سَرْح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَرْح (به فتح سین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای رها کردن و فرستادن است. پنج مورد از این واژه در
نهج البلاغه آمده است.
سَرْح به معنای رها کردن و فرستادن آمده است. چون کلّه را برای چرا رها کنند گویند: «سرح الماشیة سرحا» و آن لازم و متعدی هر دو آمده است.
امام علی (علیهالسلام) درباره بعضی از دشمنانش به برادرش
عقیل مینویسد:
«فَسَرَّحْتُ إِلَيْهِ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَلَمَّا بَلَغَهُ ذلِكَ شَمَّرَ هَارباً، وَنَكَصَ نَادِماً» «به سوی او لشکر انبوهی را فرستادم، چون از آمدن آنها آگاه شد، آستین بالا زد و فرار کرد و برگشت و نادم بود.»
(شرحهای نامه:
)
به
محمد بن ابیبکر مینویسد:
«وَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الاَْشْتَرِ إِلَى عَمَلِكَ...» «مطلع شدم که از فرستادن
مالک اشتر به جای تو ناراحت شدهای این کار برای آن نبود که تو در کارت تنبلی کردهای... و اگر اینکار را کنم حکومتی دیگر به تو خواهم داد که ادارهاش آسانتر باشد.»
(شرحهای نامه:
)
درباره
دنیا به
امام حسن (علیهالسلام) نوشته:
«فَإِنَّمَا أَهْلُهَا كِلاَبٌ عَاوِيَةٌ، وَسِبَاعٌ ضَارِيَةٌ... سُرُوحُ عَاهَة بِوَاد وَعْث، لَيْسَ لَهَا رَاع يُقيِمُهَا...» «اهل دنیا سگهای پارس کن و درندگان حریص به دریدن هستند، حیوانات رها شده به طرف آفتند در وادی نرم (که قدم در آن فرو رود و رفتن مشکل باشد) بیآنکه چوبانی داشته باشند که آنها را به پا دارد.»
(شرحهای نامه:
) «سروح» جمع سرح به معنی حیوانی است که به چرا فرستاده شده است ولی در اینجا به طرف آفت رها شده است.
«وَمَسَارِحِهِمْ» «محلهای رها شدن است.»
(شرحهای خطبه:
)
پنج مورد از واژه سرح در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سرح»، ج۱، ص۵۲۶.