ملا آنها را درس میدهد. بعضی از جوانان ایرانی،
فلسفه ،
شعر و شاعری،
هندسه ،
ستاره شناسی ،
فیزیک ،
حقوق و
طب را میآموزند و کسی که در تمام این مباحث تخصص یابد فیلسوفش نامند. اهمیت نوشتههای اولئاریوس در این است که او به عنوان یک ناظر خارجی در مورد
فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی گزارش میکند. گرچه او خود یک مسیحی معتقد و مؤمن است؛ ولی در توصیف ایرانیان
مسلمان سعی میکند، موضع بی طرفی خود را حفظ و بدون هرگونه
تعصب مذهبی، با نگاهی محترمانه نسبت به توصیف مراسم مذهبی و آداب و رسوم ایرانیان اقدام کند.
هیئت نمایندگی تا اواخر سال ۱۶۳۷ م. در جلفا ماند؛ ولی بر اثر بد رفتاری و درشت خویی و
اعمال زشت بروگمان ناگزیر شدند که بدون انعقاد قرارداد بازرگانی در مورد
خرید ابریشم ایران، در روز اول
ربیع الاول ۱۰۴۹ مطابق با اول اوت ۱۶۳۹ به
آلمان مراجعت کنند. هیئت مزبور از راه کاشان و قزوین و
گیلان زنجان - رودبار-
رشت و اردبیل و شماخی به روسیه رفتند و در آن جا به شلزویگ هولشتاین گوتورپ عزیمت نمودند. ضمنا شاه صفی یکی از خوانسالاران خود به نام اماقلی سلطان را به سفارت نامزد کرد و با هدایایی که قریب ۲۵ هزار «اکو» ارزش داشت، نزد دوک هوشتاین فرستاد. کروزیوس و همراهان او را در موقع بازگشت از ایران در هشترخان به او رسیدند و با او به آلمان رفتند؛ ولی از اینکه قرار داد تجارتی که هدف مسافرتشان بود با خود نداشت، متاسف بودند. وقتی هیئت به حضور دوک رسیدند و دوک در مورد چگونگی قرار داد بازرگانی ابریشم با ایران از آنها پرسش کرد، آنها جنایات و اعمال زور و درشت خویی و کارهای ناشایسته و بد رفتاریهای بروکمان را مانع انعقاد
قرار داد بازرگانی دانستند. دوک هم فرمان داد، وی را حاکمه کردند و در پنجم ماه مه ۱۶۴۰ گردن زدند.
۱. گزارشی را که اولئاریوس از شهرها، قوانین و آداب و
رسوم حاکم بر ایران ارائه میکند، این امکان را به خواننده امروزی میدهد که وضعیت ایران در
عصر شاه صفی را از دید یک نویسنده خارجی مورد بررسی قرار دهد. به نظر میرسد، نگاه دوباره و بی طرفانه و مطالعه عمیق سفرنامههای که غربیها در مورد ما نوشتهاند، باعث
شناخت بیشتر ما از خودمان و طرز تلقی آنها از ما ایرانیان خواهد شد.
۲. سفرنامه که براساس مشاهده و
تجربه استوار است، میتواند مرجع مهمی برای ارباب پژوهش و مورخین دوران
صفویه و مکمل سه
سفرنامه شاردن، تاورنیه و کمپفر باشد. والترهینتس در مقدمه خود بر سفرنامه کمپفر چنین مینویسد: «آدام الئاریوس دانشمندی بوده با معلومات زیاد و حدت ذهن فوق العاده تا جائی که حتی شخصی، مانند گوته در دیوان شرقی خود او را مورد تمجید قرار میدهد و او را «مرد کارآمدی» مینامد که «برای ما از سفر خود گزارش هائی سخت آموزنده و محظوظ کننده»، باقی گذارده است.
فهرست مطالب کتاب در ابتدای اثر آمده است. در انتهای کتاب نیز فهرست مکانها و
اعلام و تصاویری از شخصیتها، مکانها، چند نمونه از سکهها، نماهایی از شهرهای صبا، شماخی، اردبیل و نیز نقشه مسیر
سفر دیده میشود.
آدام اولئاریوس.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).