سطوح طلاب حوزه علمیه قم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سطوح طلاب
حوزه علمیه قم را میتوان به دو بخش مراحل رسمی (مقدمات،
سطح یک،
سطح دو،
سطح سه و
سطح چهار) و غیررسمی تقسیمبندی کرد. درجات رسمی، به عمومی
فقه و
اصول و نیز، تخصصی مراکز تخصصی، تقسیم میشود. مراحل غیررسمی تا حدودی، مشخص نیست؛ اما میتوان آنها را به مروّج الاحکام، ثقةالاسلام، حجتالاسلام، آیتالله و آیتاللهالعظمی، تقسیم کرد. به هر روی،
مراجع تقلید حوزههای علمیه هم اکنون مدرسان و اساتید عالی دروس حوزوی محسوب میشوند و در مقام شخصیتهای بسیار مهم مذهبی، نقش مهمی در تحولات درون حوزوی و تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه
ایران دارند.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی و پیش تازی
روحانیت در به وجود آوردن نهضت اسلامی، موجب هجوم جوانان به حوزههای علمیه سراسر کشور به ویژه حوزهی علمیه قم گردید. هم اکنون در حوزه علمیه قم تودهی طلاب شامل طلاب ایرانی و غیرایرانی میگردد که کلیه طلاب اعم از ایرانی و غیرایرانی، به دو دسته خواهران و برادران تقسیم میشوند.
سیر تحولی مرجعیت و اجتهاد در حوزه علمیه بدین شرح هست:
در زمان
شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۲-۱۲۸۱ قمری) که او را خاتم الفقها و المجتهدین
لقب دادهاند، به دلیل اعتقاد راسخ وی به اعلمیت مجتهد برای
تقلید و نیز عمومیّت یافتن این عقیده که
تجزّی در
اجتهاد (تجزّی در اجتهاد به معنی اجتهاد بخشی است که در پارهای از
ابواب فقه صورت میگیرد. این اصطلاح در مقابل
اجتهاد مطلق به کار برده میشود که شامل کلیه ی ابواب فقه از
طهارت تا
دیات میشود) و تقلید نادرست است، موضوع تقلید از مجتهدان تبدیل به پیروی از «مرجعیت عامه» یا «ریاست کل دینی» گردید.
از این زمان مسالهی
مرجعیّت و تشخیص «
اعلم» از میان فقیهان و مجتهدان زنده به صورت جدی در میان
شیعیان مطرح شد و روندی پدید آمد که پس از فقدان یک مرجع کل، چند تن از مجتهدان بنام، که عمدتاً نیز در
عراق میزیستهاند، مقلدانی پیدا کرده و از این طریق داوطلبی و آمادگی خود را برای احراز مرجعیّت اعلم و جانشینی مرجع متوفّی اعلام مینمودند. در نتیجه، در فرآیندی طبیعی، یکی از مجتهدان مزبور که عمر طولانیتر داشت، به مقام مرجعیّت کل دست مییافت.
امّا از آنجا که این شخص در سالیان آخر عمر به چنین مقامی میرسید، به زودی فوت میکرد و باز فرد دیگری در روندی مشابه، کاندیدای جانشینی او میشد. پس از وفات
آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ قمری) این مساله به صورتی بغرنج و پیچیده درآمد و بعد از درگذشت
سیدکاظم یزدی (۱۲۶۵-۱۳۳۷ قمری)،
سیدابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴-۱۳۶۵) به طور نسبی به مرجعیت تام رسید. آخرین مرجع تقلید از این نسل،
آیتالله حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۹۳-۱۳۸۰ قمری/ ۱۳۴۰ه. ش) بود که پنج دهه پیش، چشم از جهان فرو بست. هم زمان با فوت آیتالله بروجردی، اصلاً موضوع مرجعیت عامه یا ریاست کل دینی، منتفی شد و به جای تحقق مرجعیت واحد، مراجع متعدد در ایران و
عراق به ظهور رسیدند و این منصب به طور مشابه در دستان افراد متعدد قرار گرفت.
پس از فوت آیتالله بروجردی، ابتدا چنین مطرح میشود که
آیتالله سیداحمد خوانساری به قم بیاید و مرجعیت عامه را به دست بگیرد. در همین اثنا، روزنامههای دولتی، کاندیداهای مرجعیت را در ایران و عراق معرفی میکنند که
آیتالله سید روح الله خمینی یکی از برجستهترین آنان است و به دلیل داشتن شاگردان فراوان مورد توجه میباشد. سپس جمعی از فضلای برجسته از جمله حضرات آیات
سیدمحمدرضا گلپایگانی،
سیدشهابالدین مرعشی، سید روح الله خمینی،
محقق داماد و
مرتضی حائری گرد هم میآیند تا درباره وضعیت آینده حوزه تصمیمگیری نمایند.
