سر مطهر امام در منزل خولی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بعد از
شهادت امام حسین (علیهالسلام)،
خولی بن یزید مامور بردن سر مبارک امام (علیهالسّلام) به
کوفه شد، ولی بخاطر اینکه قصر خلیفه بسته بود، خولی سر حضرت را به منزلش برد و آن را زیر دیگی مخفی کرد. بعد از اطلاع همسر خولی از این کار، با او برخورد کرد و گفت: به خدا
سوگند از این پس هیچگاه با تو در یک بستر نمیآسایم.
نخستین بازتاب
حادثه عاشورا در
کوفه، با آوردن سر امام (علیهالسّلام) به این شهر رخ داد. عصر عاشورا
عمر سعد، دو نفر از افرادش به نامهای
خولی و
محمد بن مسلم اَزدی را مامور بردن سر مبارک امام (علیهالسّلام) به کوفه کرد. آنان خود را به کوفه رساندند تا سر را نزد
عبیدالله ببرند؛ اما چون به در قصر رسیدند، آن را بسته یافتند.
از اینرو خولی سر را به منزلش برد و آن را زیر دیگی مخفی کرد. او دو همسر داشت که یکی از آنها از
بنی اسد، و دیگری زنی حَضرمی (یمنی) به نام نَوّار دختر مالک بن نهار بن عقرب حضرمی بود. خولی هر شب به خانه یکی از آنها میرفت، و آن شب نوبت نَوّار بود.
نَوّار میگوید: چون خَولی سر را زیر دیگ گذاشت و وارد خانه شد تا بخوابد، به او گفتم: چه خبر؟ گفت: برای تو چیزی آوردهام که بینیازی روزگار در آن است؛ در این خانه سر
حسین (علیهالسّلام) است. گفتم: وای بر تو؛ مردم با طلا و نقره (از سفر) میآیند و تو سر پسر
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را برایم آوردهای؟! به خدا سوگند از این پس هیچگاه با تو در یک بستر نمیآسایم. نوار میگوید: من از بستر برخاستم و به سوی خانه زن اسدی رفتم و او را نزد سر آوردم و آنگاه به نظاره نشستم. به خدا سوگند ستونی از نور دیدم که از دیگ به سوی آسمان میتابید و پرندگان سفیدی را دیدم که در اطراف آن میچرخیدند. چون صبح شد، خولی سر را نزد عبیدالله برد.
گفتنی است که
طبری،
ابن اعثم و
خوارزمی در جای دیگر، نام همسر حَضرَمی خَولی را «عَیّوف» نگاشتهاند. به نظر میرسد این واژه لقب او بوده است و این منافاتی با گزارش یاد شده در متن، که نام آن زن را نَوّار ذکر میکند، ندارد.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۳۴-۳۵.