در این جلسه مقرر میشود آقایان
سیدکاظم شریعتمداری و سیدمحمدرضا گلپایگانی، مسؤولیت سرپرستی حوزه علمیه قم را عهدهدار شوند. پذیرش همین مسؤولیت سبب شد که بعدها ایشان به عنوان مراجع طراز اول داخل ایران مطرح شوند. از این نکته نباید غفلت نمود که در همان سالها،
آیتالله سیدهادی میلانی در
مشهد و
آیتالله سیداحمد خوانساری در
تهران نیز دارای اعتبار قابل توجهی در مرجعیت بودند. هم چنین،
آیتالله حکیم که در
نجف میزیست، نفوذ و اعتبار فوقالعادهای در میان شیعیان داخل ایران داشت. بدین سان دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی را میتوان، دههی تعدد و تکثر مرجعیت، پس از افول دورهی مرجعیت واحد آیتالله بروجردی تلقی کرد.
در سالهای نخستین پیروزی
انقلاب اسلامی، آیتالله سیدمحمدکاظم شریعتمداری به دلیل درگیر شدن در پارهای مسایل سیاسی از سوی
حکومت تازه تاسیس، طرد شد و در این زمان با توجه به شکلگیری
چهرهی الهی امام خمینی و تبدیل شدن او به یک پیشوای بیبدیل، مراجع صاحب نام دیگر نیز در سایه هیمنهی پرجاذبهی او قرار گرفتند. با رحلت امام خمینی و دیگر مراجع، یکی پس از دیگری و نیز مرحوم شدن
آیتالله اراکی که از پیرترین مراجع تقلید در آن زمان به شمار میآمد، بار دیگر مساله مرجعیت شیعه، به صورتی بغرنج و مساله آفرین پدیدار گشت.
جامعهی مدرسان که اکنون از تشکلهای عمده ی مذهبی ـ سیاسی در حوزه علمیه قم به حساب میآمد و در این گونه موارد، انتظار واکنشی جدی و روشن از آن میرفت با برگزاری جلسهای، هفت تن از مجتهدان حاضر را به صورت مراجع تقلید اعلام نمود. آیات هفتگانه عبارت بودند از: حضرات آیات عظام
بهجت،
فاضل لنکرانی،
خامنهای،
شبیری زنجانی،
جواد تبریزی،
وحید خراسانی و
مکارم شیرازی. اعلام این اسامی بدین معنی نبود که مراجع تقلید دیگری که با شخصیتهای مزبور هم
سطحی کند، وجود ندارند، بلکه عوامل ویژه ی تعیین کننده در نوع تصمیمگیری جامعهی مدرسان، چنین نتیجهای را به دنبال آورد.
به هر روی، مراجع تقلید حوزههای علمیه هم اکنون مدرسان و اساتید عالی دروس حوزوی محسوب میشوند و در مقام شخصیتهای بسیار مهم مذهبی، نقش مهمی در تحولات درون حوزوی و تحولات اجتماعی و سیاسی جامعهی ایران دارند. هر چند از دههی ۷۰ به بعد، به علت تکثر و تعدد مراجع احساس میشود که نقش اساسی آنان رو به ضعف نهاده و مراجع کنونی دیگر قادر نیستند در قامت مراجع پیشین ظاهر شوند و به صورت فصل الخطاب در امور حوزه و تحولات جامعه، نقشآفرین باشند. البته انتظار میرود گذشت زمان بر قدرت مراجع قم بیفزاید.
علما، طیفی از فضلا و مدرسان و معمّران حوزوی هستند که نه به
سطحی ارتقا یافتهاند که در زمرهی مراجع تقلید و عالمان طراز اول حوزوی قرار گیرند و نه در
سطحی هستند که در زمرهی فضلای جوان و عموم طلاب حوزوی شمرده شوند. اکثریت مجتهدان حوزوی که دارای بیت یا دفتر بوده، در قالب روابط و مناسبات سنتی دارای ارتباطاتی فعال با دیگر واحدهای حوزوی، طلاب و اقشار اجتماعی هستند، از زمرهی علمای مزبور به حساب میآیند.
در واقع علما و بیوت آنان، اصلیترین واحد حوزوی است که از دیرباز نهاد سنتی علمای دین را نمایندگی کرده است و به معنای دیرین خود که رقبای جدید و متولیان تازهی دینی پا به عرصه نگذاشته بودند، «نهاد دین» را عینیّت بخشیده است. بیوت علما از سویی عاری از ابعاد سمبلیک و پرستیژی مرجعیت بوده و بدین ترتیب بار مسؤولیتهای دشوار و محدودیتهای بسیار نهاد مرجعیت بر دوش آن سنگینی نمیکرده است و در نتیجه با سهولت بیشتری به ارتباط با اقشار مختلف و ایفای نقش خود پرداخته است.
از سویی دیگر، فراتر از حد طلاب و فاضلان عام حوزوی محسوب میشده و بنابراین با نفوذ و اقتدار عالیهای، قادر به تعامل با دیگر
سطوح حوزوی و بیرون حوزوی بوده است؛ البته باید اذعان نمود علما در گذشته، همواره در حاشیهی اقتدار مرجعیت زیستهاند و اعتبار وجودی و عملی خود را از گروه مراجع اخذ نمودهاند، اما مسلم است که این گروه، بیشترین نقش را در حفظ و بقای سلسله مراتب موجود اقتدار سنتی در حوزه و از جمله وجود گروه مراجع در راس این هرم، ایفا نموده است. میتوان گفت در سالهای اخیر که موضوع وحدت مرجعیت رنگ باخته و مراجع تقلید بزرگ و دارای نفوذ فوقالعاده به ظهور نرسیدهاند، بیوت علما وزن بیشتری یافته و اقتدار فزونتری نسبت به گذشته پیدا کردهاند.
شاید
استقصا و استخراج آماری تعداد بیوت علما و دفاتر فعال آنان در یک سرشماری ساده ممکن نباشد و نیازمند مشاهدهی عمیق و حضور میدانی پژوهشگر در زمانی نسبتاً طولانی و مراجعه به تک تک واحدهای مرتبط با علما باشد، اما میتوان گفت عموم عالمان حوزوی که با ساخت سنتی و روابط و مناسبات ویژهی آن هماهنگی کامل یافته، خود چون عنصری فعال از عناصر حوزوی ایفای نقش میکنند، از جملهی این دسته از علما تلقی میشوند.
بیت (دفتر) این گروه، محل برگزاری مراسم و آیینهای مذهبی در اعیاد و وفاتها، هم چنین محل مراجعهی طلاب یا ارباب رجوع غیرحوزوی، جذب و توزیع بخشی از منابع مالی دینی، برگزاری جلسات درس و
بحث، همنشینی طلاب یا گروههای عمومی مردم، انجام پارهای خدمات دینی و کمکهای خیریه، ادای نذر و احسان مؤمنین و. غیره میباشد؛ به یک معنی، این گروه اصلیترین بخش در حفظ نظام روابط سنتی حوزه علمیه بوده است.
تودهی طلاب از نظر کمّی، بخش وسیعی را در حوزهی علمیهی قم تشکیل میدهند. این گروه از فراگیران
علوم اسلامی، شالودهی اصلی نهاد آموزش دینی حوزهی علمیه ی قم را تشکیل میدهند و در حین تحصیل و پس از آموختن آموزشهای لازم از طریق برقراری ارتباط با لایههای مختلف جامعهی ایران، در طرز تلقی و باور دینی آنان تاثیر میگذارند.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی و پیش تازی
روحانیت در به وجود آوردن نهضت اسلامی، پیروزی و تداوم آن، موجب هجوم جوانان به حوزههای علمیه سراسر کشور به ویژه حوزهی علمیه قم گردید. به گونهای که ساختار سنتی حوزه علمیه قم پیش از انقلاب را به موضعی انفعالی در مواجهه با طلاب جوان و پرشور و پرمطالعه کشانده و مسؤولان تشکیلات حوزه علمیه قم را وادار ساخت معیار معدل بالای ۱۶ را برای گزینش طلاب در نظر گیرند.
هم اکنون در حوزه علمیه قم تودهی طلاب شامل طلاب ایرانی و غیر ایرانی میگردد که کلیه طلاب اعم از ایرانی و غیرایرانی، به دو دسته خواهران و برادران تقسیم میشوند.
طلاب ایرانی عموماً تحت پوشش مرکز مدیریت حوزه علمیه قم و مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران قرار دارند و طلاب خارجی نیز تحت اشراف مرکز جهانی علوم اسلامی میباشند که اخیرا به جامعه المصطفی تغییر نام داده است. طلاب ایران ساکن قم اعم از خواهر و برادر که دارای پرونده در مرکز مدیریتها و حوزهها (اعم از خواهران و برادران) هستند حدود ۵۰ هزار نفر میباشند و در مرکز جهانی علوم اسلامی نیز تعداد طلاب غیرایرانی، بیش از دوهزار نفر میباشد.
تودهی طلاب حوزه ی علمیه ی قم، هر چند در مقطعی تحصیلی به صورت طلبه و فراگیر علوم دینی و حوزوی میباشند، میتوانند در فرآیند تحصیل و با رسیدن به مدراج علمی و معنوی بالاتر، به رتبه و گروه علما و پس از آن به گروه مرجعیت ارتقا یابند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سطوح طلاب حوزه علمیه قم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۳۰.